عرضه دو گوشی تاشو در یکسال توسط موتورولا ؛ تقلید از استراتژی سامسونگ!
شواهد نشان میدهند که احتمال عرضه دو گوشی تاشو در یکسال توسط موتورولا زیاد است. برای اطلاع از جزئیات بیشتر و تحلیل این خبر با ما همراه باشید.
سامسونگ بازار گوشیهای تاشو را تحت سلطه دارد اما تنها شرکتی نیست که چنین دستگاههایی را تولید میکند چراکه شرکتهای چینی مثل شیائومی، هواوی، اوپو و ویوو هم به تازگی گوشیهای تاشوی خودشان را معرفی کردهاند.
موتورولا هم مدتهاست که با عرضه سری ریزر در این بازار فعالیت دارد اما محصولات این شرکت چندان قوی نیستند و معمولاً به فروش چشمگیری نمیرسند. امسال، موتورولا در چین از موتو ریزر 2022 رونمایی کرد که انتظار میرود در هفتههای آتی وارد بازار آمریکا شود. با وجود این موفقیت محدود، این شرکت قصد دارد امسال تلاشهای خودش را برای بازار گوشیهای تاشو افزایش دهد.
عزم موتورولا برای عرضه دو گوشی تاشو در یکسال
یکی از افشاگران شناخته شده دنیای فناوری (Evan Blass) اعلام کرده که موتورولا سال بعد دو گوشی استراتژی بورس ایران و بهترین آن ریزر روانه بازار میکند که اسم رمز آنها Juno و Venus است. اسم رمز ریزر 2022 هم Maven بود. در توییت منتشر شده اطلاعات دیگری درباره این دو دستگاه وجود ندارد. گوشیهای تاشوی ریزر هم مثل سامسونگ گلکسی زد فلیپ 4 طراحی صدفی دارند اما به غیر از طراحی، ویژگیهای قابل توجهی ندارند.
انتظار میرود که یکی از دو گوشی تاشوی ریزر اندازه تبلت داشته باشد یا با توجه به کند شدن رشد اقتصادی جهان، ممکن است این شرکت همزمان یک گوشی پیشرفته و یک گوشی اقتصادی ارایه کند تا سلیقه مشتریان بیشتری را پوشش دهد.
به تازگی موتورولا طرحی از یک گوشی رول شونده ارایه کرد که به جای حالت افقی به صورت عمودی رول میشود. این اقدام نشان میدهد که این شرکت ترسی از امتحان کردن طراحیهای جدید ندارد.
در چند سال اخیر، موتورولا به شدت متمرکز بر بازار گوشیهای هوشمند چین بوده بنابراین ممکن است این شرکت در سال جدید میلادی برای چین یک گوشی مخصوص عرضه کند. با توجه به این نکات بعید نیست که ادعای Blass درباره عرضه دو گوشی تاشو در یکسال توسط موتورولا درست باشد.
- بهترین گوشی های موتورولا (Motorola)
- بهترین گوشی های ضد آب (Water Proof)
- بهترین گوشی های سری M سامسونگ
- بهترین گوشی های سری A سامسونگ
نظر شما درباره تصمیم موتورولا برای عرضه دو گوشی تاشو در یکسال چیست؟ دیدگاه خود را در بخش کامنتها با تکراتو به اشتراک بگذارید و اخبار تکنولوژی را با ما دنبال کنید.
معاملات هم فاز چیست و چه کاربری دارد؟
روز گذشته خبری درخصوص معاملات هم فاز آمد. معاملات هم فاز (In-Phase Trading) در بازار سهام یکی از ابزار های مهم به منظور رسیدن به کسب بازدهی مطلوب به وسیله کاهش ریسک است.
به گزارش تجارتنیوز، روز گذشته خبری درخصوص معاملات هم فاز آمد. معاملات هم فاز (In-Phase Trading) در بازار سهام یکی از ابزار های مهم به منظور رسیدن به کسب بازدهی مطلوب به وسیله کاهش ریسک است.
رط درستی معاملات هم فاز در بازار سهام این است که تحت یک استراتژی خاص و در یک تایم فریم مشخص، برای هر سه ابزار «سهم، استراتژی بورس ایران و بهترین آن شاخص صنعت و شاخص کل» بطور همزمان یک سیگنال خرید یا فروش یکسان صادر شود.
سعید امیرشاکرمی، کارشناس بازار سرمایه درخصوص معاملات همفاز برای تجارتنیوز نوشت: موضوعی که معمولا فعالان بازار سرمایه بصورت آگاهانه یا نا خودآگاه آن را رعایت میکنند. هم فاز بودن اصطلاحی است که معمولا در علم فیزیک و ریاضی کاربرد فراوانی دارد. اصطلاح فاز نشان دهنده میزان اختلاف میان روند تابع های سینوسی شکل در یک بازه زمانی مشخص است.
به عبارتی اگر دو تابع سینوسی را از مبدا معین رسم کنیم نحوه حرکت موج ها را فاز میگوییم. حال اگر نقاط حداکثر و حداقل تابعها هماهنگ باشند و سیگنالها یکسان باشند تابع ها در یک فاز هستند. اما اگر نقاط ماکزیمم و مینیمم هماهنگ نباشند و سیگنالهای متفاوت صادر کنند آنگاه توابع ما خارج از یک فاز هستند.
روند هم فاز و خارج از فاز
فرض کنیم بدنبال نقطه ورود مناسب در یک سهم هستیم. طبق قانون فیزیک و موج شناسی شرط اصلی تشخیص فاز، تایم فریم یکسان و واحد اندازه گیری مشابه است. به همین منظور باید در ابتدا تایم فریم دلخواه (میتواند از کوچترین واحد یعنی دقیقه تا روز و هفته و ..) خود را برای نمودارهایی که میخواهیم مقایسه کنیم انتخاب کنیم. سپس باید واحد اندازهگیری قیمتها را یکسانسازی کنیم. در این حالت بهترین روش استفاده از لگاریتم و در اولویت بعدی درصد است.
