ریسک نقدینگی چیست
نقش مدیریت ترازنامه - در این مقاله به بیان مفهوم ریسک نقدینگی پرداخته میشود و دلیل اهمیت ریسک نقدینگی، مدیریت آن و نقش مدیریت ترازنامه در مبانی مدیریت ریسک مورد بررسی قرار میگیرد.
ریسک نقدینگی - دوگونه نقدینگی وجود دارد: نقدینگی بازار (Market Liquidity)، شاید نقدشوندگی بازار مفهوم مورد نظر را بهتر برساند و نقدینگی تامین مالی (Funding liquidity).
نقدینگی چیست | به معنای حجم پول، مجموع پول و شبهپول است، نقدینگی در یک کشور به معنای مجموع اسکناسها و مسکوکات و سپردههای دیداری در یک کشور است.
هدف: نظام بانکداری اعم از بانکداری اسلامی و متعارف با ریسکهای متعددی روبهروست که یکی از مهمترین این ریسکها، ریسک نقدینگی است. ازطرفی مدیریت نقدینگی در بانکداری اسلامی از بانکداری متعارف پیچیدهتر است؛ زیرا ابزارهای سنتی استفادهشده در مدیریت نقدینگی، بر بهره مبتنی است و استفاده از آنها در نظام بانکداری اسلامی جایز نیست؛ با این حال این نظریه (بهویژه بعد از بحران مالی سال 2008) مطرح شده است که بانکداری اسلامی در مدیریت ریسک نقدینگی از بانکداری متعارف توانمندتر است. روش:این پژوهش عوامل مؤثر بر ریسک نقدینگی و رابطۀ میان کیفیت دارایی و تأمین مالی در بانکداری اسلامی و بانکداری متعارف را در دورۀ 2016-2011 با استفاده از روش دادههای تابلویی PCSE و FGLS برای 72 بانک اسلامی و 51 بانک متعارف بررسی کرده است. نتایج: نتایج بهدستآمده نشان میدهد در بانکداری اسلامی، رابطۀ بین تأمین مالی و اندازه بر ریسک نقدینگی مثبت و معنیدار و رابطۀ آن باکیفیت دارایی منفی است؛ اما در بانکداری متعارف، تأثیر ت.
تقابلی از جنس سنت و مدرنیته/ بدون ایجاد تحول دیجیتال نمی توان به افزایش ضریب نفوذ بیمه در کشور امیدوار بود - پایگاه خبری تحلیلی
مشاوره آنلاین - ریسک نقدینگی ناشی از ناتوانی یک بانک در پرداخت به موقع بدهی ها، ایفای تعهدات و یا عدم توانایی گسترش سبد داراییهای پربازده با هزینه ای متعارف می باشد. می توان گفت علت اصلی ریسک نقدینگی در بانک ها عدم تطبیق مقدار و سررسید بدهی ها و دارایی ها و در نتیجه بروز شکاف نقدینگی منفی می باشد.
پس از تهیه انباره ریسک که تصویر کلی از وضعیت ریسکهای بانک ارائه میدهد، حدود قابل قبول برای هر یک از ریسکها با توجه به حفظ کفایت سرمایه مطلوب، حفظ کفایت نقدینگی مطلوب، و سودآوری تعیین میشود که به عنوان اشتهای ریسک شناخته میشود.
مدیریت صحیح نقدینگی در قالب توانایی افزایش وجوه و انجام به موقع تعهدات، لازمه ادامه حیات بانکها است؛ مدیریت مناسب نقدینگی میتواند از احتمال وقوع مشکلات جدی بانک بکاهد. در واقع با توجه به اینکه کمبود نقدینگی در یک بانک میتواند پیامدهای گسترده سیستمی در برداشته باشد، اهمیت نقدینگی برای هر بانک ورای هر موضوع دیگری اهمیت مضاعفی دارد..بانکها برای افزایش سودآوری میبایست همواره نظارت دقیقی بر روی داراییها و بدهیهای خود داشته باشند تا بتوانند نقدینگی حاصل از عملیات بانکی را به بهترین شکل ممکن مدیریت کنند.برآورد شکاف سررسیدی دارایی- بدهی در بازههای زمانی آتی یکی از اقدامات اساسی در راستای مدیریت بهینه نقدینگی ومشخص کردن توان بالقوه بانک در برابر هرگونه کسر یپیشرو است. در این مقاله محاسبه شکاف دارایی- بدهی بر اساس دو الگوی عصبی- فازی تطبیقی و مدل سازی الگوی حافظه بلندمدت (آرفیما) صورت پذیرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد هر چند دقت هر دو الگو در پیش بینی شکاف پویا بالا بوده است؛ ب.
معنی یا پیشنهاد شما - معنی ریسک نقدینگی - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و . در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
علم سنجی و رتبه بندی مقاله - دانلود و دریافت مقاله بررسی تأثیر شکاف نقدینگی و وام های غیر عملیاتی (به عنوان دو عامل ریسک نقدینگی)بر سود آوری بانک
بازارگردانی در بورس چیست ؟ و چه وظایفی دارد + فهرست اطلاعات بازارگردان
بازارگردانی چیست؟ بازارگردان مفهومی است که علاوه بر بازار بورس ایران، در بازارهای جهانی نیز مورد استفاده قرار می گیرد. به طور مثال ایلان ماسک به عنوان یک خریدار و فروشنده عمده در بیت کوین و دوج کوین محسوب می شود. البته در دنیای ارزهای دیجیتال به این مفهوم نهنگ هم گفته می شود.
بنابراین به طور کلی فرد یا گروه تجاری که اقدام به خرید و فروش عمده سهم در مدت زمان های مختلف می کنند را بازارگردان می گویند.
