تفاوت سرمایه گذاری با سفته بازی
سرمایهگذاری،investment،در علم اقتصاد یا اقتصاد کلان،اداره کسب و کار،وکیل،موسسه حقوقی،دادگاه،وزارت دادگتستری،قوه قضائئیه،وزارت فرهنگ، وازرت فرهنگ و ارشاد اسلامی،گروه وکلا،وکلا،کانون،حمایت،دادگاه،دپارتمان حقوقی،حقوق،حقوقی،شورا،مجلس،نهاد،ادارات،اداره،ارگان،مراجع،تجدید نظر،شعبه،رسمی،رسمیت،خانواده،کودکان،کودک،مجازات،جزا،بین الملل،اقامت،مهاجرت،موسسات حقوقی،موسسه حقوقی بین امللی پردیس الله داد،پردیس،گروه قضایی،گروه حقوقی،پول،اعتبار،چک،سفته،بانک،سود،ضرر،بهره،سپرده،بانک،صنوق،بانک مرکزی،استعلام،کارت،شبا،خدمات بانکی،02141781،41781،الله داد،وکیل مالی،وکالت مالی،حوالجات،حواله بانکی، allahdad، alahdad،حسام الله داد،الله داد،احسان،احسان الله داد، 09121889580،09121858295،الهیه،فرشته،ونک،حقوق،عدل،ملک،ساختمان، کلنگی،ساخت و ساز،برج،برند،منطقه 1، شهرداری، تحقیق،نشانی،دادگاه، اخبار،خبر،حقوقی،کیفر،وکیل،وکالت،مشاوره،ثروت،قدرت،رفاه،اقتصاد
به معنی گذاشتن پول در چیزی با انتظار سود از آن است. به طور دقیق تر سرمایهگذاری تعهد پول یا سرمایه برای خرید مالی وسایل یا دارائیهای دیگر، به منظور منفعت برگشتهای سودمند و مفید در قالب بهره، سودسهام یا قدردانی از ارزش وسایل (منافع سرمایه) است. آن وابسته به پسانداز یا کاهشمصرف است. در علم اقتصاد، سرمایهگذاری یعنی خرید کالایی که در حال حاضر مصرف نمیشود اما در آینده فرد به آن نیاز پیدا خواهد کرد و آن کالا برای او سودآور خواهد بود. در علم مالی، سرمایهگذاری به این معنی است که فرد یک دارایی مالی نظیر سهام را میخرد و پیشبینی میکند که آن دارایی مالی در آینده سودآور خواهد بود و قیمتش افزایش خواهد یافت، لذا با فروش به قیمت بالاتر سود خوبی به دست خواهد آورد.
سرمایهگذاری در بسیاری ناحیههای اقتصادی مثل حوزه مدیریت کسب وکاریادارائی و مالیه اعم از خانوادهها، بنگاهها یا دولتها مورد بحث قرار میگیرد. یک سرمایهگذاری شامل انتخاب توسط یک شخص یا یک سازمان مثل پانسیون سرمایه حقوق بازنشستگی، بعد از تجزیه وتحلیل یا اندیشه برای گذاشتن یا قرض دادن پول در یک چرخه، وسیله یا دارائی مثل مال، کالا، ذخیره، اوراق قرضه، مشتقات مالی (برای نمونه آتیههاوانتخابها)، یا دارائی خارجی نام گذاری شده در پول خارجی، که سطحی از ریسک معین میکند وامکان برگشتهای تولید را در یک دوره از زمان فراهم میکند. سرمایهگذاری با ریسک کمتر ازجمع عمومی رخ میدهد. سرمایهگذاری که کاملاً تحلیل شده نباشدمی تواند ریسک آن زیاد باشد نسبت به سرمایهگذاری مالک زیرا امکان خسارت در حدود کنترل مالک نیست. تفاوت بین سفته بازی و سرمایهگذاری میتواند دقیق و باریک باشد. آن وابسته به سرمایهگذاری است که مالک به آن فکر میکند خواه هدف قرض منابع به شخص دیگر برای هدف اقتصادی است یا نه. درموردی از سرمایهگذاری به جای ذخیره کالای تولید شده یا معادل شده پول آن، سرمایهگذار انتخاب میکند به منظور استفاده آن کالا، تولید کند یک کالای بادوام برای مصرفکننده یا تولیدکننده، یا با قرض دادن کالای ذخیره شده اصلی به دیگری در مبادله برای بهره یا یک سهم از سود. در اولین مورد، شخص تولید میکند کالاهای بادوام مصرفکننده با امیدی که خدمات کالا باعث میشود که زندگیش بهتر شود. در حالت دوم شخص میآید به سوی یک بازرگان به منظور استفاده منابع برای تولید کند کالاها و خدمات را برای دیگران به امید یک فروش سود آور. حالت سوم یک وام دهنده را توصیف میکند و چهارم یک سرمایهگذار را در یک سهم از کسب و کار توصیف میکند. درهرحالت مصرفکننده یک دارائی با دوام یا سرمایهگذاری دست میآورد، و برای آن دارائی بوسیله ثبت یک بدهی معادل حساب میشود. با گذشت زمان هردو کالاها و نرخهای بهره تغییر میکند، همچنین ارزش دارائی و بدهیها تغییر میکند. یک دارائی معمولاً خریداری شده یا به طور معادل یک در یک بانک سپرده ساخته میشود، به امید آنکه یک عملکردی در آینده یا بهرهای از آن بدست آید. کلمه موجب درلاتین VESTIS به معنی ظاهر است، وبه عمل گذاشتن چیزها (پول یه خواسته دیگر نسبت به منابع) در بستههای دیگر برمی گردد. معنی اساسی این اصطلاح این است که یک دارائی نگهداری شده برای اینکه مقداری برگشت یا منافع سرمایه دارد. آن یک دارائی است که به منظور برگشتهای داده شده بدون هیچ کاری روی دارائی انتظار داریم. اصطلاح سرمایهگذاری به طور معادل در علم اقتصاد ودر امور مالی استفاده میشود. اقتصاد دانان به یک سرمایهگذاری واقعی (مثل یک ماشین یا خانه) ارجاع داده میشوند، وقتی که اقتصاددانان مالی برمی گردند به یک دارائی مالی مثل پول که گذاشته میشود در بانک یا بازار برای این است که ممکن سپس برای خرید یک دارائی واقعی استفاده شود.
در تئوری اقتصادیادراقتصاد کلان، سرمایهگذاری مقدار خریداری شده از کالاها در واحد زمان است که مصرف نمیشوند اما برای تولید درآینده استفاده میشوند برای نمونه شامل راه آهن یا ساختمان کارخانه. سرمایهگذاری در سرمایه انسانی شامل هزینههای آموزش بیشتر یا تمرین روی کاراست. صورت برداشتن از سرمایهگذاری به گردآوری صورت موجودی از کالاها برمی گردد که میتواند مثبت یا منفی باشد، ومی تواند متمایل یا غیر متمایل باشد. در اندازهگیری درآمد ملی و ستانده، سرمایهگذاری ناخالص (معرفی شده بوسیلهvariable I)) یک جزء ازتولید ناخالص ملی(GDP)است، که درفرمول GDP = C + I + G + NXمشخص شده که در آنC مصرف، G مخارج دولت وNXصادرات خالص است. بنابر این سرمایهگذاری عبارت است از هرچیزی که باقی میماند از مخارج کل بعد از تفریق مصرف، مخارج دولت و صادرات خالص(I = GDP - C - G - NX). سرمایهگذاری ثابت شده غیر مسکونی (مثل کارخانههای جدید) و سرمایهگذاری مسکونی (خانههای جدید) ترکیب میشوند با صورت موجودی سرمایهگذاری به منظور ساختن. سرمایهگذاری خالصکاهش استهلاک از سرمایهگذاری ناخالص است. سرمایهگذاری ثابت شده خالص ارزش افزایش خالص در ذخیره سرمایه هر سال است. درسرمایه گذاری ثابت شده، مخارج درطی یک مدت از زمان (هر سال) سرمایه نیست. بعد زمانی سرمایهگذاری ازآن یک جریانمیسازد. در مقایسه، سرمایه یک ذخیرهاست که از جمع کردن سرمایهگذاری خالص در یک نقطه از زمان (مثلاً 31 دسامبر) بدست میآید. سرمایهگذاری اغلب مدل نقاشی شدهای به صورت یک تابع از درآمد و نرخهای بهرهاست، توسط رابطه (I = f(Y, r. مشخص شده. یک افزایش در درامد تشویق میکندبه سرمایهگذاری بیشتر، را در حالی که یک نرخ بهره بالاتر ممکن تشویق نکند سرمایهگذاری تفاوت سرمایه گذاری با سفته بازی به طوری که آن گرانتر میشود با قرض کردن پول. حتی اگر یک بنگاه برای استفاده کردن سرمایههای خودش در یک سرمایهگذاری انتخاب کند، نرخ بهره یک هزینه فرصت از برای به کار انداختن این سرمایهها به جای قرض بیرونی مقداری از پول برای آینده معرفی میکند.