معاملهگران معمولا با ترسیم نمودارهای شاخصکل، شاخص صنعت مربوطه و سهام شرکت مربوطه سعی میکنند تا سهام شرکتی را بیابند که بازدهی بیشتر از شاخص کل داشته باشد و در صنعت خود نیز بیش از هم گروهیهایش (شاخص صنعت) بازدهی بهدست آورده باشد. اگر صدور سیگنال (ورود یا خروج) در سه نمودار شاخص کل، شاخص صنعت و قیمت سهام شرکت همزمان باشد، روند تغییرات بهصورت هم فاز است در غیر اینصورت روند تغییرات خارج از فاز یکسان خواهد بود.
بر همین اساس میتوانیم اصطلاح لیدربودن را به صنعت یا صنایعی اختصاص دهیم که هم فاز با شاخص کل حرکت میکنند و میتوانند بر روند بازار (شاخص کل) تاثیر منفی یا مثبت بگذارند. در شکل زیر نمودارهای شاخص کل، شاخص صنعت گروه خودرو (به عنوان صنعت لیدر در میان اهالی بازار) و سهم ایران خودرو و همچنین گروه قند و شکر و سهم قند هکمتان بهعنوان یک شرکت کوچک با شناوری کم را بررسی میکنیم.
نمودار ها بر اساس تایم فریم هفتگی و بازده زمانی ۵ سال اخیر (از سال ۱۳۹۶) بررسی شدهاند. در شکل اول به منظور مقایسه بهتر سیگنالهای ماکزیمیم و مینیمم نمودارها، محور قیمتها بر اساس لگاریتم استخراج شده است. به کمک مقیاس لگاریتمی، میتوان اندازههای بسیار بزرگ را در ابعاد بسیار کوچکتری نشان داد. این ویژگی لگاریتم باعث میشود تا تغییرات با درصدهای زیاد را راحتتر درک و مقایسه کنیم. با توجه به اینکه در بازه ۵ سال اخیر، بازار بورس رشد چند هزار درصدی را تجربه کرده است در ابتدا از لگاریتم استفاده کردیم.
در نقطه ابتدای صعود شتابان اسفند ۱۳۹۸ (خط عمودی مشکی) و اوج بازار (خط عمودی بنفش) یعنی مرداد ۱۳۹۹ کلیه نمودارها هم فاز بودند. به عبارتی در شرایطی که روند صعودی یا نزولی قوی دارد معمولا شرکتهای کوچک با بزرگ هم فاز هستند و همگی رشد یا سقوط را تجربه میکنند. اما پس از آغاز روند نزولی با وجود آنکه روندها یکسان است ولی فازها اختلاف دارند. با دقت به نمودارها میتوان مشاهده کرد که گروه خودرو به خصوص سهم ایران خودرو در مقایسه با گروه قند و شکر و به طور مشخص سهم قند هکمتان هم فازی بیشتری با شاخص کل دارد. دلیل این موضوع را میتوان بزرگ تر بودن گروه خودرو و ارزش بازار بیشتر شرکت ایران خودرو دانست.
بررسی روند شرکت ها
اما این تمام ماجرا نیست. شاید از نظر هم فازی گروه خودرو و سهم ایران خودرو هماهنگ با روند بازار یا به طور مشخص هماهنگ با شاخص کل حرکت میکند. اما دلیلی بر کم ریسک بودن یا پربازده تر بودن این سهم نیست.
در شکل زیر به منظور مقایسه بازدهی صنایع و شرکتهای فوق به جای لگاریتم از درصد استفاده میکنیم. همانطور که مشخص است در بازده زمانی ۵ سال اخیر شرکت قند هکمتان تقریبا ۲۰۷۵ درصد رشد را تجربه کرده است در حالی که شاخص کل ۱۴۵۴ درصد، شرکت ایران خودرو ۱۴۳۹ درصد شاخص قند و شکر ۱۱۳۰ درصد و شاخص خودرو ۱۰۷۸ درصد رشد را تجربه کرده است. به عبارتی قند هکمتان با اختلاف فاحش بازدهی بهتری نسبت به شاخص کل و سهم ایران خودرو نصیب سهامدارنش کرده است.
سهام ایران خودرو و شاخص کل نیز بازدهی یکسان داشتهاند. (گویا واقعا خودرو لیدر بازار است). در شکل زیر یک نکته مهم دیگر نیز وجود دارد و آن هم موضوع کم ریسک بودن است. همانطور که مشخص است نوسانات نمودار سهم ایران خودرو از سایر نمودارها به مراتب بیشتر است. موضوعی که نشان میدهد معاملات سهم ایران خودرو با ریسک زیادی روبرو است. در نقطه اوج بازار (خط بنفش) درصد رشد قیمت سهام ایران خودرو حدود۶۰۰۰ درصد بوده است در حالی که در حال حاضر به ۱۴۰۰ درصد رشد تقلیل یافته است. به عبارتی حدود ۴۶۰۰واحد از رشد ایران خودرو آب شده است. در این دوره (خط بنفش تا اول آبان۱۴۰۱) رشد شاخص کل از۲۴۰۰ درصد به ۱۴۵۴ درصد (۹۴۶ واحد) تقلیل یافته است. رشد قند هکمتان نیز از ۲۸۰۰درصد به ۲۰۷۵ درصد (۷۲۵ واحد) تقلیل یافته است.
بررسی روند شرکت ها
اما نتیجهای که میتوان بگیریم این است که در دوره ۵ ساله مورد بررسی اگر چه سهم ایران خودرو هم فاز با شاخص کل حرکت کرده است و در نهایت بازدهی یکسانی با شاخص کل داشته است. اما سهمی بسیار پر ریسک همراه با نوسانات شدید و فراوان است. در مقابل قند هکمتان نسبت به ایران خودرو شرکتی کوچکتر با شناوری بسیار کمتر است که با وجود آنکه نسبت به ایران خودرو با شاخص کل هم فازی خیلی زیادی ندارد.