شاید برای شما سوال باشد که چه سهم هایی بازارگردان دارند و چرا همچنین مفهومی در دنیای بورس اهمیت دارد ؟ چرا که این افراد هم مانند سهامداران دیگر با هدف سود کردن اقدام به خرید و فروش می کنند. در واقع چیزی که باعث می شود اهمیت بازارگردان بیشتر شود، حجم بالای خرید و فروش های آن هاست. چرا که این حجم درست مانند ایجاد کردن یک موج است. این موج می تواند ماهی های کوچک یا همان سهامداران خرد را وادار به انتخاب های اشتباه کند. انتخاب هایی که می تواند سرمایه شما را نابود کند. پس شناخت بازارگردان و روند حرکتی او از نظر بازارهای جهانی بسیار اهمیت دارد.
اما داستان در بازار بورس ایران کمی متفاوت تر است. اصولا برخی از مفاهیم بورس جهانی با بورس ایران همخوانی ندارد. علت این موضوع را می توان بیشتر به خاطر وجود داشتن عنصری تحت عنوان دامنه نوسان دانست!
دامنه نوسان، خوب یا بد؟
به طور کلی دامنه نوسان یکی از قوانین منسوخ در بازار بورس جهانی محسوب می شود. بازار بورس آمریکا سال ها قبل دامنه نوسان را حذف کرد و سرمایه گذاران به راحتی می توانند هر سهمی را در هر قیمتی خرید و فروش کنند.
اما در بازار بورس ایران همچنین اتفاقی عملا رخ نمی دهد. چرا که دامنه نوسان اجازه نمی دهد یک سرمایه گذار ( عمده یا خرده ) بالاتر یا پایین تر از قیمت مشخص شده اقدام به سفارش گذاری کند.
یک علت اصلی این موضوع که در ایران دامنه نوسان وجود دارد این است که عملا سهامداران خرد به اندازه ای نیستند که بتوانند وزنه ای در برابر سهامداران عمده یا همان بازارگردان ها محسوب شوند. از این رو با آزاد کردن دامنه نوسان این بازیگر یا همان بازارگردان سهم است که می تواند قیمت را با خرید و فروش عمده خود تعیین کند و این خارج از عدالت اقتصادی است.
در حالی که در بازارهای جهانی تعداد سهامداران خرد به اندازه ای است که می توانند در برابر این موج ها تحمل کنند و اجازه ندهند که یک نهنگ اقدام به قیمت گذاری انحصاری کند. در ضمن در بازارهای جهانی هر سهم چندین و چند بازیگر بزرگ دارد. پس عملا این قیمت گذاری به شکل دستوری رخ نمی دهد. نبود عمق بازار و همچنین عدم حضور پر تعداد بازارگردان ها در سهم ها باعث شده است که بازار بورس ایران نیازمند به مفهومی تحت عنوان دامنه نوسان باشد.
اما این دامنه نوسان مشکلاتی را هم با خود به همراه دارد. اولین و مهمترین چالش دامنه نوسان، مفهومی تحت عنوان نقد شوندگی است.
در واقع وقتی عرضه ای از طرف سهامداران در قیمت محدود و مشخص شده وجود نداشته باشد یا تقاضایی از سمت خریداران در محدوده قیمتی ارائه نشود، عملا سهم دچار صف خرید یا فروش می شود. در این حالت اصطلاحا گفته می شود که سهم قفل شده و خرید و فروشی در آن جریان ندارد.
بازارگردان، گزینه ای در برابر صف
اصولا سهامداران خرد عاشق صف های خرید هستند. در واقع وقتی صف خریدی ایجاد می شود یعنی این که سهم تقاضای بسیاری دارد و احتمال صعود قیمتی برای آن وجود دارد. از طرف دیگر در صف خرید سهامداران آن سهام می توانند در هر زمانی که اراده کنند سهم خود را با بالاترین قیمت به فروش برسانند. پس از نظر نقدشوندگی صف خرید مشکلی برای سهامداران ایجاد نمی کند.
اما از نظر صف فروش داستان کاملا فرق می کند. از پاییز سال ۱۳۹۹ تا اواسط بهار ۱۴۰۰ بسیاری از سهم های کوچک و بزرگ به جز مقاطع زمانی کوتاهی، درگیر صف فروش بوده اند. این یعنی این که یک سهامدار این سهم ها نمی تواند سهم خود را به پول نزدیک کند و باید منتظر باشد تا خریداری برای سهم او پیدا شود. عملا در این حالت نقدشوندگی بازار زیر سوال می رود.
اینجاست که سازمان بورس ایران برای حفظ نقد شوندگی و برای دور شدن از رسوب پولی در بازار بورس استفاده از بازارگردان در هر سهم را الزامی کرده اند. از این رو بسیاری از سهم ها در بازار بورس ایران از سال ۹۹ کم کم از یک بازارگردان رسمی برخوردار شدند. این بازیگران رسمی معمولا شرکت های بزرگ و معتبر یا بانک ها هستند. شما می توانید لیست بازارگردان ها در سایت کدال به راحتی مشاهده کنید. از سال ۹۹ همچنین هر عرضه اولیه در بازار اصلی نیز مشمول استفاده از بازارگردان است.(اگر میخواهید بدانید مفهوم کدال افزایش سرمایه چیست ؟ حتما این مقاله را بخوانید)
اما با وجود این که بسیاری از سهم ها دارای بازیگران رسمی و مشخص شده ای هستند، چرا پس نقدشوندگی بازار حفظ نمی شود و صف های خرید و به خصوص صف های فروش از بین نمی رود؟
بازارگردان، یک سهامدار است!
نه تنها سهامداران خرد گاهی سازمان بورس ایران به نوعی رفتار می کند که گویی بازیگران سهم که به صورت رسمی و قانونی مشخص شده اند باید دلسوزانه نقد شوندگی بازار را حفظ کنند. این اصلا خلاف اصول بازار در هر جنبه آن است.