تصمیم به انجام سرمایهگذاری (همچنین دانستن اندازه بودجه سرمایه)یکی از تصمیمات اساسی در حوزه کسب وکار است:مدیران تعیین میکنند ارزش سرمایهگذاری دارائیهای ی که یک واحد کسب وکار درحدود کنترل یا تصرفش تعهد میکند. این دارائی ممکن فیزیکی باشد (مثل ساختمانها یا ماشین آلات)، لمس ناپذیر و نامحسوس (مثل حق ثبت اختراع، نرمافزار، سرقفلی) یا مالی (میبینید در زیر). دارائیها استفاده میشوند برای تولید جاری درآمدی که اغلب با هزینههای یا جریانهای ویژه همراه شده. مدیر باید معین کندارزش حال خالص سرمایهگذاری را به منظور تعهد استفاده مثبت هزینه از سرمایه حاشیهای که با ناحیه ویژه از کسب وکار همراه شده. دراصطلاح دارائی، مالی اغلب سهام قرضه فروش رفتنی مثل ذخیره یک شرکت (یک سرمایهگذاری منصفانه) یا اوراق قرقه (یک بدهی سرمایهگذاری) وجود دارد. گاهگاهی هدف از سرمایهگذاری تولید جریانهای نقدی آیندهاست در صورتی که به طرف دیگر هدف از منفعت ممکن دسترسی به دارائی بیشتر بهوسیله نظارت کردن یا تأثیر روی عملکرد یک شرکت دوم باشد (سرمایه). بنگاههای کسب وکار یا سازمانها سرمایههای سرمایه گذاران را در قالب انصافها و بدهیها (جمعاً معروف به ساختار) بالا میبرند و بیشتر آن را به کارمی اندازد در طرحهای سرمایهگذاری متنوع توسط به دقت آنالیز کردن عملکردهای درست برای تلاقی بیرونی تعهداتشان مربوط به خرید از دارائیهایی که سودهای بلند مدت برا ی آنها فراهم میآورند.
دردارائی، تعهد سرمایهها بوسیله خریدسهام قرضه یا موارد پولی دیگر یا دارائیهای کاغذی (مالی) در بازارهای پولی یا بازارهای سرمایهای یا در دارائیهای واقعی قابل تغییر منصفانه مثل طلا یا کلکسیون است. ارزیابی روشی است برای تشخیص اینکه یک پتانسیل سرمایهگذاری برابر با قیمت آن است. عملکردهای سرمایهگذاری طیف عملکرد ریسک را دنبال میکنند. نوعی از سرمایهگذاریهای مالی سهمها، سرمایهگذاری منصفانه دیگر، واوراق قرضه، شامل اوراق قرضه نام گذاری شده درپولهای رایج خارجی) شامل میشود. این دارائیهای مالی هستند پس انتظار داریم درآمد یا جریانهای نقدی مثبت آینده را فراهم آورند و ممکن است با افزایش یا کاهش در ارزش بازده سرمایهگذار سودببرد یا ضرر کند. تجارت در خواستههای ممکن یا سهام قرضه مشتق جریانهای نقدی انتظار داشته مثبت آینده را در برندارد، و بنابراین دارائیهای بررسی نشده یا اگر بخواهیم دقیق شویم، سهام قرضه یا سرمایهگذاریها را. با این وجود، از وقتی که جریانهای نقدی آنها به طور نزدیک وابسته شدن (یا هدایت شدن) آن سهام قرضه ویژه، آنها اغلب در مورد سرمایهگذاریها مطالعه میکنند یا بحث میکنند. سرمایهگذاری اغلب به طور غیرمستقیم از میان واسطهها، مثل بانکها، سرمایههای متقابل، سرمایههای بازنشستگی، شرکتهای بیمه، طرح سرمایهگذاری جامع وسرمایهگذاری ساخته میشوند. اگرچه جزئیات شیوهای و قانونی آنها فرق دارد. یک واسطه عمومی میگوید که یک سرمایهگذاری استفاده از پول افراد زیادی است. هر کدام از آنها یک ادعا علیه واسطه را تحمل کردند. در دارائی شخصی، پول استفاده شده به منظور خریدسهمها، گذاشتن درطرح سرمایهگذاری جامع یا استفاده شده به منظور خرید هر دارائی که یک رکن از خطر سرمایه فرض شده یک سرمایهگذاری است. پساندازدر دارائی شخصی به پول کنار گذاشتن، به طور نرمال دریک اساس قانونی برمی گردد. این فرق مهم تفاوت سرمایه گذاری با سفته بازی تفاوت سرمایه گذاری با سفته بازی است، به طوری که ریسک سرمایهگذاری میتواند باعث ضرر سرمایه شود وقتی که یک سرمایهگذاری فروخته میشود، برخلاف پساندازکه بیشتر محدود میشود. ریسک کاهش ارزش پول ناشی از تورم است. در بسیاری نمونهها دوره پسانداز وسرمایه گذاری استفاده شده قابل مبادله هستند، که این فرق را با هم اشتباه کردند. برای نمونه بسیاری حسابهای سپرده مثل حسابهای سرمایهگذاری بوسیله بانکها برای هدفهای بازاری طبقهبندی شدهاند:اگر آن نقدی باشدپس آن پسانداز است، اگر ارزش آن نوسان پیدا کند پس آن سرمایهگذاری است.
دردارائی واقعی پول سرمایهگذاری شده به منظور خرید دارائی برای هدف نگهداری، فروش یا اجاره برای درآمد استفاده شده ویک اصل از خطر سرمایهاست.
سرمایهگذاری در دارائی واقعی مسکونی فرم رایج تر دارائی واقعی است سرمایهگذاری به وسیله تعدادی از شریکها اندازهگیری شده زیرا آن شامل دارائی خریداری شده به منظور مسکن است. در حالتهای زیادی خریدار قیمت خرید کاملی برای یک دارائی ندارد وباید یک وام دهنده مثل بانک، شرکت دارائی یا وام دهنده خصوصی استخدام کند. افراد کشورهای مختلف سطوح قرض نرمال دارند اما معمولاً آنها در دامنه 90–70 درصد از قیمت خرید افت میکنند. در مقابل نوعی دیگر از دارائی واقعی، دارائی واقعی مسکونی حداقل خطر را دارد.
دارائی واقعی تجاری شامل آپارتمان خانوادگی، ساختمان اداره، مدت خرده فروشی، هتلها و متلها، انبارها و داراییهای تجاری دیگر است. در نتیجه ریسک بالاتر از دارائی واقعی تجاری، نسبت ارزش قرض اجازه داده شده به بانکها و وام دهندههای دیگر پایینتر است و اغلب در دامنه 70–50 درصد افت میکنند.