اما به مراتب نسبت به ایران خودرو هم کم ریسکتر بوده و هم بازدهی بیشتری داشته است. شاخص کل۹۴۶ واحد ،ایران خودرو ۴۶۰۰ واحد و استراتژی بورس ایران و بهترین آن قند هکمتان ۷۲۵ واحد از رشدش را نسبت به نقطه اوج مرداد ۱۳۹۹ از دست دادهاند.
توضیحات فوق همگی گواه این موضوع است که از نظر بازدهی و کاهش ریسک موضوع هم فاز بودن در بورس ایران کارایی کافی و لازم را ندارد. شاید موضوع دامنه نوسان قیمت، حجم مبنی، دو طرفه نبودن بازار و رانتهایی که در معاملات سهام در ایران وجود دارد از جمله مواردی باشند که کارایی معاملات همفاز را کاهش دادهاند.
به عبارتی برای اینکه بتوانیم به بازارهای روز دنیا نزدیک شویم و بخواهیم از ابزارهای بازارهای بین الملل استفاده کنیم در ابتدا باید زیر ساختهای لازم را فراهم کنیم. مشکل بازار بورس ایران استراتژی معاملات نیست. بورس ایران مشکلات ساختاری دارد که باید ابتدا آنها را رفع نمود تا بتوان از ابزارها و استراتژیهای روز دنیا استفاده کنیم. بنظر بهتر است ابتدا بدنبال بهبود شرایط اقتصادی کشور و بورس باشیم تا بتوانیم اعتماد عمومی از دست رفته نسبت به بورس را احیا کنیم.
استراتژی آمریکاییها برای اغتشاش در ایران
مشاور عالی فرمانده کل سپاه پاسداران با بیان اینکه آمریکا با ایجاد بیثباتی و اغتشاش در منطقه منافع خود را دنبال میکند، گفت: آمریکا و اروپاییها تمام تلاش خود را کردند تا برخی کشورهای منطقه را بیثبات کنند.
حجتالاسلام والمسلمین حسین طائب مشاور عالی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صبح امروز در همایش جهاد تبیین ویژه فرهنگیان استان کرمان با گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان بهویژه شهید سپهبد قاسم سلیمانی با تحلیلی از شرایط روز کشور و توطئه دشمن اظهار داشت: باید دید جایگاه این فتنه در تقابل بین جبهه اسلام و استکبار چیست و چرا دشمن در این مقطع دوباره تلاش کرد تمام توان خود را به میدان بیاورد؟
وی با اشاره به اینکه چرا این مقطع برای دشمنان حساس است، گفت: از نظر استکبار دهه جدید، دهه تعیین سرنوشت آمریکاست و آمریکاییها معتقدند که تا سال 2030 سرنوشت رهبری جهان در این دهه شکل میگیرد.
مشاور عالی فرمانده کل سپاه پاسداران با بیان اینکه آمریکاییها دهه 2020 تا 2030 را دهه تعیین سرنوشت برای خود میدانند، افزود: طبیعی است که تمام تلاش خود را در این دهه متمرکز میکنند تا هم با چالشهای درونی خود مقابله کرده و هم از فرصتهای به وجود آمده برای رفع مشکلات بیرونی خود استفاده کنند.
وی با توصیه به اینکه سند استراتژی آمریکا برای قرن بیست و یکم را مطالعه کنید، گفت: در این سند سه فصل آمده که قابل تامل بوده و در فصل دوم آن تبیین وضعیت جهان آمده است.
طائب با بیان اینکه در این استراتژی تاکید شده که ربع اول قرن بیست و یکم، تعیین سرنوشت آمریکاست و آمریکاییها به دنبال کدخدایی جهان هستند، ادامه داد: آنها خاورمیانه را قلب جهان میدانند و میگویند تا قلب جهان را تسخیر نکرده و ایران را همراه و تصرف نکنیم، نمیتوانیم خاورمیانه را به دست بیاوریم و بر دنیا حاکم شویم.
وی با اشاره به اینکه آمریکاییها تهدید اول خود را چین میدانند که با آمریکا رقابت تنگاتنگ دارد و تهدید دوم را روسیه میدانند معتقدند که صلح را در اروپا به مخاطره انداخته است، گفت: امروز میگویند کشورهایی که تضعیف دموکراسی آمریکایی را انجام میدهند و ارائه الگوی حکمرانی جدید استراتژی بورس ایران و بهترین آن برای جهان دارند نیز تهدیدی برای آمریکا هستند که ایران از جمله این کشورهاست.
مشاور عالی فرمانده کل سپاه پاسداران با بیان اینکه آمریکا از الگو شدن حکمرانی دموکراسی ایران در جهان نگران است و میگوید این الگو آمریکا را تهدید میکند، افزود: در سال 2020 ایران در دو تهدید آنها نقش داشت و الان میگویند ایران در سه تهدید آنها نقش دارد.
وی با اشاره به اینکه زمانی آمریکا و سایر قدرتهای جهان با همدیگر بده و بستان داشتند که رای مثبت به ایران بدهند یا ندهند، گفت: امروز دیگر کشورها با آمریکا همراه نمیشوند چرا که منافع ملی خودشان مهمتر است و سر منافع ملی شان با کسی به اضافه و منها نمیشوند.
طائب با بیان اینکه آمریکا با ایجاد بیثباتی و اغتشاش در منطقه منافع خود را دنبال میکند، ادامه داد: آمریکا و اروپاییها تمام تلاش خود را کردند تا برخی کشورهای منطقه را بیثبات کنند اما موفق نشدند نتایج لازم را بگیرند و در مجموع مجبور به ترک آن کشور شدند.