یک بازارگردان به اولین و آخرین چیزی که فکر می کند، سود خودش است. او قرار نیست که خودش را فدای نقد شوندگی بازار کند. زمانی که بازار در حال سقوط آزاد است و سهامداران دوست دارند سریع تر از بازار سرمایه خودشان را خارج کنند، چرا باید یک بازیگر اقدام به خرید عمده کند؟ زمانی که به خوبی می داند این خرید می تواند ضرر هنگفتی برای او محسوب شود.
با وجود این که بازیگران و نهنگ های رسمی سهم ها به صورت قانونی مشخص شده اند اما هیچ قانون و الزامی نمی تواند آن ها را وادار به خرید یا فروش اجباری کند. این کار یعنی دخالت دولت در بورس می تواند تبعات جبران ناپذیری در بازار داشته باشد.
از طرف دیگر بسیاری از سهم های بزرگ بازار را خود دولت بازیگری می کند. پس اگر قرار باشد کسی در این بین ضرر را به جان بخرد، ابتدا باید خود دولت باشد. در حالی که بازیگران دولتی نیز به دنبال سود هستند و زمانی اقدام به خرید و فروش عمده می کنند که بازار روند درست و مثبتی به خود گرفته باشد.
در وضعیت امروز بازار که نقدشوندگی تقریبا صفر شده است و بسیاری از سهم ها ماه هاست که در صف فروش هستند، بازیگرانی بهتر بازی می کنند که عملا دست به خرید و فروش نمی زنند و برعکس با گذاشتن سفارش های سنگین تر در صف های فروش عملا خریدارهای دیگر را نسبت به خرید سهم منصرف می کند.
این کار شاید ظالمانه به نظر برسد، اما واقعیت این است که بازیگر سهم با سنگین کردن صف فروش عملا مانع از این می شود که حجم مبنا پر شود. این کار باعث می شود که قیمت اصلی سهم در مدت زمان طولانی تقریبا حفظ شود و چندان تغییر نکند. پس اگر سهمی مانند ” بکاب ” یا .. دارید که بازیگر سهم اقدام به نگه داشتن قیمت ها دارد، قدر آن را بدانید.
سوال های متداول
۱- چه سهم هایی بازارگردان دارند؟
بر اساس قانون جدید بورس، امروز بسیاری از سهم ها دارای بازیگر و نهنگ های رسمی هستند. شما می توانید برای به دست آوردن این سهم ها و لیست بازارگردان ها سراغ سایت کدال بروید. در این سایت به طور کاملا مشخص تمامی سهم ها و بازیگران آن ها مشخص شده است.
۲- وظیفه بازیگران سهم چیست؟
این سهامداران عمده تنها و تنها به دنبال کسب سود هستند و هیچ هدفی جز این ندارند. در کلام ساده تر نهنگ ها هیچ وظیفه ای در برابر ماهی های کوچک ندارند. شما تنها باید با شناسایی روند حرکتی این بازارگردان ها اقدام به خرید و فروش سهم کنید. یادتان باشد که بهترین استراتژی در بازار سهام، دنبال کردن رد پای بازیگران اصلی و بزرگ سهم است. آن ها همیشه دنبال سود هستند و بسیار هم حرفه ای می باشند. پس آن ها را دنبال کنید.
۳- آیا حقوقی سهم هم بازارگردان محسوب می شود؟
به طور ضمنی می توانیم بگوییم که حقوقی خود یک بازیگر بزرگ سهم است. اما مسئله ای که وجود دارد، حقوقی نمی تواند دست خودش را در برابر سهامداران خرد چندان پنهان نگه دارد. زیرا اطلاعات خرید و فروش حقوقی سهم سریع مشخص می شود. از این رو نمی توان به آن به دید یک نهنگ واقعی نگاه کرد.
۴- آیا بازیگران سهم هم ضرر می کنند؟
در بازار سهام چه کسی ضرر نمی کند؟ این تصور که بازیگران یا حقوقی سهم همواره در حال سود کردن هستند یک تصور اشتباه است. آن ها هم مانند تمامی سهامداران انسان هستند و بر اساس تحلیل خودشان پیش می روند. تنها تفاوت اصلی بین آن ها و سایر سهامداران این است که آن ها به صورت عمده خرید و فروش می کنند و این موضوع ریسک کاری آن ها را هم افزایش می دهد. پس فکر نکنید که هر خرید و فروش آن ها همراه با سود می باشد.
سهام بنیادی چیست؟
برای افرادی که به تازگی وارد بازار بورس شدهاند، درک عباراتی مانند سهام بنیادی، سهام تکنیکال، عرضه اولیه و… ضرورت دارد. یک معاملهگر برای فعالیت در این بازار باید با اصطلاحات پایه آشنا باشد. برخی از این اصطلاحات مثل عرضه اولیه، به راحتی قابل درک هستند، اما عباراتی مثل سهام بنیادی، نیاز به دانش بورسی دارند و دانستن مفهوم آن کافی نیست. به بیان دیگر شاید شما بدانید که معنی «سهام بنیادی» چیست، اما آیا معیار اطلاق کلمه «بنیادی» به یک سهم، چگونگی شناسایی سهام بنیادی و روش انجام تحلیل بنیادی را هم آموختهاید؟ در ادامه این مقاله میآموزیم که سهام بنیادی چیست، چه ویژگیهایی دارد، چگونه میتوان آن را شناسایی کرد و برای یادگیری تحلیل بنیادی باید چه اقداماتی انجام دهیم.