در دارائی، متنوع سازی به معنی کاهش ریسک به وسیله سرمایه دردارائیهای متنوع است. اگر ارزش دارائی در انجام دادن همزمان به بالا یا پایین انتقال پیدا کند، یک وزارت متنوع شده ریسک کمتر از ریسک دارائیهای وزن داده شدهٔ تشکیل دهنده آن دارد، و اغلب ریسک کمتر از حداقل خطر تشکیل دهنده آن است؛ بنابراین، هر سرمایهگذار ریسک گریز تاحدی به سمت حداقل تنوع دارد، با سرمایه گذاران ریسک گریز بیشتر تنوع کاملاً بیشتر است از سرمایه گذاران ریسک گریز کمتر. متنوع سازی یکی از دو تکنیک عمومی برای کاهش ریسک سرمایهگذاری است. دیگری دفاع کردن است. آن مهم به یادآوری است که با متنوع سازی تنها کارها برای سرمایهگذاری دارائی هر فرد کاهش مییابد. اگر شخصی شروع کند با10000 دلار در یک ذخیره وسپس 10000 دلار درذخیره دیگر بگذارد، آنها ریسک بیشتر دارند نه کمتر. تنوع فروش5000 دلار از اولین سرمایه به منظور گذاشته شدن در دوم لازم است. پس ریسک کمتر وجوددارد. دفاع، بوسیله مقایسه، کاهش ریسک بدون فروش هر شغل اصلی. کاهش ریسک توسط تنوع سازی معنی نمیدهد کس دیگری ریسک بیشتر دارد. اگر شخص A 10000 دلار از یک ذخیره و شخص B 10000 دلار از دیگری، هردو شخص Aو Bریسک آنها کاهش مییابد اگر آنها 5000 دلار از دو ذخیره را مبادله کنند، بنابراین هرکدام اکنون یک وزارت متنوع شده بیشتر دارد. در زمان حاضر فرصتهای سرمایهگذاری متنوعی از طریق بورس اوراق بهادار، بورس کالا و همچنین سایتهای سرمایهگذاری در اختیار سرمایه گذاران ایرانی قرار میگیرد.
نمونه ساده از تنوع سازی بوسیله ضربالمثل تهیه شده «همه تخم مرغهایتان را در یک سبد نگذارید» یعنی «همه سرمایه خود را یکجا به خطرانداختن». همه تخم مرغها در سبد میشکنند. جایگاه هر تخم مرغ در یک سبد متفاوت تنوع بیشتری دارد. ریسک بیشتری برای ازدست دادن یک تخم مرغ وجود تفاوت سرمایه گذاری با سفته بازی دارد، اما ریسک کمتری برای ازدست دادن همه آنهااست. در دارایی، یک نمونه از وزارت متنوع شده برای نگهداری تنها یک ذخیرهاست. این خطرناک است و آن غیرمعمول نیست که یک ذخیره ساده 50 درصد در یک سال پایین بیاید. آن خیلی کمتر عمومی است برای یک وزارت که از20 درصد ذخیرهها پایین بیایند بلکه بیشتر، وحتی آنها تصادفی انتخاب شده باشند. اگر ذخیرههای انتخاب شده باشند ازیک صنایع متنوع، نوع و اندازه شرکت (مثل بعضی ازرشد ذخیرهها و بعضی ازارزش ذخیره) آن هنوز کمتر محتمل است. تنوع سازی بیشتر میتواند بهوسیله سرمایهگذاری در ذخیرههای کشورهای مختلف بدست بیاید، و در طبقههای دارائی مختلف مثل بانکها، اوراق قرضه، دارائی واقعی، غرامت خصوصی، زیربنای اقتصادی و کالاهایی مثل نفت گرم و طلا. بنابراین درنیمه سال 1970، آن بحث شد که تنوع جغرافیایی میتواند ریسک بیشتر عملکرد تولید را تعدیل کند. برای سرمایهگذاری یک بنگاه بزرگ توسط کاهش ریسک وزارت کلی زمانی که بعضی از نرخهای بالاتر عملکرد پیشنهادشده بوسیله بازارهای بیرونی آسیا و آمریکای لاتین گرفته شده.
مزیتهای مشخص شده از تنوع، کارشناسان بسیاری حداکثر تنوع را پیشنهاد کردند همچنین بصورت «خرید بازاروزارت» شناخته شدهاست. بدبختانه، تشخیص دادند که وزارت قابل فهم نیست. اولین تعریف میآید از مدل نرخ دارائی عمده که بحث میکند حداکثر تنوعی که از خرید به نسبت سهم همه دارائیهای موجود آمده. این عقیده اساسی شاخص سرمایههااست. یک ایراد بر آن وارد است آن به معنی خودداری سرمایهگذاری مانندآتیههایی که موجود در عرضه خالص صفراست. دیگر این که آن وزارت بوسیله سهام قرضه که به بازار میآید معین میشود، به جای ارزش اقتصادی اساسی. در نهایت خرید به نسبت سهمها به معنی آن است که اضافه وزن وزارت هر دارائی که بیش از اندازه بهاداده شده، وکم وزن هر دارایی که کم بهاداده شدهاست. این سطر از بحث راهنمایی میکند به وزارتهایی که وزن داده شدهاند برطبق برخی از تعریفها از «ردپای اقتصادی» مثل دارائیهای اساسی کل یا جریان نقدی سالیانه. برابری ریسک اندیشه یک چارهاست. این دارائیهای وزنی نسبت به ریسک معکوس هستند، بنابراین وزارت ریسک برابر درهمه طبقههای دارائی دارد. این برای هردو در زمینههای نظری موجهاست، و با بحث عملی ریسک آینده به منظور پیش بینی ارزش بازار آینده یا ردپای اقتصادی آسان است.
5 تفاوت فارکس و بورس
وقتی صحبت از سرمایه گذاری و نوسان گیری یا سفته بازی میشود، احتمالاً اولین سوال این است که «در چه بازاری؟». بهتر از در بازار بورس سرمایه گذاری کرد یا در بازار ارزهای خارجی با همان فارکس. تفاوت فارکس و بورس چیست؟
هردو ابزارهای مالی و تجاری خوبی هستند ولی سطوح ریسک متفاوتی دارند. اگرچه تریدرهایی هستند که هم در فارکس هم در بورس سرمایه گذاری کنند. با این حال یک تریدر مبتدی بهتر است تصمیم بگیرید فعلاً در یکی از این دو بازار حضور داشته باشد. چرا که سرمایه گذاری همزمان در فارکس و بورس میتواند دلهرهآور باشد.
فارکس و بورس در این مورد هر دو ریسکی هستند و سرمایه گذار یا سفته باز میتواند تمام دارایی سرمایهگذاریشده خود را از دست بدهد. در حالی که وجود ریسک در هردو هست اما اگر کمی عمیقتر نگاه کنید، میتوانید متوجه تفاوت فارکس و بورس بشوید. البته اصول پایه این دو بازار یکی است. یعنی خریدار و فروشندهای که درگیر معامله هستند.
اولین تفاوت فارکس و بورس (معامله با صرافی و بدون صرافی)
بازارهای سهام در بورس اوراق بهادار معامله میشوند. یکی از معروفترین نمونهها معاملات سهام در بورسی مانند بورس نیویورک (NYSE) است. معامله در بورس مزایای خاصی دارد. مثلاً معامله گران و سرمایه گذاران به دفترهای سفارش (order-books) دسترسی دارند که معاملات خرید و فروش را ثبت میکند.
این موضوع برای معامله گران یا سرمایه گذارانی که تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال انجام میدهند مفید است. معامله در صرافی بسیار امنتر است. با نگاهی به بازارهای فارکس، متوجه میشوید که معاملات در مکان خاصی انجام نمیشود. برخلاف بازارهای سهام، هیچ جای متمرکزی برای بازارهای فارکس وجود ندارد. معاملات به صورت خصوصی بین خریدار و فروشنده انجام میشود. چنین معاملاتی خطر نکول (ریسک خودداری از پداخت وجه) را به همراه دارد.
هزینه ورود به بازار
دومین تفاوت فارکس و بورس تفاوت دارایی اولیه است. معاملات سهام معمولاً به سرمایه بسیار بیشتری از آنچه نسبت به فارکس نیاز دارند. بنابراین برای اکثر سرمایه گذاران یا سفته بازان معمولی، فارکس راه آسانتری برای ورود به بازارهای مالی است. اگرچه فقط در قدم اول آسان بهنظر میرسد. معاملات فارکس از اهرم (لوریج) استفاده میکنند.