وی با اشاره به اینکه در افغانستان دیدیم که آمریکا با چه فضاحتی این کشور را ترک کرد و حتی از ترس نتوانست تجهیزات خود را ببرد، بیان کرد: یکی از آثار خون شهید سلیمانی اخراج آمریکاییها از منطقه بود و دیدیم که آمریکا از افغانستان و عراق اخراج شد و اعتبار آمریکاییها در منطقه از بین رفته است.
مشاور عالی فرمانده کل سپاه پاسداران با بیان اینکه در تاریخ است که هر جا آمریکا کم میآورد، اسرائیلیها میآیند و هر جا اسرائیلیها کم آوردند آمریکاییها جلو میآیند، گفت: امروز اگر اسرائیل در منطقه است، بداند که نتیجه این حرکات تضعیف آنهاست و سیاست آنها بر همگان روشن است.
وی با اشاره به اینکه آمریکا و اسرائیل از تولید قدرت ایران در جهان نگران و هراسان هستند و این تولید قدرت به فروپاشی آمریکا کمک میکند، افزود: آمریکا بهدنبال القای آن است که ایران اهل مذاکره نیست در حالیکه آنها وضعیت برجام را به بعد از انتخابات در اسرائیل و بیثباتی در منطقه را دوباره در برنامه گذاشتهاند.
طائب با بیان اینکه ایران و انقلاب اسلامی از چالشهای اساسی آمریکاست و برای همین اغتشاشات را در کشورهای منطقه راهاندازی میکنند، گفت: آمریکا در توطئه اغتشاشات اخیر هم شکست خورد و نسبت به این شکست اذعان دارند اما میگویند باید ادامه بدهیم و نباید عقب بکشیم.
وی با اشاره به اینکه تصویر فساد در کشور بزرگتر از آنچه که وجود دارد است، افزود: مبارزه با فساد در کشور بسیار جدی است که متاسفانه تصویر مبارزه با فساد کوچک است.
وی با بیان اینکه دشمن از فساد در کشور بزرگنمایی کرده و علیه کشور توطئه میکند، گفت: وقتی هم که مبارزه میکنیم از چهرههایی که خودشان برای فساد حمایت کردند در دنیا جو رسانهای حمایتی راهاندازی میکنند.
مشاور عالی فرمانده کل سپاه پاسداران با اشاره به اینکه دولت جدید جراحی اقتصادی انجام داد، افزود: حذف ارز چهار هزار و 200 تومانی از فساد در کشور جلوگیری میکند.
استحکام مالی و رهبری بازار مالی و خدمات، دو استراتژی مهم بانک
مدیرعامل بانک ملی ایران در همایش بررسی عملکرد شش ماه نخست سال 1401 این بانک، افزایش ثبات و استحکام مالی، رهبری بازار مالی و خدمات بانکی، توسعه بانکداری شرکتی و افزایش رضایتمندی ذی نفعان بانک را از مهم ترین اهداف و مضامین پیش رو عنوان کرد.
-->
دکتر محمدرضا فرزین در این همایش که با حضور اعضای هیات مدیره، هیات عامل، معاونان مدیرعامل، روسای حوزه ها، ادارات کل، ادارات امور شعب و شعب مستقل بانک برگزار شد، با بیان اینکه با گذشت یک سال از حضور بنده در این بانک، امروز زمان مناسبی برای ارزیابی عملکرد از میزان تحقق اهداف، مضامین و راهبردهاست، گفت: برنامه ریزی تنها تعیین هدف نیست و تنها به تلاش درونی بستگی ندارد بلکه ضمن تدوین و کنترل اهداف، راهبردها، سیاست ها و برنامه های اجرایی باید نقش عوامل محیطی و شناخت بیرونی نیز در نظر گرفته شوند.
وی با تاکید بر اینکه امروز باید سهم بانک ملی ایران در فضای رقابتی موجود بازار پولی و بانکی کشور افزایش یابد، افزود: این بانک در سال های گذشته با چالش زیان انباشته مواجه بوده است. اگر بنگاهی سودآوری نداشته باشد، در درازمدت توان رقابتی خود را از دست خواهد داد بنابراین سودآوری از منظر پایداری برای ادامه فعالیت و نه سهامداری ،هدف اصلی ماست.
تحقق سودآوری بانک تا پایان امسالفرزین با اشاره بر مثبت شدن عملیات ریالی بانک در سال گذشته تصریح کرد: این یک شروع خوب بود و امسال ضمن توقف روند زیان دهی، به سودآوری بانک می رسیم. برای تحقق این مهم، دو اقدام افزایش سرمایه و فروش اوراق را در برنامه داریم تا بخشی از منفی بودن سرمایه نظارتی ناشی از زیان انباشته جبران شود.مدیرعامل بانک ملی ایران ادامه داد: نباید هیچ زمانی اجازه دهیم نرخ تمام شده پول بیش از نرخ موثر تسهیلات باشد که لازمه این امر بزرگتر شدن است. اگر میزان تسهیلات بالا برود، توازن خوبی میان نرخ موثر و هزینه تمام شده پول ایجاد می شود و تلاش داریم این مهم را محقق کنیم.
راه اندازی اداره ارزیابی مالی در بانک ملی ایرانوی راه اندازی اداره ارزیابی مالی در بانک ملی ایران را از برنامه های مهم و پیش روی بانک عنوان و اضافه کرد: با راه اندازی این بخش، پروژه ها به طور دقیق ارزیابی شده و در صورت زیان ده بودن، از اجرای آنها جلوگیری می شود.