تعریف سهام بنیادی
برای تعریف سهام بنیادی، ابتدا به سراغ کلمه «بنیاد» میرویم. همانطور که میدانید کلمه بنیاد اشاره به ریشه و پایه دارد. مثلا به علومی مانند ریاضی، فلسفه، زیستشناسی که ریشه بسیار از علوم دیگر هستند، علوم بنیادی گفته میشود و اگر فردی در این علوم قوی چرا نقد شوندگی اهمیت دارد؟ باشد، در قدمهای بعدی با اطمینان حرکت میکند. درباره سهام هم این موضوع وجود دارد، هر سهمی که شرکت ناشر آن از بنیادی قروی برخوردار باشد، سهام بنیادی خوانده میشود.
پس در تعریف سهام بنیادی میتوان گفت: سهامی که بر اساس ارزش ذاتی و پشتوانه قوی، ارزنده شمارده شود، در اثر سفتهبازی یا تصمیمات هیجانی ارزش آن تغییر نکند و در بلندمدت سودآوری خوبی داشته باشد را سهام بنیادی مینامیم. دقت کنید که در تعریف سهام بنیادی، عبارت «بلند مدت» اهمیت زیادی دارد. چرا که بورس، بازاری بر مبنای عرضه و تقاضا است. بنابراین اگر در یک بازه زمانی محدود، درخواست برای سهام (مثلا سهام یک گروه صنعت خاص) کاهش یابد، قیمت آن سهام هم روند نزولی خواهد داشت، اما این معنای کاهش ارزش ذاتی سهم نیست.
از طرفی سفتهبازی، انتشار شایعات، رخدادهای سیاسی یا اجتماعی پر سر و صدا در زمانی خاص، میتوانند سهام مختلف را تحت تاثیر قرار داند. در این شرایط ممکن است ما شاهد افت یا رشد شدید قیمت در هر سهام، اعم از بنیادی یا غیر بنیادی باشیم. بنابراین برای سرمایهگذاری در سهام بنیادی، داشتن افق زمانی بلندمدت اهمیت دارد. سرمایهگذار در این مدت احتمالا فراز و نشیبهایی را در قیمت سهم مشاهده میکند و این موضوع هرگز نباید تصمیمات هیجانی را برای وی در پی داشته باشد.
در نهایت میتوان نتیجه گرفت که آگاهی از ویژگی های سهام بنیادی، ما را در شناسایی این سهام یاری میکند. در ادامه با آموختن روش تحلیل بنیادی، بررسی نمودارهای قیمتی سهم از گذشته تاکنون و تعیین افق زمانی، یک سرمایهگذاری سودده را برایمان در پی دارد.
ویژگی های سهام بنیادی
در بخش قبل به این موضوع اشاره شد که شناخت ویژگی های سهام بنیادی، یکی از قدمهای ما برای انجام سرمایهگذاری بلندمدت و سودده است. در واقع هر سهمی بسته به گروه صنعت، میزان عرضه و تقاضا، قدمت، سودسازی در گذشته و… دارای ویژگیهای مخصوص به خود است. حال برخی از این ویژگیها به صورت مشترک در سهام بنیادی وجود دارند و به کمک آنها میتوانیم به راحتی سهام بنیادی را تشخیص دهیم.
ویژگی های سهام بنیادی در دو گروه اصلی و فرعی تقسیم میشوند. ویژگی های اصلی به معنای بررسی: EPS سهم، نسبت P/E، نقدشوندگی، میزان سودآوری و روند افزایشی سود (سود خالص) هستند. برای بررسی ویژگی های فرعی سهام بنیادی به سراغ مواردی چون: نسبت داراییهای شرکت به بدهیها، روند افزایشی نرخ فروش محصولات یا خدمات، برنامهها و اهداف آتی، قراردادهای جاری و آتی که در گسترش شرکت نقش دارند و میزان تاثیر سهم در شاخص کل میرویم. در ادامه توضیحات مختصری درباره ویژگی های سهام بنیادی (اصلی) ارائه میشود.
سود هر سهم یا (EPS): eps مخفف عبارت Earnings per Share و به معنای سود یا درآمد هر سهم است. این مقدار در تابلو هر سهم در سایت tse درج شده است. اما تحلیلگران بنیادی معمولا eps سهام را خودشان محاسبه میکنند و عدد دقیق آن را به دست میآورند. فرمول محاسبه eps به شرح زیر است:
تعداد کل سهام / سود خالص در 12 ماه گذشته = EPS
نسبت P/E: نسبت قیمت بر درآمد یا (price / earnings per share) یک فاکتور بسیار مهم برای تشخیص سهام بنیادی است. با کمک نسبت P/E میتوان میزان سودی که شرکت در طول یک سال مالی برای سهامداران فراهم میکند را تخمین زد.
نقدشوندگی: بسیاری از افراد تصور میکنند که چون سرمایهگذاری در سهام بنیادی اغلب با دیدگاه بلندمدت انجام میشود، پس نقدشوندگی سهم اهمیت چندانی ندارد! این تفکر اشتباه است. همانطور که در قبل ذکر شد کاهش نقدشوندگی سهم در یک بازه زمانی خاص و محدود، نرمال است اما در مجموع نقدشوندگی سهم اهمیت دارد و یکی از ویژگیهای سهام بنیادی، جاری بودن روند معاملات و نقدشوندگی بالا است.
میزان سودآوری سهم: منظور از میزان سودآوری سهم، روند افزایشی سود (خالص) است. دقت کنید که سود خالص با سود ناخالص تفاوت دارد. سود ناخالص معمولا مثبت است، اما سود خالص که با کسر هزینهها، مالیات و… بدست میآید نمیتواند همواره مثبت باشد. بنابراین روند افزایشی آن، یک ویژگی مثبت به حساب میآید و گویای بنیاد قوی شرکت ناشر سهم است.