سرمایه گذاران خرد به لوریج نیاز دارند تا سرمایه خود را برای ترید بزرگ کنند. این برای معامله گران هم سودمند است هم مضر. در حالی که سود میتواند زیاد باشد، ضرر نیز میتواند به همان اندازه بزرگ باشد. ضرر تا حدی میتواند بزرگ شود که دارایی سرمایه گذاری شده را از بین ببرد.
فارکس خرید و فروش دو ارز همزمان است
تفاوت عمده بین بازارهای فارکس و بورس این است که در معامله فارکس، همزمان یک ارز را میخرید و دیگری را میفروشید. این با نحوه معامله سهام متفاوت است. شما یا سهام موجود در بورس را میخرید یا سهام موجود در بورس را میفروشید.
در فارکس، جفت ارزها ابزار معاملات را تشکیل میدهند. ترید زمانی انجام میشود که انتظار دارید یک ارز در برابر ارز دیگر افزایش یا کاهش یابد. در بورس، زمانی سهام را میخرید که فکر میکنید قیمت سهم افزایش مییابد.
تفاوت میزان اسپرد در فارکس و بورس
چهارمین تفاوت فارکس و بورس در میزان اسپردی است که میپردازید. اسپردها، تفاوت بین قیمت پیشنهادی و درخواستی (اسک و بید) هستند. این مقدار در بازار فارکس به طور متوسط از بورس کمتر است. اگرچه برخی از سهامها با سقف بزرگ اسپرد محدودی دارند مثل اپل. با این حال در مورد امثر سهامهای دیگر این موضوع صادق نیست.
در بازارهای فارکس، ارزهای اصلی شامل EUR، USD، GBP، JPY، CHF و CAD است. به دلیل حجمی زیاد این جفت ارزها، اسپردهای آنها محدود است. بنابراین در بلندمدت اسپردهای فارکس در مقایسه با سهام، معاملاتی بسیار ارزانتر هستند.
نوسان گیری در مقابل سرمایه گذاری
آخرین تفاوت فارکس و بورس تفاوت پیش بینی و سرمایه گذاری برای یک سهم یا جفت ارز است. شاید تفاوت این دو مفهوم را دقیقاً ندانید. به طور خلاصه سرمایه گذاران حرفهای بورس، سرمایه گذاری بلند مدت برای سهامها را بسیار بهتر از نوسان گیری یا همان سفته بازی میدانند. نوسان گیری برای یک بازه زمانی کوتاه است نه برای یک بازه زمانی طولانی.
حال تفاوت این دو مفهوم را باید در بازار فارکس و بورس ببینیم. در حالی که عدهای روی سهام هم سفته بازی (نوسان گیری) میکنند، در بازارهای فارکس این موضوع به مراتب ارزانتر است. استخر نقدینگی بزرگ و در دسترس فارکس، علت این موضوع است. در واقع اکثر تریدرهای خرد اغلب سفته بازانی هستند که در بهترین حالت برای چند ساعت یا یک روز پوزیشن معامله دارند.
با سهام، امکان سفته بازی و پیش بینی نیز وجود دارد، اما هزینههای آن بسیار بالا است. علاوه بر این برای سفته بازی در بورس به سرمایه اولیه قابل توجهی نیاز دارید. اکثر سرمایه گذاران ترجیح میدهند از بازار سهام به عنوان سرمایه گذاری استفاده کنند نه صرفاً پیش بینی کوتاه مدت سهام. در هر حال بازارهای فارکس برای سفته بازی بسیار ایدهآلتر هستند.
در آخر کدام؟
اگر هنوز به پاسخ این پرسش نرسیدهاید که فارکس برای شما بهتر است یا سهام، به میزان تحمل ریسک خودتان توجه کنید. همینطور باید اهداف خود را بدانید، چه بخواهید سرمایه گذاری کنید چه نوسان گیری. تفاوتی هم ندارد فارکس باشد یا بورس، وقتی اهداف خود را ندانید به سختی میتوانید تصمیمات پرسود بگیرید.
ریسک های سرمایه گذاری را بشناسید
واژه لاتین ریسک که در زبان فارسی، از آن به مفهوم خطر نام برده میشود، یکی از بنیادیترین مفاهیم دنیای پول و تجارت است. در ادامه قصد داریم ریسک های سرمایه گذاری را بیان کنیم.
به بیان ساده، مفهوم ریسک به معنی زیان احتمالی نهفته در هر نوع سرمایهگذاری است. با ورود به دنیای معاملهگری، اجتناب از ریسک غیرممکن میباشد و به منظور انجام محاسبات منطقی و سرمایهگذاری هوشمندانهتر، باید همیشه درصد مشخصی برای ریسک در نظر بگیریم.
برخی افراد به اشتباه گمان میکنند که ریسک صرفاً به معنی نوسانات بازار یا حرکات قمارگونه برخی معاملهگران میباشد؛ در حالی که ریسک در اصلی ترین وجه خود، به عدم قطعیت اشاره میکند.
اهمیت تعیین ریسک
به همین جهت تمام کسانی که با تجارت سر و کار دارند، باید توجه ویژهای به آن داشته و مفهوم ریسک را به خوبی درک کنند زیرا، در غیر این صورت عواقب خطرناکی در انتظارشان خواهد بود.
ریسک در داراییهای مختلف و همچنین برای مدیریت سرمایههای خرد و کلان، شامل مؤلفههای گسترده و متفاوتی میباشد اما، تمرکز مطلب فعلی بر توضیح مسائل مرتبط با ریسک برای سرمایه گذاران حقیقی در بازار سهام است.
در واقع بسیاری باور دارند؛ به دلیل ماهیت بازار سرمایه که به طور ذاتی با پول و سفته بازی سر و کار دارد؛ درک عمیق این مفهوم، یکی از الزامات اساسی معاملهگری موفقیت آمیز در این بازار است.
انواع ریسک در بازار سهام
ریسک به انواع و اقسام مختلفی تقسیم میشود که ریسکهای بازار مالی را میتوان در دو دسته سیستماتیک و غیرسیتماتیک تقسیم بندی نمود.
ریسک سیستماتیک
مربوط به وقایع کلان اقتصادی و تحولات سیاسی بوده و مرتبط با صنعت یا شرکت خاصی نیست. بارزترین ویژگی این نوع از ریسک، غیر قابل پیش بینی بودن آن است زیرا مربوط به رخدادهای مهم و بزرگ در سطح کشور یا جهان میباشد که عموماً نتایج و تأثیرات نهایی این امور قابل پیشبینی و محاسبه نیستند.
معاملهگران باید با درنظر داشتن تفاوت سرمایه گذاری با سفته بازی رویکردهای تدافعی مشخص، همیشه آمادگی رویایی با چنین اتفاقاتی را داشته باشند، چون وقوع آنها در هر لحظه محتمل بوده و شدت و ضعف اثرات ناشی از این بحرانها نیز مشخص نیست. از نمونههای ریسک سیستماتیک، میتوان به تغییرات نرخ بهره، اثرات تورم، تحریمهای بین المللی، جنگ و… اشاره نمود.
ریسک غیر سیستماتیک
ناشی از رخدادهای داخلی بازار سهام نظیر شرایط صنعت، وضعیت کلی شرکت، تحرکات سهامداران عمده و… بوده و تا حد زیادی به واسطه دانش تحلیل بازار قابلیت پیش بینی دارد. در واقع می توان گفت، این اتفاقات با صنعت یا شرکت خاصی مرتبط بوده و معمولاً کل بازار را تحت تأثیر قرار نمیدهند.
طی سالهای اخیر برخی از صنایع خاص، نقش مهمی در تأمین نیازهای درآمدی کشور ایفا نمودهاند و از همین روی سرمایه گذاران نسبت به اخبار و وقایع پیرامون این شرکتها، تمرکز و حساسیت بالایی دارند.
کوچک ترین تغییرات در شرایط فعالیت آنها، از سوی فعالان بازار به دقت رصد شده و میتواند موجب نوسانات قیمتی شدید در ارزش سهام این شرکتها شود.