بانک ملی ایران و مشتری محوری فناورانهفرزین بیان کرد: مسئله بعدی، مشتری محوری فناورانه است. باید دیدگاه و نقد مشتریان درباره محصولات بانک به طور منظم رصد شود. سامانه های بانک باید یکپارچه شوند و قصد داریم ضمن آسان سازی تسهیلات دهی خرد، اعتبارسنجی مشتریان خرد را نیز غیرحضوری کنیم.وی با بیان اینکه گاها می توان با تغییرات جزیی، رضایتمندی بالایی را در میان مشتریان ایجاد کرد، گفت: باید مشتری محوری بر اساس تعریف نظام های فناوری، منابع انسانی و. باشد.مدیرعامل بانک ملی ایران با بیان اینکه بانک کارگشایی یک گنج و سرمایه عظیم برای بانک ملی ایران است، تاکید کرد: توسعه این بانک از اولویت های ماست. اگر این بانک محور تسهیلات دهی خرد قرار گیرد و مردم به ویژه کسبه خرد بتوانند سهل تر تسهیلات خود را دریافت کنند، شاهد افزایش میزان رضایتمندی مشتریان خواهیم بود.
رهبری بازار مالی و خدمات بانکی با محصولات تخصصی وی با بیان اینکه برای رهبری بازار مالی و خدمات بانکی باید محصولات بانک تخصصی شوند، گفت: باید خط تولید مان راه بیافتد. حتی بسته های محصولات را می توان بر اساس نیازمندی های استان ها و مزیت های هر استان طراحی کرد.
اسکان، نخستین شعبه بانکداری شرکتی در بانک ملی ایرانفرزین از راه اندازی شعبه اسکان به عنوان نخستین شعبه بانکداری شرکتی در بانک ملی ایران خبر داد و اظهار کرد: دستورالعمل ها طراحی شده و نخستین شعبه بانکداری شرکتی را به زودی در اسکان خواهیم داشت. وی سریع بودن، سفارشی بودن و ایجاد ثبات در ارایه خدمات به مشتریان ویژه را از مشخصه های بانکداری شرکتی برشمرد و ادامه داد: علاوه بر شعب بانکداری شرکتی، نیازمند ایجاد شعب تخصصی در بخش های مختلف اقتصادی کشور هستیم تا با دانش لازم و تخصصی کردن رویه ها، محصولات نوآورانه ایجاد کنیم.مدیرعامل بانک ملی ایران با بیان اینکه این بانک همواره بانکی جامع، پیشرو و تحول گرایانه بوده و باید به گذشته خود باز گردد، افزود: برای تقویت برند بانک ملی ایران، افزایش و ارتقای رضایتمندی ذی نفعان، عاملی بسیار مهم است.وی با اشاره بر مضامین بانک گفت: مدیریت بهینه منابع، مولدسازی دارایی های منجمد، تحول دیجیتال و سرمایه انسانی از مهم ترین مضامین بانک ملی ایران هستند. باید دارایی های این بانک تبدیل به دارایی های مولد و موثر شوند. ضمن اینکه، کسری نقدینگی نیز با انتشار اوراق و فروش دارایی ها جبران شود.
لزوم سرعت دهی به روند رو به رشد تحول دیجیتالفرزین با تاکید بر اینکه در آینده، بانکداری خواهد بود اما نیازی به وجود بانک ها و شعب نیست، گفت: لازمه این امر، تحقق بانکداری دیجیتال است. توسعه دستگاه های Pos تا پایان سال و افزودن یک میلیون دستگاه جدید را در برنامه داریم. ضمن اینکه، کارت های اعتباری بانک باید به سمت closed loop برود تا هم سودآوری تضمین شود و هم اینکه از خروج نقدینگی جلوگیری به عمل آید.وی با تاکید بر اینکه باید در بحث تحول دیجیتال سرعت مان را بیشتر و عقب ماندگی را جبران کنیم، ادامه داد: در حوزه بین الملل، شعب ارزی باید بتوانند همه خدمات را به صورت کامل و یکپارچه ارایه کنند و در هر استان کشور یک شعبه ارزی جامع داشته باشیم.مدیرعامل بانک ملی ایران بیان کرد: شعب خارج از کشور نیز باید در خدمت اهداف بانک ملی و اهداف ملی کشور باشند. سرمایه انسانی، مهم ترین دارایی و آورده اصلی بانک ملی ایران استفرزین با اشاره بر تغییرات اخیر در حوزه مدیران سرمایه انسانی بانک خاطر نشان کرد: رضایت سرمایه انسانی برای ما بسیار مهم است. نیروی انسانی، سرمایه و آورده اصلی بانک است و یقینا آموزش خوب نیروی انسانی می تواند بسیاری از چالش های بانک را مرتفع کند.