سهام بنیادی را چگونه تشخیص بدهیم؟
تا این لحظه متوجه شدیم که سهام بنیادی چه ویژگیهایی دارد، اما دقت کنید که بررسی ویژگیها پس از انتخاب سهم صورت میگیرد. سوال اینجاست که سهام بنیادی را چگونه تشخیص بدهیم؟ برای تشخیص سهام بنیادی در ابتدا میتوان چند مورد کلی را در نظر گرفت:
– زمان اصلاح بازار، سهام کوچک با افت قیمت بیشتری مواجه میشوند و سهام بنیادی در مقایسه با آنها ثبات قیمتی بیشتری دارند.
– زمان اصلاح قیمت، نقدشوندگی در سهام بنیادی بیشتر به چشم میخورد.
– سهام شرکتهای بزرگ و شاخصساز معمولا سهام بنیادی هستند. در قبل هم به این موضوع اشاره شد که تاثیر در شاخص یکی از ویژگی های سهام بنیادی است.
– صنایع استراتژیک معمولا سهام بنیادی زیادی را شامل میشوند. اما دقت کنید که این موضوع شما را گول نزند. هر شرکتی که در صنایع استراتژیک دستهبندی میشود صرفا دارای سهام بنیادی نیست.
سرمایه گذاری در سهام بنیادی
برای سرمایه گذاری در سهام بنیادی شما باید در قدم اول اهداف، اولویتها و ویژگیهای شخصیتی خود را بشناسید. هر سرمایهگذاری در بازار بورس، با توجه به میزان برخورداری از دانش اقتصادی، ریسکپذیری و اولویتهایی چون افق زمانی و بازده مورد انتظار، روشه متفاوتی را برای تعیین مسیر سرمایهگذاری و شناسایی سهام انتخاب میکند. مثلا مسیر سرمایهگذاری برخی افراد بر مبنای انجام معاملات روزانه است، برخی دیگر افق زمانی میانمدت دارند و برخی هم با افق زمانی بلندمدت به سرمایهگذاری میپردازند.
برای هر سه گروه بالا یادگیری مهارتهایی مانند تابلوخوانی و فیلترنویسی ضرورت دارد، اما در ادامه با توجه به اینکه مسیر سرمایهگذاریشان تغییر میکند، هر گروه بر یک روش تحلیلی متمرکز میشوند. مثلا برای انجام معاملات روزانه، باید از نمودارهای تحلیل تکنیکال بهره برد، در صورتی که برای سرمایهگذاری بلندمدت، تمرکز بر روش تحلیل بنیادی و شناسایی سهام بنیادی است. در نهایت کارشناسان بورسی پیشنهاد میکنند که همه روشها را به ترتیب بیاموزید تا بتوانید دارایی خود را بر اساس افق زمانی و میزان ریسک، به شکل موازی تقسیم کنید.
در این حالت سرمایه گذاری در سهام بنیادی و غیر بنیادی را همزمان انجام میدهید و از سود بازار بورس تا بیشترین حد ممکن بهرهمند میشوید.
سخن آخر
ما در این مطلب با تعریف سهام بنیادی، ویژگی های سهام بنیادی و چگونگی تشخیص سهمهای بنیادی آشنا شدیم و در آخر باید روش استفاده از اطلاعات و صورتهای مالی شرکتها برای تخمین ارزش و بنیاد سهم را بیاموزیم. این مهارتها در آموزشهای بورس با عنوان «تحلیل بنیادی» شناسایی میشود و یادگیری آن برای سرمایهگذاری بلندمدت اهمیت زیادی دارد. البته آموزش تحلیل بنیادی را نمیتوان در یک مقاله گنجاند و برای یادگیری آن نیاز به گذراندن دورههای پیشنیاز مثل مبانی سرمایهگذاری، تابلوخوانی و فیلترنویسی است. بنابراین بهترین روش برای یادگرفتن تحلیل بنیادی و سرمایه گذاری در سهام بنیادی، شرکت در دورههای آموزش است.
لیکوییدیتی (Liquidity)
اصطلاح لیکوییدیتی یا نقدینگی در بازارهای مالی برای توصیف سهولت تبدیل یک دارایی به پول نقد بدون هیچ گونه مشکل یا معطلی توصیف می شود. در بازار ارزهای رمزپایه ، نقدینگی به توانایی تبدیل سریع و راحت یک رمز ارز به پول نقد یا رمز ارزهای دیگر گفته می شود. در این مقاله به توضیح کامل نقدینگی و اهمیت آن در بازار معاملات ارزهای دیجیتال پرداخته ایم. با ما همراه باشید.
لیکوییدیتی چیست؟
نقدینگی مالی به سهولت تبدیل دارایی به پول نقد اشاره دارد. از آنجا که تبدیل سهام و اوراق قرضه به پول نقد بسیار آسان است، اغلب از آنها به عنوان دارایی های نقدینگی یاد می شود.
به عبارت دیگر، نقدینگی میزان راحتی خرید یا فروش سریع یک دارایی در بازار با قیمتی است که ارزش ذاتی آن را نشان میدهد. وجه نقد در سطح جهان به عنوان نقدینه ترین دارایی در نظر گرفته می شود زیرا می تواند با سرعت و آسانی به دارایی های دیگر تبدیل شود.
قبل از سرمایه گذاری در هر دارایی، لازم است است که سطح نقدینگی دارایی را در نظر بگیرید زیرا تبدیل آن دارایی به پول نقد ممکن است دشوار باشد یا زمان بر باشد.
دور از انتظار نیست که هر سرمایه گذاری تمایل داشته باشد به معامله ارزهای دیجیتال با سرعت بالا بپردازد بدون اینکه قیمت کاهش پیدا کند یا انتظار برای همسان شدن ترید داشته باشد. به دنبال تحقق این امر، بازار دارایی مورد نظر باید در شرایط لیکویید باشد.
در نتیجه لازم است مقدار معاملات در بازار بالا باشد و قیمت های پیشنهادی و درخواستی نزدیک بهم باشند.