از نمونه این مسائل، میتوان به بحث تعیین نرخ خوراک شرکتهای پتروشیمی در لوایح بودجهای اشاره نمود که قیمت سهام گروه محصولات شیمیایی را به وضوح تحت الشعاع قرار میدهد.
تغییرات نرخ سوخت صنایع، قوانین مالیاتی شرکتها، تعرفههای صادرات و واردات، ترکیب هیئت مدیره و… مثالهایی برای ریسک غیر سیتماتیک هستند.
ریسک نرخ سود (Interest rate risk)
اگر چند گزینه برای سرمایهگذاری داشته باشیم، این نوع ریسک مطرح میشود. به عنوان مثال سرمایهگذاری در سهام یا اوراق مشارکت. تفاوت نرخ سود این دو سرمایهگذاری میتواند ما را به یکی از دو گزینه که ریسک کمتری برای ما دارد، سوق دهد.
ریسک تورم (Inflation risk)
رشد نرخ تورم باعث میشود بر بازدهی سرمایهگذاری موثر است؛ زیرا بازدهی خالص از اختلاف بازدهی ناخالص و نرخ تورم حاصل میشود. به طور مثال اگر انتظار بازدهی ۵۰ درصدی داشته باشیم و نرخ تورم سالانه تفاوت سرمایه گذاری با سفته بازی ۱۵ درصد داشته، در نهایت ۳۵ درصد بازدهی خواهیم داشت.
هرچه نرخ تورم افزایش یابد از میزان بازدهی ما در این حالت کاسته میشود. پس باید سرمایهگذاری انتخاب کنیم که بازدهی بیشتری داشته و در نهایت پس از کسر تورم، رضایت ما را فراهم کند. به این نوع ریسک که در اثر افزایش نرخ تورم به فرد تحمیل میشود، ریسک تورم میگویند.
ریسک مالی (Financial risk)
شرکتها در صورتهای مالی خود بخشی تحت عنوان، تسهیلات و تعهدات مالی دارند. هرچه تعهدات مالی شرکت و وامهای دریافتی بیشتر باشد، توان شرکت جهت توسعه و گسترش و افزایش سوددهی کاهش مییابد.
به این نوع ریسک، ریسک مالی گفته میشود. بسیاری از سرمایهگذاران با لحاظ این نکته سهام شرکتها را خریداری میکنند و از شرکتهایی که تعهدات مالی زیادی دارند به دلیل ریسک مالی فاصله گرفته و به سراغ گزینههای کم ریسک تر میروند.
ریسک نقدشوندگی (liquidity risk)
دارایی مطلوب، دارایی است که قدرت نقدشوندگی بالا دارد. اگر دارایی به راحتی فروش نرود، صاحب آن دارایی، با ریسک نقدشوندگی مواجه است. در مورد سهام نیز این ریسک وجود دارد. فرض کنید قصد دارید سهام شرکتی را در بازار به فروش برسانید ولی به دلیل عملکرد نامناسب شرکت، کسی سهام را نمیخرد.
در این حالت شما با ریسک نقد شوندگی مواجه هستید. هرچه سرعت خرید و فروش سهمی بیشتر باشد و معاملات آن را روانتر باشد این ریسک در آن کم رنگتر است.
ریسک نرخ ارز (currency risk)
در مورد شرکتهای واردات محور، ریسک نرخ ارز بسیار با اهمیت است. اگر شرکت مورد نظر شما، عمده مواد اولیه خود را وارد میکند، با رشد نرخ ارز، درگیر چالش ریسک نرخ ارز خواهد شد و هزینه زیادی را متحمل میشود.
با رشد هزینهها، سود دهی شرکت کاسته شده و نتیجه نهایی، عدم رغبت سرمایهگذاران به خرید شرکت مذکور است. البته این ریسک، نوعی ریسک غیر سیتماتیک محسوب میشود که توسط شرکتها قابل کنترل نیست.
ریسک تجاری
در ریسک تجاری به این موضوع توجه میشود که آیا شرکت قادر به فروش محصولات و تامین هزینههای عملیاتی خود است یا خیر؟ به عبارتی، ریسک تجاری کلیه هزینههای یک کسب و کار برای عملیاتی ماندن را در نظر میگیرد.
این هزینهها شامل حقوق، هزینه تولید، اجاره تسهیلات، دفتر و هزینههای اداری میشود. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند هزینه کالاها، حاشیه سود، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات تفاوت سرمایه گذاری با سفته بازی یا خدماتی است که میفروشد، میباشد.
ریسک اعتباری یا ریسک نکول
ریسک اعتباری یا نکول، ریسک عدم بازپرداخت سود یا اصل بدهی قلمداد میشود. این نوع ریسک برای سرمایهگذاران اوراق قرضه، نگران کننده است.
اوراق قرضه دولتی، کمترین میزان ریسک نکول و به همین ترتیب کمترین بازده را دارند. از طرف دیگر اوراق بهادار شرکت، دارای بالاترین میزان ریسک نکول و در نتیجه نرخ بهره بالاتر هستند.
ریسک کشور
ریسک کشور، به عدم توانایی یک کشور در پرداخت تعهدات مالی گفته میشود. در صورت بروز چنین ریسکی، به عملکرد سایر بخشهای مالی کشور نیز صدمه وارد میشود.
آسیب سایر کشورهای در ارتباط با آن نیز محتمل است. این ریسک در غالب کشورهای در حال توسعه که کسری بودجه شدید دارند، رخ میدهد.
ریسک سیاسی
ریسک سیاسی زیرمجموعه ریسک سیستماتیک است. در این حالت، بیثباتی سیاسی، جنگ، کنترلهای نظامی، تغییر قوانین دولتی، روی تصمیمهای سرمایهگذاری اثر میگذارد.
این نوع ریسک با عنوان ریسک ژئوپلیتیک نیز شناخته میشود. نکتهای تفاوت سرمایه گذاری با سفته بازی که در مورد این ریسک وجود دارد، آن است که هر چه افق زمانی سرمایهگذاری طولانیتر شود، این ریسک بیشتر میشود.
جمع بندی
در این مقاله با تعریف ریسک آشنا شدیم. انواع مختلف ریسک از منظرهای مختلف را بررسی کردیم. همچنین با طبقه بندی پذیرش ریسک در افراد مختلف، آشنا شدیم.
به طور کلی، ریسکهایی که با آن مواجه هستیم؛ دو نوع قابل پویا و خالص هستند. ریسکهای خالص عموماً زیان ده هستند و هدف ما صرفا کنترل ریسکهای پویا است. به منظور کاهش زیانهای ناشی از ریسکهای سرمایهگذاری، چندین راه حل وجود دارد.
لازم به ذکر است که ما قادر نیستیم همه ریسکهای سرمایهگذاری را مهار کنیم. بلکه با دانش و تجربه حاصل از مدیریت ریسک میتوانیم آن را به سطح قابل تحملی کاهش دهیم. یکی از راههای کاهش ریسک سرمایهگذاری، سبد دارایی است.
در واقع با سرمایهگذاری در چند سهام، ریسک کلی سبد سهام کمتر از مجموع ریسکهای تک تک سهام خواهد شد. استفاده از تنوع بخشی این امکان را فراهم میکند که با کنار هم قراردادن داراییهای مالی متنوع ریسک کمتری را متحمل شویم.
استفاده از سهام مختلف در سبد سرمایهگذاری موجب کاهش ریسک غیرسیستماتیک میگردد. تنوعبخشی باید با دانش و تجربه کافی صورت بگیرد و در صورت امکان از متخصصین این امر بهره گرفته شود.
درحالیکه اکثر متخصصان سرمایهگذاری موافق هستند که تنوع سازی نمیتواند در برابر ریسک آنها را تضمین کند، میتوان گفت تنوع سازی مهمترین مؤلفه برای کمک به یک سرمایهگذار در رسیدن به اهداف مالی دوربرد است و این درحالیکه ریسک مالی را به حداقل میرساند.