استراتژی بورس ایران و بهترین آن
استقبال VOA و رادیو فردا از آسیب اغتشاشات به بازار ایران شکست گسترده آمریکا و اسرائیل و مزدوران آنها در همراه کردن مردم با پروژه اغتشاش، موجب ورود طراحان سناریو به فاز حمله به بازار و تولید شده است. طراحان آشوب در ابتدا امید داشتند که گروهی قابل توجه از مردم را در نقشه خود به بازی بگیرند. چنانکه سیما ثابت از مجریان شبکه سعودی اینترنشنال ابراز امیدواری کرده بود با پیوستن سه درصد مردم به اغتشاشات بتوان به جنبش امیدوار شد(!) اما عدم همراهی مردم حتی در سطح چند دهم درصد موجب شد تا طرف غربی، فاز بعدی نقشه را که جزو بخش اصلی داستان هم بوده جدیتر پیگیری کند و آن ضربه به بازار و کسبوکار و تولید است. به همین دلیل هم اوباش و اراذل اجیرشده ماموریت داشتند با ایجاد راهبندان در برخی معابر نزدیک به بازارها و ارعاب و تهدید کسبه، آنها را وادار به بستن مغازهها کنند و سپس اینگونه القا شود که بازاریان و کسبه با اغتشاشگران همراه شدهاند. جالب اینکه دیروز وبسایت «رادیو فردا» با ذوقزدگی، در یکی از گزارشهای خود تیتر زد و نوشت: «رکود ۸۰ تا ۹۰ درصدی بازار لوازم خانگی؛ اعتراضات اخیر بر رکود بازار دامن زد. چراکه فعالان اقتصادی ناچار به تعطیلی واحد صنفی و کاهش ساعت کاری خود شدند. همچنین گمرک ایران هنوز آماری از کل صادرات کشور طی یک ماه اعتراضات گسترده اخیر منتشر نکرده، اما در اعتراضات آبان ۹۸، صادرات غیرنفتی کشور بیش از یکچهارم نسبت به ماه قبل آن افت کرده بود.»! همزمان، وبسایت صدای آمریکا هم در گزارشی از «تعطیلی کسبوکارها و بستهشدن مغازهها در شهرهای مختلف ایران» ابراز خرسندی کرده است. اصرار بر به تعطیلی کشاندن بازار و تولید برای جبران کُند شدن حربه تحریمها، در حالی است که به اذعان کارشناسان، رکود بازار به رکود تولید و بورس میانجامد. بنابراین آشوبگران در پوشش معترض، از همان ابتدا هم برای تعطیلی و رکود کسبوکارها برنامه داشتهاند. اهالی بازار لالهزار بهخاطر آشوبهای خیابانی مغازهها را بستند/ نهادهای امنیتی و انتظامی با اغتشاشگران مماشات نکنند؛ منتظریم تا نهادهای امنیتی، آرامش را به کار اصناف بازگردانند/ رسانههای معاند، مدام دروغ میگویند. دیروز حمیدرضا منافی، رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و فروشندگان لوستر در گفتوگو با «نود اقتصادی» اظهار داشت: لوسترفروشها و فروشندگان لوازم الکتریکی با توجه به آشوبهای خیابانی، مجبور به بستن مغازههای خودشان در خیابان لالهزار شدهاند. اغتشاشات، خسارات بسیار زیادی به مغازههای ما در بازار وارد کرده است. مجبوریم مغازه را چند ساعت زودتر از همیشه ببندیم و در این فصل سال که فصل خرید و فروش است، حسابی ضرر کنیم. آن هم در حالی که هزینههای گزافی مانند اجارهبها و مالیات میپردازیم. وی افزوده است: رسانههای بیگانه کاملا بهصورت مغرضانه راجع به اصناف شایعهسازی میکنند. اصناف تنها بهدنبال آرامش و امنیت هستند تا کار خود را ادامه دهند. وقتی امنیت ما از بین برود، مجبور به بستن مغازهها هستیم ولی رسانههای بیگانه به دروغ میگویند اصناف به اعتراضات پیوستهاند! از نهادهای امنیتی و انتظامی میخواهیم هرچه زودتر به این ماجرا پایان دهند تا امنیت به کار اصناف بازگردد و با اغتشاشگران مماشات نکند. والاستریت ژورنال: در انگلیس دائمالخمرها حکومت میکنند روزنامه آمریکایی والاستریت ژورنال، بحران اقتصادی و بیثباتی سیاسی در انگلیس را نشانه افول این کشور توصیف کرد و نوشت: بریتانیا هرگز تا به این اندازه، در وضعیتی مهیب قرار نداشته است. والاستریت ژورنال مینویسد: اولین نخستوزیر دوران ملکه الیزابت دوم، وینستون چرچیل بود، و آخرین نخستوزیر دوره او، لیز تراس. این چیزی نیست که اغلب افراد به آن پیشرفت بگویند. انفجارهای زنجیرهای چهار نخستوزیر محافظهکار دیوید کامرون، ترزا می، بوریس جانسون و لیز تراس، باعث تمسخر حزبی (محافظهکار) شد که زمانی موفقترین حزب سیاسی در جهان غرب بود. حزب کارگر خوشبختانه خود را از قید کوربینیسم رها کرده، اما پس از ۱۲ سال به سر بردن در عرصهای رام نشده و بیثبات، ظرفیت آن حزب برای حکمرانی کماکان مورد تردید است. حزب کارگر در محک آزمون قرار نگرفته و پس از برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) دچار اختلاف نظر داخلی شده است علیرغم تمام پوپایی کارآفرینان، بانکداران، هنرمندان و دانشگاهیان بریتانیایی، آن کشور بهطور پیوسته جایگاه خود را در برابر رقبای اقتصادی اروپایی و آسیایی از دست داده است. براساس گزارش سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، تولید ناخالص داخلی سرانه بریتانیا در سال ۲۰۲۱ میلادی با توجه به قدرت خرید، از استراتژی بورس ایران و بهترین آن آلمان، فرانسه و ایرلند عقبتر بود و کمی پایینتر از میانگین کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی قرار داشت. افول اقتصادی تدریجی و کاهش