انواع لیکوییدیتی
لیکوییدیتی دو نوع دارد که شامل لیکوییدیتی بازار و لیکوییدیتی دارایی چرا نقد شوندگی اهمیت دارد؟ میشود. در ادامه توضیح مختصری در رابطه با هر کدام از این مفاهیم ارائه شده است.
لیکوییدیتی بازار
لیکوییدیتی در بازار زمانی وجود دارد که سرمایه داران تمایل زیادی به معامله دارند و معاملات بسیار زیادی در بازار صورت میگیرد.به این معنا که تعداد خریداران و فروشندگان کافی در بازار وجود دارد.
به طور کلی نقدینگی بازار به توانایی بازار برای خرید و فروش سریع دارایی ها مانند بازارهای مالی یک کشور یا بازار املاک و مستغلات اشاره دارد.
اگر سهام بازار به سرعت قابل خرید و فروش باشد و معامله تاثیر چندانی بر قیمت سهام نداشته باشد بازار در شرف نقدینگی قرار میگیرد.
اگر صرافی دارای حجم بالایی از معاملات باشد، قیمتی که خریدار برای هر سهم پیشنهاد می کند (قیمت Bid) و قیمتی که فروشنده مایل به قبول آن است (قیمت Ask) باید نزدیک به یکدیگر باشد. به عبارت دیگر، خریدار برای خرید سهام مجبور به پرداخت هزینه بیشتری نیست و می تواند آن را به راحتی تسویه کند.
لیکوییدیتی دارایی
لیکوییدیتی دارایی نوعی از نقد شوندگی است که می تواند با حفظ ارزش بازار به سرعت به پول نقد تبدیل شود. عوامل دیگری نیز وجود که کم و بیش باعث بیش نقدینگی دارایی میشود، این موارد عبارتند از :
- مقدار تثبیت و ثبات بازار
- انتقال مالکیت آسان
- مقدار زمانی که طول میکشد تا دارایی ها فروخته شوند
همانطور که گفته شد وجه نقد لیکویید ترین نوع دارایی است و به دنبال آن وجوهی که می توانید از حساب های بانکی خود برداشت کنید نیز شامل نقدینگی بالایی هستند.
لیکوییدیتی در ارزهای دیجیتال
نقدینگی برای همه دارایی های معاملاتی از جمله ارزهای رمزپایه مهم است. سطح کم نقدینگی به معنای وجود نوسانات بازار است که باعث افزایش و یا افت قیمت ارزهای رمزپایه می شود. از طرف دیگر، نقدینگی زیاد به معنای وجود یک بازار با ثبات، با نوسانات کم قیمت است.
فرض کنید فردی دارای مقداری ارز بیت کوین است و قیمت آن طی چند روز بالا رفته است. فرد تصمیم میگیرد ارزهای خود را در قیمت فعلی بازار به فروش بگذارد.
اگر بازار لیکویید باشد و خریداران کافی جهت خرید رمز ارزهای فرد با همان قیمت مورد نظر او وجود داشته باشند، سرمایه گذار به راحتی و با سرعت بالایی می تواند ارزهای خود را بفروشد. این معامله تاثیری بر روی قیمت بازار ندارد زیرا نقدینگی لازم برای تامین آن موجود است.
حال شرایطی را در نظر بگیرید که فرد میخواهد ارزهای خود را بفروشد اما بازار از لیکوییدیتی یا همان نقدینگی برخوردار نیست. او باید قیمت مورد نظر خود را کم کند یا منتظر شرایط لیکوییدیتی بماند. این شرایط زمانی رخ میدهد که خریداران کمی تمایل به خرید آن ارز با قیمت پیشنهادی فروشنده هستند.
بنابراین خرید یا فروش ارزهای رمزپایه در بازار نقدینه و دارای لیکوییدیتی آسان تر است زیرا سفارشات خرید یا فروش با توجه به تعداد بیشتر شرکت کنندگان در بازار با سرعت بیشتری پر می شوند.
اساساً، این بدان معناست که با توجه به ماهیت سریع بازارهای ارزهای رمزنگاری شده، هر لحظه می توانید وارد معامله شوید یا از آن خارج شوید.
چگونه میتوان وضعیت لیکویید یا غیر لیکویید بازار را مشخص کرد؟
بر اساس سه مشخصه میتوان تعیین نمود که بازار لیکویید است یا خیر.
این شاخص ها عبارتند از :
- حجم معاملات روزانه
- اسپرد باید و اسک (اختلاف قیمت درخواست و قیمت پیشنهاد)
- تعداد سفارشات لیست
این نکته را در نظر داشته باشید که لیست سفارشات ممکن است به دلیل بروز عوامل limit و iceberg که همیشه در لیست قابل مشاهده نیستند، مورد اعتماد نباشد.
چرا لیکوییدیتی اهمیت دارد؟
نقدینگی زیاد در بازار شرایط ایده آلی است زیرا به دلیل تعداد زیاد خریداران و فروشندگان در بازار، قیمت ها برای همه افراد قابل قبول و مناسب است. یک بازار پرجنب و جوش با سطح بالایی از فعالیت معاملاتی تمایل به ایجاد تعادل قیمت بازار دارد که برای همه قابل قبول باشد.
نقد شوندگی بالا همچنین تضمین می کند که قیمت ها پایدار بوده و مستعد نوسانات زیاد ناشی از معاملات کلان نیستند که قادر به تاثیر گذاری بر قیمت ارزهای دیجیتال هستند. در یک بازار نقدینگی، قیمت ها به اندازه کافی ثابت هستند تا بتوانند در برابر سفارشات بزرگ مقاومت کنند.
نقدینگی بالا همچنین امکان تجزیه و تحلیل فنی بیشتر را فراهم می کند، زیرا قیمت و شکل گیری نمودار در بازار نقدینگی توسعه یافته و دقیق تر است.