اگر می خواهید ریسک منطقی داشته باشید وآموزش دیده وارد دنیای کریپتو شوید می توانید در دوره های آموزشی ارز دیجیتال همیار کریپتو شرکت کنید.
سرمایه گذاری و فرق آن با معاملهگری چیست؟
سرمایه گذاری در بازار سرمایه و بورس چند سالیست که به شدت مورد توجه مردم قرار گرفته است. واژههای بورس، سرمایه گذاری، تریدر یا معاملهگر و تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و… نیز بسیار جستجو شدهاند. این نشان از علاقه زیاد مردم به سرمایه گذاری و تریدری در این حوزه است. اما نکتهای که شاید مردم به آن خیلی توجه نمیکنند، این است که این واژههای سرمایهگذاری و تریدری باهم متفاوت هستند. در این مقاله قرار است راجع به تفاوتهای یک تریدر و یک سرمایهگذار صحبت کنیم.
تعریف سرمایه گذاری چیست؟ سرمایه گذار کیست؟ تریدر کیست؟ ویژگیهای هریک کدامند؟ چگونه بدانیم که کدامیک برای ما بهتر است؟ اگر میخواهید جواب همه این سوالها را بدانید و بتوانید برای آینده خود تصمیم بهتری بگیرید، تا آخر این مقاله را با دقت مطالعه کنید.
سرمایه چیست؟
در ابتدا برای اینکه بدانیم سرمایه چیست، باید بدانیم تعریف دارایی چیست و انواع آن کدامند؟
داراییهای ما در زندگی به دو دسته کلی تقسیم میشوند؛ داراییهای هزینهای و داراییهای سرمایهای. داراییهایی که هزینهای هستند، در طول مدت از ارزش آنها کاسته میشوند و به اصطلاح جز هزینههای زندگی ما محسوب میشوند. بهعنوان مثال خودرو و گوشی موبایل و پوشاک و… همه اینها جز داراییهای هزینهای ما هستند که بر اثر گذر زمان و استفاده ما مستهلک شده و از ارزششان کاسته میشود.
اما در مقابل داراییهایی مثل زمین، آپارتمان، طلا و سهام و… داراییهای سرمایهای ما هستند. شما هرچه از زمینتان استفاده کنید از ارزش آن کاسته نمیشود. طلا را هرچه به گردن بیاویزید و دست بخورد، قیمتش مستهلک نمیشود. اما تفاوت سرمایه گذاری با سفته بازی کافی است تا جعبه گوشی همراهتان را باز کنید تا ارزشش به نصف قیمت کاهش پیدا کند.
ملک یک دارایی سرمایهای محسوب میشود
آیا خودرو یک دارایی و نوعی سرمایه گذاری است؟
خودرو در همه جای جهان جز داراییهای هزینهای به حساب میآید، اما در ایران جز داراییهای سرمایهای محسوب میشوند که این یک اشتباه مرسوم در ایران است. این روزها مردم برای سرمایهگذاری، به خرید خودرو روی آوردهاند. کار به جایی رسیده که مردم صف میایستند تا خودرویی بخرند که حتی چیزی از آن نمیدانند. اما نکته مهم اینجاست که مردم فقط برای سود فروشش این کار را میکنند و شاید اصلا به خودرو نیازی نداشته باشند. حتی برای آنها مهم نیست که خودروی مورد نظر چه کیفیتی دارد و اصلا ایمن است یا خیر.
دقیقا حباب گل لاله نیز چنین مشخصاتی داشت. بعد از مدتی مردم جهان گل لاله را بهعنوان یک کالای سرمایهای حساب میکردند و تنها برای فروش به دیگران با قیمت بالاتر و سودش آن راخریداری میکردند. اما این باعث نشد که گل لاله همیشه بهعنوان یک کالای سرمایهای باقی بماند.
در واقع خودرو را باید یک کالای مصرفی بادوام نامید. کالایی که به سرعت یک بسته چیپس مصرف نمیشود، اما به مرور ارزش خود را از دست میدهد.
سوال: آیا اگر خودروی پراید با قیمت یک میلیون تومان و از دم قسط به وفور در ایران وجود داشت و خرید آن به راحتی خرید یک آب معدنی بود، باز هم مردم آن را برای سرمایه گذاری انتخاب میکردند؟
خوب به این موضوع فکر کنید. حتی در ایران نیز، خودرو نمیتواند برای همیشه یک کالای سرمایهای باقی بماند.
سرمایه گذاری چیست؟
سرمایه گذاری عبارت است از تبدیل وجوه مالی به یک یا چند دارایی سرمایهای و نگهداری آنها به منظور افزایش ثروت.
سرمایه، در لغت به معنای سرِ مایه، یا سرچشمه پول است. سرمایهگذار، منابع نقد و شبه نقد خود را به شکلی بهکار میبندد که برایش یک جریان نقدی ایجاد کند.
برای مثال وقتی یک دستگاه بازی میخریم، پول خرج میکنیم. اما وقتی یک دستگاه بازی را در شهربازی میگذاریم و از سود حاصل از آن بهره میبریم، داریم سرمایه گذاری میکنیم.
سرمایه گذار کیست؟
مشخصا سرمایه گذار نیز شخصی است که عمل سرمایه گذاری را انجام میدهد. این افراد معمولا با هدف توسعه سرمایه خود و بهرهمندی از منافع اقتصادی آن در آینده این کار را انجام میدهند. بنابر این سرمایه گذاری بیشتر در دیدگاه بلندمدت معنی پیدا میکند.
سرمایه گذاری، شبیه به کاشتن یک درخت است، به امید بهرهمندشدن از میوههای آن. کسی که یک درخت میکارد، میخواهد ده سال، بیست سال، یا برای تمام عمر از این درخت بهرهمند شود. هرچند شاید روزی درخت خود را بفروشد، اما دیدگاه اصلی او فروش درخت به قیمتی بالاتر نیست. درخت برای او واسطه تولید میوه است.
چنین فردی چندان به نوسان قیمت درخت توجه ندارد، برای او بازار میوه است که اهمیت دارد.
به تعبیر وارن بافت، سرمایه گذار موفق کسی نیست که هوش بسیار زیادی دارد. بلکه عامل اصلی موفقیت یک سرمایه گذار، صبر بالا است.
تریدر یا معاملهگر کیست؟
تریدر یا معاملهگر کسی است که اقدام به خرید و فروش داراییها در کوتاه مدت میکند. او این کار را با هدف کسب منفعت از نوسانات قیمتی انجام میدهد، پس میتوان گفت که ذات عمل معاملهگری در بلندمدت نیست.
برای این که به رابطه بین زمان در تریدری و سرمایهگذاری پی ببریم، باید به نکته زیر دقت کنیم:
بهعنوان مثال وقتی شما یک واحد آپارتمان میخرید، احساس برنده بودن میکنید. چون میدانید که ارزش آن در آینده بیشتر از قیمت پرداختی شما است و شما برای توسعه داراییهایتان در آینده و بهرهبرداری از منافع آن این اقدام را انجام دادهاید. اما این آینده دقیقا یعنی کی؟ فردا؟ هفته بعد؟ ماه بعد؟
کمی به این موضوع فکر کنید. آیا وقتی شما خانهای میخرید انتظار دارید که از فردا قیمت ملک شما رشد کند؟ اصلا هدف شما از این که که ملکی را میخرید چیست؟ آیا با این دید میخرید که هفته بعد آن را بفروشید؟
اکثر مردم برای خرید ملک دید بلند مدت دارند. بهعبارت دیگر شاید کمتر باشد که ملکی را برای فروش در هفته بعد خریداری کند. پس خرید ملک را میتوانیم در دسته سرمایهگذاریها قرار دهیم و درواقع کسانی که ملک میخرند، سرمایه گذاری میکنند.
دسته سوم
بنیامین گراهام از دسته سوم فعالان بازارسرمایه هم اسم میبرد. معاملهگرانی که سواد کافی برای سفتهبازی ندارند، با اصول سرمایه گذاری هم آشنا نیستند. آنها در عمل دارند سهم را به امید فروش در قیمت بالاتر میخرند و نوسانهای روزانه قیمت برایشان مهم است. اما ضعف دانش خود را در پس عنوان سرمایهگذار پنهان میکنند.