قدرت و نفوذ بینالمللی، ممکن است آن چیزی نباشد که اکثر بریتانیاییها بخواهند، اما این نتیجه طبیعی و اجتنابناپذیر سیاستهایی است که آنان ترجیح دادهاند در پیش بگیرند. اینعدم تطابق بین جاهطلبیهای بینالمللی بریتانیا و ترجیحات سیاست داخلی آن کشور از چند دهه قبل، انگلیس را آزار میدهد. سالهای نخستوزیری «مارگارت تاچر» نه یک نقطه عطف بلکه یک استثنا بود. برگزیت باعث تشدید این وضعیت دشوار شد. خروج از اتحادیه اروپا تنها در صورتی میتواند کارساز باشد که بریتانیا به نسخه حتی رادیکالتر سیاستهای بازار آزاد تاچر بازگردد و به چیزی تبدیل شود که طرفداران چنین نسخهای آن را «سنگاپور بر روی رودخانه تایمز» مینامند: اقتصادی مقرراتزدایی شده و رها شده از محدودیتها و سیاستهای سختگیرانه اتحادیه اروپا. با این وجود، این آن چیزی نبود که اکثر رایدهندگان به برگزیت میخواستند. برای بسیاری از رایدهندگان حزب محافظهکار و حزب کارگر رای به برگزیت رای علیه تغییر بود. آنان خواستار مهاجرپذیری کمتر، توسعه و اختلال کمتر در حومههای انگلیسی و کنترل کمتر بوروکراتهای رسمی اتحادیه اروپا و نخبگان شهری لندن بر زندگی بریتانیاییها بودند. با سقوط نخستوزیری تراس هابیتها قاطعانه بر تاچریها پیروز شدند. این احتمالا به معنای تغییر جهت از «برگزیت سخت» است که بوریس جانسون برای آن مبارزه کرد و تغییر جهت آن کشور به شکلی نرمتر از بریتانیا خواهد بود که در آن بریتانیا در ازای دسترسی بیشتر به بازار اروپا با مقررات اتحادیه اروپا هماهنگتر میشود. این بنبست اساسی در زندگی بریتانیا با کاهش طولانیمدت کیفیت رهبری سیاسی همراه بوده است. به نظر میرسد کشوری که زمانی مجموعهای از ستارههای سیاسی را تولید میکرد، محکوم به تحمل چهرههای متوسط شده است. از «مارگارت تاچر» و «تونی بلر» که بگذریم تعداد کمی از رهبران بریتانیای پس از جنگ جهانی دوم، الهامبخش بودهاند و یا سایرین را تحت تاثیر قرار دادهاند. بهترینهای بریتانیا، این روزها از سیاست دوری میکنند. شاید مشکل این باشد که پاداش برعهده داشتن یک حرفه سیاسی در بریتانیا با کاهش نقش آن کشور در جهان کمرنگ شده است. سیاستمداران انگلیسی دائمالخمر بر سر قراضههای باقی مانده از سایه عظمت ناپدیدشده آن کشور در حال تقلا هستند. 60 سال پیش، دین آچسون (وزیر امور خارجه آمریکا در دوره ریاست جمهوری هری ترومن که نقشی محوری در تعریف سیاست خارجی آمریکا در دوران آغازین جنگ سرد و در شکلگیری طرح مارشال، دکترین ترومن و ایجاد ناتو داشت.) مشاهده کرد که بریتانیا یک امپراتوری را از دست داده، اما هنوز نقشی پیدا نکرده است. جستوجوی طولانیمدت بریتانیا برای یافتن نقش کماکان ادامه دارد. اکنون ریشی سوناک نخستوزیر انگلیس شده است. سرگیجه راهبردی آمریکا این بار در تدوین سند امنیت ملی نشریه تخصصی سیاست خارجی در آمریکا معتقد است استراتژی امنیت ملی دولت بایدن، ضعیف و بیمعنا و خندهدار است. فارین پالیسی تحلیلی به قلم متنو کرونیگ، منتشر کرد. به گزارش فرارو، کرونیگ معاون مرکز استراتژی و امنیت شورای آتلانتیک است. او به عنوان استراتژیست امنیت ملی و افسر سابق سیا نیز فعالیت کرده و استاد دانشگاه جورج تاون است. نام او به عنوان یکی از ۲۵ دانشمند علوم سیاسی برتر آمریکایی در دوره کنونی مطرح شده است. او در تحلیل فارین پالسی مینویسد: شاید بپرسیم سند استراتژی امنیت ملی ایالات متحده آمریکا چیست و چه نیازی به آن وجود دارد. کنگره ایالات متحده رؤسای جمهوری آمریکا را موظف ساخته تا سندی را منتشر کرده و در آن رویکرد خود را در قبال امنیت ملی برای مردم آمریکا بیان کنند. با این وجود، این سند مخاطبان زیادی دارد و اولویتهای دولت آمریکا را شرح میدهد. اگر فردی بپرسد چرا دولتی در آمریکا روی یک موضوع تمرکز کرده، دولت با استناد به سند استراتژی امنیت مثلاً میگوید اولویت رقابت استراتژیک با چین است. مشکل اما تاخیری جدی در زمانبندی انتشار این سند است. مردم آمریکا چیزی را دیدند که باید در ۹ ماه نخست دولت بایدن منتشر میشد. بایدن تقریبا دو سال پس از برگزاری مراسم تحلیفش این کار را انجام داده. این تاخیر خود نشانهای از محکومیت استراتژی بایدن است. احتمالا تیم بایدن کار ارزیابی سند و نگارش آن را فوریه آغاز کردند و سپس با خود گفتند اوه! فراموش کردهاند روسیه را که در حال راهاندازی بزرگترین جنگ زمینی در اروپا از پایان جنگ جهانی دوم بوده، در سند بگنجانند. این شاید بزرگترین انتقاد از استراتژی بایدن باشد. برای همگان آشکار بود که روسیه حتی پیش از حمله به اوکراین هم، یک تهدید بزرگ برای منافع ایالات متحده محسوب میشد. در سال ۲۰۱۲ میلادی «میت رامنی» نامزد وقت انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، روسیه را به عنوان بزرگترین دشمن ژئوپولیتیکی ایالات متحده معرفی کرد. اسناد استراتژی شورای آتلانتیک سالهاست که در مورد نیاز به برخورد همزمان با روسیه و چین نوشته شدهاند. من شنیدهام که پیشنویسهای اولیه سند استراتژی امنیت ملی آمریکا، روسیه را حتی در میان پنج چالش برتر امنیت ملی ایالات متحده قلمداد نکرده بود که پس از چین و حتی مواردی مانند کووید۱۹، تغییرات اقلیمی و آب و هوایی و موضوع بهبود وضعیت اقتصادی قرار گیرد. یک استراتژی خوب میتوانست تهدید روسیه را از ابتدا به حساب آورد. بنابراین، این استراتژی دیرهنگام ضعف جدی دولت بایدن در آیندهنگری را نشان داد و شایستگی استراتژیک بایدن را زیر سؤال برد. به نظر میرسد نویسندگان آن تلاش کردهاند همه موارد را پوشش دهند، اما در نهایت نتوانستند یک استراتژی منسجم و هدفمند را تهیه کنند.