عوامل موثر بر لیکوییدیتی
یکی از مهمترین عوامل موثر بر نقد شوندگی در بازار ارزهای رمزپایه، حجم معاملات است. برای دیدن حجم معاملات روزانه می توانید به وب سایت رتبه بندی مارکت کپ ارزهای دیجیتال مراجعه کنید. حجم بیشتر نشان دهنده این است که افراد بیشتری ارز دیجیتال را معامله می کنند.
تعداد بیشتر صرافی ارز دیجیتال فرصت بیشتری را برای معاملات رمز ارزها فراهم می کند و در سال های اخیر تعداد صرافی ها چند برابر شده است.
افزایش کاربرد یکی دیگر از عوامل موثر بر نقدینگی است. هرچه ارزهای رمزپایه بیشتر به عنوان وسیله پرداخت استفاده شوند، نقد شوندگی بیشتری دارند. به همین دلیل، اهمیت دارد که ارزهای رمزپایه توسط بازرگانان به عنوان وسیله پرداخت پذیرفته شوند، به این ترتیب استفاده بیشتر از ارزهای رمزپایه برای انجام معاملات بیشتر تقویت می شود.
سرانجام، مقررات کشوری نقش مهمی در تعیین این پارامتر در بازار دارند. کشورهای مختلف مواضع مختلفی راجع به ارزهای رمزپایه اتخاذ کرده اند که در مواردی ممنوع است، در برخی مجاز است یا در برخی دیگر مورد مناقشه است. علیرغم وضعیت، ارزهای دیجیتال با سرعت بالایی در حال رشد هستند، بنابراین موضع گیری صریح مقامات در مورد موضوعاتی مانند حمایت از مصرف کننده و مالیات باید منجر به این شود که افراد بیشتری وارد ارزهای دیجیتال شوند و از این طریق بر نقدینگی آن تاثیر بگذارند.
ریسک نقدشوندگی
یکی از موضوع های اساسی در سرمایه گذاری ارزشیابی دارایی هاست. ارزش ذاتی هر دارایی عبارت است از ارزش فعلی جریان های نقدی آتی دارایی، که علاوه بر زمان وقوع، نرخ تنزیل نیز مورد توجه قرار میگیرد. نرخ تنزیل یا بازده مورد انتظار هر دارایی، نشان دهندة بازدهی از دست رفته تحت شرایط ریسک مساوی ناشی از تحصیل آن دارایی است . یکی از عوامل مؤثر بر ریسک دارایی ها قابلیت نقدشوندگی آنهاست نقش عامل نقدشوندگی در ارزش گذاری داراییها حایز اهمیت است، زیرا سرمایه گذاران به این موضوع توجه دارند که اگر بخواهند دارایی های خود را به فروش رسانند، آیا بازار مناسبی برای آنها وجود دارد یا خیر؟
شواهد تجربی نیز نشان میدهند که عامل نقدشوندگی در چرا نقد شوندگی اهمیت دارد؟ تصمیمگیریها نقش مهمی را ایفا مینماید، اما بهرغم مطالعات بسیاری که در این زمینه از سوی پژوهشگران صورت گرفته است، هیچ یکنواختی در انتخاب معیار قابل قبول از نقدشوندگی بازار وجود ندارد.
هر چه بازارها توسعه یابند، ابزارهای جدیدتری برای پاسخگویی به نیازهای سرما یهگذاران تعریف میشوند. سرمایهگذاران در صورتی دارایی با ریسک بالاتر را میپذیرند که بازده بالاتری را عاید آنها سازد و لذا یکی از عوامل مؤثر بر ریسک د ارایی قابلیت نقدشوندگی آن است. هر چه نقدشوندگی کمتر باشد، سهم جذابیت کمتری پیدا میکند.
تحقیقات اخیر بر نگرش سرمایهگذاران در مورد نقدشوندگی و این که آیا نقدشوندگی نماینده فاکتور ریسک سیستماتیک است یا خیر، تمرکز دارند و در پی بهترین تعریف از نسبت عدم نقدشوندگی هستند. در این رابطه آمیهود نسبت عدم نقدشوندگی را به صورت نسبت قدر مطلق بازده روزانه سهام به حجم معامله آن سهم در همان روز تعریف کرده است. یکی دیگر از مواردی که اخیراً مدنظر قرار گرفته ، میزان سهام شناور شرکت است . سهام شناور آزاد درصدی از سهام یک شرکت است که برای معامله دربازار سهام در دسترس سرمایه گذاران بوده ، بدون هیچ گونه محدودیتی قابل معامله باشد. ویل سهام شناور آزاد را به عنوان سهمی از سرمایه موجود برای فروش در بازار تعریف و از آن را به عنوان معیار نقدشوندگی استفاه می کند.
مدل بازده تعدیل شده به لحاظ سهام شناور بیان می نمایدکه در معادله ریسک نقدشوندگی با معکوس سهام شناور متناسب است تحقیق حاضر به منظور آزمون اینکه آیا ریسک نقدشوندگی تنها عاملی است که در مدل پیشنهاد شده توسط ویل در قیمتگذاری سهام شرکت های بورس اوراق بهادارتهران لحاظ شده است. برای سال های 1383_1386 صورت گرفته است. همچنین، سایر فاکتورهای ریسک (ریسک سیستماتیک، اندازه شرکت ، ارزش دفتری به ارزش بازار سهام) و همچنین سهام شناور را نیز که به طور گسترده در قیمتگذاری دارایی ها به منظور توضیح بازدههای مقطعی استفاده می شده است ، در نظر می گیرد.