این افراد در عمل، معاملهگرانی با افق زمانی طولانیتر هستند، نه سرمایهگذار.
کافی است بازار برای مدتی رنج باشد، آنوقت میبینیم که سود تقسیمی و بازدهیهای آهسته و پیوسته برایشان اهمیتی ندارد و شاید به نوسانگیری بلندمدت در بازارهای دیگر مثل طلا و مسکن روی بیاورند.
البته این کار از نظر قانونی و اخلاقی ایرادی ندارد. اما خوب است که فرد خودش را بهتر بشناسد و بداند که دقیقا دارد چه کار میکند.
سرمایه گذاری کنیم یا معاملهگری؟
جالب است بدانید که قیمت ملک هم دارای نوسانهای زیادی است، منتهی ما آن را نمیبینیم. اگر قیمت ملک هر روز تفاوت سرمایه گذاری با سفته بازی روی تابلوی بازار ثبت میشد، شاید خیلیها از ترس نوسانهای قیمتی، هیچوقت به سراغ آن نمیآمدند. پس درمییابیم که سرمایه گذار بودن و یا تریدر بودن به روحیات خودمان نیز بستگی دارد. واقعیت این است که ما باید ابتدا روحیات خودمان را بشناسیم تا ببینیم کدامیک برایمان بهتر است و از لحاظ شخصیتی کدام فعالیت با روحیات ما سازگارتر است.
سوال این است که سرمایهگذار باشیم یا یک معاملهگر؟ در ادامه به ویژگیهای خاص برای یک فرد سرمایه گذار و یا یک تریدر اشاره میکنیم.
تحمل صبرتان چقدر است؟
روزی یکی از دوستانم راجع به سهمی در بازار بورس آمریکا از من نظر خواست. او هدف از خریدش را بلندمدت اعلام کرد که من هم نظرش را تایید کردم و گفتم برای خرید گزینه خوبی است. بعد از یک هفته دوباره دوستم را دیدم و از او پرسیدم که آیا سهمی که گفته بودی را خریدی؟ او خیلی جدی گفت که فروختمش!
من با کمال تعجب از او پرسیدم که مگر نگفتی که برای بلندمدت خرید کردی؟
گفت: بله، من هم دو روز سهم را نگهداشتم و بعد فروختم.
اینجا بود که فهمیدم تعریف بلندمدت و کوتاهمدت برای آدمهای مختلف متفاوت است.
شما باید بدانید که آستانه صبرتان چقدر است. یکی مثل دوست من بلندمدت را تنها در دو روز میبیند و یکی هم مثل وارن بافت چهل سال سهامدار سهم کوکاکولا است. اگر صبرتان محدود است سرمایه گذاری تقریبا برای شما بیمعنی خواهد بود. زیرا سرمایهگذاریها عملا در بلندمدت (به معنای واقعی) سودآور هستند.
تا چه حدی ریسکپذیر هستید؟
در دنیای معاملهگری همواره ریسک کارتان بالا است. اگر در معاملاتتان تحمل ضرر را ندارید و یا استرس روی نتیجه کار شما تاثیر میگذارد، باید در استراتژی خود تجدید نظر کنید. میزان تحمل ضرر در افراد مختلف با شخصیتهای مختلف کاملا متفاوت است. همچنین میزان سرمایه نیز در این امر دخالت دارد.
یکی از روشهایی که میتوانید میزان تحمل ضرر را در خودتان اندازه بگیرید این است که وقتی یک معامله باز میکنید، تا چه حد ذهنتان را درگیر میکند؟ اگر معاملهای را وارد شدید که هنگام شب و در خوابتان هم درگیرش هستید، یعنی ذهن شما هنوز آمادگی تحمل آن حجم از معامله و ضررهای احتمالی را ندارد.
در این مرحله باید حجم معاملاتتان را کاهش دهید و آنقدر این عمل را تکرار کنید که دیگر ذهنتان درگیر مقدار ضرر در معامله نباشد. اگر مقدار حجم معاملات شما پس از کاهش به اندازهای بود که دیگر سودش برایتان ارزشی ندارد، یعنی معاملهگری با روحیات و شخصیت شما سازگار نیست.
پیشنهاد میکنم که سعی کنید بدون هیچ تعصبی تست فوق را روی خودتان انجام دهید.
پیروی از نظم و پایبند بودن به استراتژی
یکی از عوامل مهمی که هر معاملهگری باید به آن دقت داشته باشد، این است که در معاملات خود یک نظم خاص داشته باشد و سعی کند این نظم را در هر شرایطی حفظ کند. داشتن استراتژی به نظمدهی معاملات یک تریدر کمک زیادی میکند. ولی این که تا چه حد به قوانینی که خود وضع کردهاید پایبند میمانید، به شما مربوط است.
یک معاملهگر حرفهای به استراتژی خود ایمان دارد و حتی در ضرر نیز به آن پایبند است. اگر نمیتوانید روی یک قاعده خاص حرکت کنید و تصمیم خود را سریع عوض میکنید، سرمایه گذاری برای شما گزینه راحتتری از معاملهگری است.
چرا یک جراح مغز و اعصاب فوق حرفهای، هیچ وقت عزیزان خود را جراحی نمیکند. آیا واقعا بلد نیست و نمیداند یا نمیتواند؟ او برای این که حساسیت کارش را میداند و برای این که احساساتش را در کارش دخالت ندهد این کار را انجام نمیدهد.
تا چه حد احساسی هستید؟
این نکته یکی از مهمترین نکات در ویژگیهای فردی یک سرمایهگذاریا یک معاملهگر است. از خودتان بپرسید که با قرار گرفتن در شرایط بحرانی چقدر روی خود کنترل دارید؟ آیا زود عصبانی میشوید؟ آیا زودرنج هستید؟ عواطف روی تصمیمات زندگی شما چقدر تاثیرگذار هستند؟
جواب این سوالات را کسی بهتر از خود شما نمیداند. پس در جواب سوالات بالا خودتان را قانع نکنید و سعی کنید که با خودتان در این موارد صادق باشید. درواقع هرچقدر این احساسات در شما قویتر باشد، کار شما برای کنترل این احساسات در کارتان سختتر میشود.
به این نکته فکر کنید که چرا یک جراح مغز و اعصاب فوق حرفهای، هیچ وقت عزیزان خود را جراحی نمیکند. آیا واقعا بلد نیست و نمیداند یا نمیتواند؟ او برای این که حساسیت کارش را میداند و برای این که احساساتش را در کارش دخالت ندهد این کار را انجام نمیدهد.
کنترل احساسات در معاملهگری یکی از مهمترین عوامل برای کسب موفقیت در این راه است
یک معاملهگر حرفهای نیز هیچگاه در معاملات خود احساسات را دخالت نمیدهد و همواره سعی دارد از نگاه منطق به آن نگاه کند. بهعبارت دیگر معاملهگر موفق و حرفهای کسی است که سودها و زیانها هیچ تاثیری بر روحیه او ندارد، زیرا او میداند که ترید احساسی از روی ترس یا طمع، آغاز یک زیان بزرگ است.
اگر روی احساسات خود کنترل زیادی ندارید، بهتر است تایم فریمی که معاملاتتان را در آن انجام میدهید بالاتر ببرید. زیرا نوسانات در تایم فریمهای بالاتر کندتر انجام میشوند و همین موضوع باعث میشود که کمتر درگیر احساسات مقطعی در معاملاتتان شوید. اگر تایم فریمتان آنقدر بالا رفت که دیگر معاملاتتان به یک سرمایه گذاری تبدیل شد، پس روحیه کاری شما هم همان است.