واقعیت این است که این اسناد استراتژی واقعی نیستند و در نگارش آن، این وسوسه وجود دارد به فهرستی از تمام کارهایی که دولت انجام میدهد، تبدیل شود. در حالی که استراتژی واقعی مستلزم تعیین اولویتها است. جنبه مثبت سند استراتژی امنیت ملی دولت بایدن چندین موضوع کلیدی بوده است: نیاز به اولویت قرار دادن رقابت با چین، برتری دموکراسیها در رقابت قدرتهای بزرگ و نیاز به پیوند اتحادهای ایالات متحده در اروپا و آسیا. جنبه منفی این سند چنین مواردی بوده است: تمرکز بیش از حد بر چالشهای بیشکل جهانی مانند تغییرات آب و هوایی و کووید-۱۹. واقعیت آن است که دولت بایدن بر روی این موضوع بیش از تهدیدات عینی تمرکز کرده است. در زمینه بخش تقویت آمریکا برای رقابت استراتژیک، موضوعات سیاسی داخلی بحث برانگیز و تفرقهآمیزی وجود دارند. برای مثال، جمهوری خواهان معتقد نیستند که قانون کاهش تورم بایدن کلید پیروزی در رقابت استراتژیک با چین باشد. هم چنین، به نظر میرسد در بسیاری از موارد سند استراتژی امنیت ملی بایدن مسائل را به درستی مطرح میکند، اما زمانی که به بودجه دولت نگاه میکنید منابع با اهداف تعیین شده همسو نیستند. ایالات متحده نیاز به حضور در اروپا و آسیا دارد، اما به دلیل مشکلات ناشی از تورم در آمریکا، بایدن در حال کاهش واقعی هزینههای دفاعی است. در مورد موضوعات بزرگ مثل همکاری با قدرتهای جهانی از جمله چین برای حل چالشهای مشترک مانند کووید-۱۹ و تغییرات آب و هوایی، باید پرسید راهحل چیست؟ رفتار بد چین باعث شد که شیوع کرونا به یک پاندمی تبدیل شود و آن کشور بزرگترین تولیدکننده گازهای گلخانهای در جهان است. همانند آن است که بگوییم برای توقف آتشسوزی خانهها با آتشافروزان همکاری خواهیم کرد. زمانی که ایالات متحده در تلاش برای رقابت با چین و حتی تضعیف اقتصادی چین است، همکاری با آن کشور در مورد تغییرات آب و هوایی یا سایر مسائل پیچیده امکانپذیر نیست. روابط ایالات متحده و متحدانش با چین احتمال بدتر خواهد شد. آنان به یک استراتژی بلندمدت جدی برای مقابله با تهدید چین نیاز دارند همانطور که در سند استراتژی امنیت ملی دولت بایدن به آن اشاره شده است. یک اغتشاش شکستخورده و سه خیانت اصلاحطلبان سه تاکتیک افراطیون مدعی اصلاحطلبی در زمینه اغتشاشات اخیر، بار دیگر نفاق و خیانت این طیف را آشکار کرد. جهاننیوز در بررسی تحرکات مدعیان اصلاحطلبی در ماجرای اخیر نوشت: این طیف که همواره موجسواری سیاسی را پیشه خود قرار دادهاند، اینبار در ناآرامیهای اخیر نیز رویه همراهی با اغتشاشگران را در پیش گرفتند و کارنامه خود سیاهتر کردند. آنها سه گام خود در اغتشاشات قبلی را در اتفاقات اخیر نیز تکرار کردند. در ابتدا شبههسازی و عدم تمکین به قانون و اعتماد به نهادهای مجری و متولی را در پیش گرفتند. این مرحله باعث شرطیسازی و عدم استدلالپذیری جامعه هدف میشود. درواقع این دسته از افراد که با نام تحلیلگر جریان اصلاحات شناخته میشوند، به سمپاشی در اذهان عمومی پرداختند. گام دوم اصلاحطلبان، تحریک افکار عمومی و دمیدن به آتش التهابات است. در این راستا برخی اعضای جریان اصلاحات خود را همراه و معترض جا میزنند و ضمن تخریب حریف برای خود وجههسازی کنند. گام سوم اصلاحطلبان، با آرام شدن فضای خیابانها و التهابات مطرح کردن موضوع گفتوگوی ملی است. در این زمینه آنچه جالب توجه است مطرح کردن گفتوگو ذیل مباحث هزینهسازی است که این جریان سیاسی سعی دارد در استراتژی بورس ایران و بهترین آن حوزه منافع خود آنان را به جامعه القاسازی کند. این القائات بیشتر از اینکه فضا را آرام و آماده گفتوگو کند به شبههپراکنی بیشتر و ملتهب کردن اوضاع و همچنین کشاندن شرایط کشور به وضعیت بحرانی و تبآلود میپردازد. در این حوزه نیز اصلاحطلبان نهتنها روحیه آرامسازی و با ثباتسازی کشور را ندارند، بلکه بیشتر بهعنوان یک استراتژی بورس ایران و بهترین آن نیروی دیگر برای ناآرامسازی اوضاع کار کردند بنبست گفتوگو ایجاد کنند و مسیر اغتشاش دوباره باز شود!
فعالیت این سایت بر اساس قوانین جمهوری اسلامی ایران میباشد.
تمام حقوق برای پیشخوان محفوظ است. استفاده از مطالب و تصاویر این سایت فقط با ذکر نام پیشخوان و درج لینک به این سایت مجاز است.
دربارهٔ ما | تبلیغات در پیشخوان
دیدگاه شما