شروع تحقیقات در رابطه با ریسک عدم نقدشوندگی که گاهی با عنوان ریسک نقدشوندگی به آن پرداخته شده است، به اواسط دهه 80 میلادی بازمیگردد. این موضوع بهرغم ریشهای بودن آن جزو تحقیقات جدید در زمینه مدیریت مالی محسوب می شود. هر چند که طی همین مدت اندک نیز افراد بسیاری به مطالعه این جنبه از ریسک دارایی های مالی، بخصوص در بازار سهام پرداخته اند و نتایج مطالعات اولیه در این زمینه بسیار متفاوت بود . در برخی موارد میان بازده و عدم نقدشوندگی رابطه مثبت بسیار قوی نشان داده شده است، در حالی که در برخی دیگر رابطه خاصی میان این دو به اثبات نرسیده است. بعضی دیگر وجود این رابطه را مختص به ماه ژانویه دانسته اند.
اما به طور کلی، این پرسش که آیا نقدشوندگی بازده دارایی را تحت تأثیر قرار میدهد یا خیر تاکنون به طور کامل و با اطمینان پاسخ داده نشده است. البته با این حال مطالعات در این زمینه متوقف نشده است، چرا که همین تحقیقات نشان داده است که این عامل بر بازده دارایی مؤثر است و سرمایه گذاران همواره آن را در نظر دارند.
عدم نقدشوندگی موردانتظار بازار دارای رابطه مثبت با مازاد بازده پیش بینی شده سهام است. او در پژوهش خود اثبات نموده است که بخشی از مازاد بازده موردانتظار را میتوان به وسیله صرف عدم نقدشوندگی بیان نمود. او از نسبت قدرمطلق بازده سهام به حجم معاملات برحسب دلار به عنوان معیار عدم نقدشوندگی در تحقیق خود استفاده نموده است. وی اثبات کرده است که عدم نقدشوندگی تأثیر بیشتری بر صرف سهام شرکت های کوچک دارد.
اندازه شرکت به عنوان شاخص نقدشوندگی اثر منفی و معناداری بر بازده شرکت ها دارد. آنها اعلام نمودند که شرکت هایی که نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار آنها بالا (پایین) است، به طورکلی خیلی ضعیف (قوی) هستند . بنابراین، سرمایهگذاران نیازمند صرف بازده برای جبران ریسک اضافی متحمل شده از طریق نگهداری سهام شرکت هایی با نسبت ارزش دفتری سهام به ارزش بازار افتادگی کاهش یابد، سهام موردنظر دارای ریسک بیشتری خواهد بود، زیرا تغییرات بازده افزایش مییابد.
تعداد بسیار زیادی از داراییها دارای خصوصیات نقدشوندگی اندکی هستند و همیشه نمیتوان آنها را فوراً معامله کرد. او در این تحقیق نقش عامل نقدشوندگی را در قیمتگذاری داراییها بررسی نموده است . در بازارسهام برخی داراییها دارای نقدشوندگی بالایی هستند، اما برخی دیگر در دوره های نسبتاً طولانی مورد معامله قرار میگیرند . عدم نقدشوندگی تأثیر بسیار چشمگیری بر تصمیمگیری پرتفوی بهینه دارد .ارزش یک دارایی با نقدشوندگی بالا میتواند 25 درصد بیش از ارزش یک دارایی غیرنقدشونده ارزش داشته باشد.
مارشال و یانگ به رابطه نقدشوندگی و بازده سهام پرداختهاند. معیارهای نقدشوندگی مورد استفاده در این تحقیق، شکاف بین قیمت پیشنهادی خرید چرا نقد شوندگی اهمیت دارد؟ و فروش و نرخ گردش است. او در مدل خود از عوامل بازده بازار و اندازه شرکت استفاده نموده است. او نتیجه گرفت که تأثیر عامل اندازه شرکت بربازده سهام منفی بوده است.
آچاریا و پدرسن یک مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایهای ارائه دادند که در آن ارتباط بین بازده موردانتظار بازار و نقدشوندگی موردانتظار یک سهم بررسی چرا نقد شوندگی اهمیت دارد؟ گردید. آنها معتقدند که یک سهم با نقدشوندگی کم تأثیر همزمان اندک بر بازده سهم و همچنین تأثیر آن بر بازده قابل پیشبینی آینده آن سهم زیاد است. همچنین، سهام دارای بازده جاری اندک، ولی بازده قابل پیشبینی آتی بالا باشد، دارای نقدشوندگی باثبات است. داتار نایک و راد کلیف نسبت گردش را که آمیهود و مندلسون در سال 1986 پیشنهاد نموده اند، به عنوان شاخصی برای نقدشوندگی استفاده کردهاند. آنها دریافتند که نقدشوندگی نقش معنیداری در توضیح تغییرات برش عرضی بازده سهام دارد. آنها از عوامل کنترلی مانند اندازه شرکت، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار و بازده بازار به عنوان عوامل نقدشوندگی استفاده نموده اند.
ریسک نقدشوندگی که به عنوان معیار حساسیت بازده سهام تعبیر میشود و بیان شده است که از آنجا که این ریسک نقدشوندگی نمیتواند کلیه تغییرات مقطعی در بازده را توضیح دهد، سایر عوامل ریسک (ریسک بازار یا ریسک سیستماتیک، اندازه شرکت و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار) و سهام شناور نیز باید در نظر گرفته شوند، که در این مقاله همبستگی معیار ریسک نقدشوندگی تأیید میشود، اما به دلیل معناداری بسیار ضعیف آن را به عنوان یک معیار تجربی منطقی در نظر گرفته نمی شود، اما ریسک بازار یا ریسک سیستماتیک، اندازه شرکت و سهام شناور قدرت مشخصی در توضیح تغییرات مقطعی در بازده دارند . همچنین، در بررسی ها مشخص شد که ریسک بازار یا ریسک سیستماتیک و ریسک نقدشوندگی نیز رابطه معناداری دارند.
دیدگاه شما