نداشتن تعصب و غرور
یکی از ویژگیهای بارز و مهم در معاملهگران بازارهای مالی این است که مغرور هستند، اما متعصب نیستند. بین غرور و تعصب یک مرز باریک وجود دارد که اگر غرور به تعصب تبدیل شود میتواند زیانهای زیادی را برای یک معاملهگر بهدنبال داشته باشد. یک معاملهگر حرفهای به تحلیلها و استراتژی معاملاتی خودش ایمان دارد و همواره به استراتژی خود پایبند است؛ اما هرگز روی آنها تعصب ندارد و هیچ وقت روی نظر خودش پافشاری نمیکند. بلکه طبق استراتژی معاملاتی که دارد، مداوم خودش را با روند بازار منطبق میسازد.
هدفتان از ورود به بازارهای مالی چیست؟
اگر خواستید روزی وارد بازارهای مالی بشوید این سوال را حتما از خود بپرسید که چرا قصد دارید وارد بازارهای مالی بشوید؟ اگر جوابتان رسیدن به سود و پولدار شدن است، متاسفانه گزینه اشتباهی را انتخاب کردهاید. حتما تفاوت سرمایه گذاری با سفته بازی این جمله را شنیدهاید که میگویند بیش از 90% از معاملهگران در بازارهای مالی زیانده هستند. علت این امر جواب همان سوال است. باید معاملهگری در بازاهای مالی را بهعنوان یک شغل ببینید. آیا کسی که کاسب و مغازهدار است فقط برای سودش این کار را کرده؟
جواب: خیر او مغازه داری را بهعنوان یک شغل انتخاب کرده و از این راه زندگی میکند. ممکن است گاهی سود کند و گاهی هم ضرر. دقت کنید که هیچ فروشندهای بخاطر ضرر در یک ماه مغازه خود را جمع نمیکند. مشکلات شغلی یک معاملهگر نیز زیاد هستند. یک معاملهگر واقعی نیز ضرر در معاملاتش را با جان و دل میپذیرد، اما از ایجاد زیان زیاد نیز جلوگیری میکند. او قبول دارد که ضرر نیز جزئی از معاملات او است و برای این کار همواره روی بهتر شدن استراتژی و روانشناسی خودش کار میکند.
معاملهگر واقعی طمع را در خودش کشته و اصلا به دنبال کسب سود بالا در کوتاه مدت نیست؛ بلکه بیشتر به دنبال ماندن است. به قول وارن بافت “اگه کسی کسب سود بالا در کوتاه مدت را با لحن مطمئن وعده داد، لبخند زنان از او دور شوید.
آیا باید هر روز معامله کرد؟
خیلی مرسوم است که میگویند معاملهگری در بازارهای مالی، یک کرم درونی را در انسان ایجاد میکند. این کرم همواره او را به معاملات بیشتر تشویق میکند. یکی از مشکلاتی که معمولا مردم دارند این است که فکر میکنند هر روز باید معامله کنند. بهعبارت دیگر اگر یک روز در بازار بورس یا فارکس معامله نکنند، شب خواب به چشمانشان نمیآید.
این یک ذهنیت غلط برای معاملهگران حاضر در بازارهای مالی است. بعضی از اوقات برای من پیش میآید که در طول یک هفته نیز هیچ معاملهای نمیکنم، چون درک شرایط بازار در آن هفته برایم سخت است. مطمئن باشید این نکته باعث کوچک شدن و سرشکستگی شما نخواهد بود.
نتیجه گیری فرق بین معاملهگری و سرمایه گذاری چیست؟
در این مقاله سعی کردیم که فرق بین سرمایه گذاری و معاملهگر را شرح دهیم و ویژگیها و خصوصیات فردی یک معاملهگر و یک سرمایه گذار را باهم بررسی کنیم، تا بتوانیم استراتژی بهتری را برای ورود و کار کردن در حوزه بازاهای مالی بهکار ببریم. واقعیت این است که هرچه بیشتر روی روانشناسی خودتان کار کنید نتیجه بهتری در انتظار شما خواهد بود. یادتان باشد که خودتان بهترین قاضی در این مورد هستید، پس سعی کنید همواره با خودتان در این مورد صادق باشید. زیرا خودتان را هیچ وقت نمیتوانید گول بزنید.
اگر این مقاله برایتان مفید بوده لطفا آن را با دیگران به اشتراک بگذارید و اگر سوالی در مورد موضوع این مقاله دارید ان را برایمان کامنت کنید. حتما شخصا به آنها پاسخ خواهم داد.
می توانید ویدیوهای بیشتری از تالار بورس را در شبکه اشتراک ویدیو آپارات و همچنین کانال یوتیوب تالار بورس دنبال تفاوت سرمایه گذاری با سفته بازی کنید.
اصطلاح سفته بازی در بورس به چه معناست؟
و در مقابل، انتظار میرود که سود قابل توجهی بدست آورده شود.
در سفته بازی، ریسک ضرر و زیان، بیشتر از احتمال دستیابی به سودی بالاست و به همین دلیل به آن سفته بازی و معاملهی پر ریسک گفته میشود.
گاهی به راحتی نمیتوان تفاوت میان سفته بازی و سرمایهگذاری را درک کرد و تشخیص این مسئله که فعالیتی، سفته بازی است یا سرمایهگذاری، به عوامل مختلفی مانند ماهیت دارایی، طول دورهی نگهداری مورد انتظار و میزان اهرم افزایش سرمایه بستگی دارد.
سفتهباز کیست؟
سفته باز، فردی است که ابزار مشتقه (derivatives، قرارداد یا اوراقی که ارزش آن، به ارزش اوراق بهادار، کالا، شِمش یا ارز اصلی وابسته است و هیچگونه ارزش مستقلی ندارد)، کالا، اوراق قرضه، سهام یا ارز را با ریسکی بالاتر از حد معمول، در ازای بدست آوردن سودی فراتر از انتظار، معامله میکند.
سفته بازها ریسکهای بالایی را به ویژه در ارتباط با پیشبینی تغییرات قیمت در آینده میپذیرند و امیدوارند که با انجام این ریسکها، سریعا به سودهای بالایی دست یابند.
معمولا سفته بازان سرمایهگذارانی ریسکپذیر و پیچیده هستند که در بازارهایی که در آن معامله میکنند، تخصص دارند. آنها معمولا سرمایهگذاریهای اهرمی مانند قراردادهای آتی و اختیار معامله را انجام میدهند.
از این رو به این سرمایهگذاران، سفته باز گفته میشود که آنها سعی میکنند تا تغییرات قیمت را در بخشهای بیثباتتر بازار پیشبینی کنند و باور دارند یا فکر میکنند که سود بالایی بدست خواهند آورد، حتی اگر شاخصهای بازار، خلاف آن را نشان دهد.
سفته بازها معمولا در چارچوب زمانی کوتاهتری نسبت به سرمایهگذاران دیگر، عمل میکنند.
در چه سهام هایی سفته بازی می شود؟
در بازار بورس و فرابورس سهام هایی هستند که پتانسیل خوبی برای سفته بازی دارند.
سفته بازی معمولا در سهام های بنیادی اتفاق می افتد. سهام هایی که بنیادی هستند اما گمنام هستند و توجه سرمایه گذاران و سهامداران به آن ها جلب نشده است.
سهم هایی که حجم مبنای کمی دارند مورد توجه سفته بازان قرار می گیرد چرا که قیمت سهام را می توانند به سادگی افزایش دهند و از نوسانات قیمتی آن استفاده کنند و سود بسیار بدست آورند.
سهام هایی که سفته بازان انتخاب می کنند در واقع رشد خیلی غیر عادی را تجربه می کنند و حداکثر تا 2 ماه این سهم ها به رشد غیر عادی خود ادامه می دهند.
تفاوت سفته باز با سرمایه گذار
سرمایه گذار معمولا به عنوان فردی شناخته میشود که محافظه کارانه تصمیم می گیرد یا ریسک های عاقلانه انجام میدهد.
اما سفته باز کسی است که وارد ریسکهای بزرگ قمار گونه میشود.
با این حساب، کسی که در زمینه بازرگانی فعالیت میکند، در صورتی که با هدف کاهش ریسک معاملات خود، بعد از اعلام قیمت به مشتری، ارز مورد نیاز معامله خود را تامین میکند، سرمایه گذار محسوب میشود.
دیدگاه شما