سرمایهگذاری رشد (Growth Investing) چیست؟
سرمایهگذاری رشد یک سَبک و راهبرد برای سرمایهگذاری است که در آن، بر افزایش سرمایهی یک سرمایهگذار تمرکز میشود. سرمایهگذاران رشد به طور معمول در بازارهایی که احتمال رشد بالایی دارند سرمایهگذاری میکنند، این بازارها عمدتاً ارزش بازار پایینی دارند و یا سهمهایی هستند که انتظار میرود نسبت به سهمهای همتراز خود یا نسبت به استراتژی سرمایهگذاری یا Investing کل بازار، درآمد بسیار بیشتر از میانگین داشته باشند. در این مطلب به زبان ساده با سرمایهگذاری رشد و نحوه انجام آن آشنا میشوید.
در دنیای اقتصاد، «سرمایهگذاری» به خرید یک دارایی یا هر چیز ارزشمند غیرمصرفی، به امید افزایش قیمت یا کسب درآمد از آن دارایی اطلاق میشود. سرمایهگذاری، خرید کالایی است که در حال حاضر سرمایهگذار نیازی به آن ندارد، اما این کالا در آینده برای او سود یا درآمد به همراه خواهد داشت. سرمایهگذاری الزاماً معادل با «سفتهبازی یا دلالی» نیست، چراکه نتیجهی سرمایهگذاری، تولید ثروت است، اما هدف از سفتهبازی صرفاً کسب سود است و ممکن است این سود منجر به تولید ثروت نشود.
با توجه به اینکه سرمایهگذار چه نوع دارایی برای خرید انتخاب میکند و دیدِ او نسبت به آینده آن دارایی چیست، سرمایهگذاری به دو نوع سرمایهگذاری رشد و سرمایهگذاری ارزش تقسیم میشود.
سرمایهگذاری رشد چیست؟
«سرمایهگذاری رشد» (growth investing) به نوعی از سرمایهگذاری گفته میشود که در آن سرمایهگذار یک دارایی، سهام یا کالا را خریداری کرده و به امید افزایش قیمت در بلندمدت، مالکیت خود بر دارایی را تا مدت نسبتاً زیادی حفظ میکند. این نوع سرمایهگذاری معمولاً باعث رشد یک کسب و کار نوپا میشود و متقابلاً با رشد آن کسب و کار، ارزش سهام نیز افزایش یافته و سرمایهگذار به سود میرسد. در سرمایهگذاری رشد، کسب درآمد در بازههای زمانی ماهانه یا سالانه مطرح نیست و هدف تنها افزایش قیمت هر واحد سهم یا دارایی در بلندمدت، و سودآوری حاصل از فروش سهم یا دارایی است.
سرمایهگذاری رشد
سرمایهگذاران رشد عمدتاً به دنبال سرمایهگذاری در صنایعی هستند که سرعت رشد بسیار بالایی دارند و در آنها از تکنولوژیهای جدید استفاده میشود. در این روش، سرمایهگذار به دنبال کسب سود از افزایش قیمت سهم در زمان فروش است، نه دریافت درآمد از طریق مالکیت یک دارایی یا سهامداری در یک شرکت. در حقیقت بسیاری از شرکتهایی که سهام آنها مستعد رشد است، به جای اینکه از درآمدهای خود به سهامداران سود بدهند، از این درآمدها برای توسعه کسبوکار خود استفاده میکنند.
سرمایهگذاری رشد برای بسیاری از سرمایهگذاران جذاب است، چرا که خرید سهامِ شرکتهای نوظهور در صورت موفقیت این شرکتها میتواند بازده چشمگیری داشته باشد. با این وجود، این شرکتها عمدتاً امتحان خود را در بازار پس ندادهاند و ریسک نسبتاً بالایی دارند.
سرمایهگذاران رشد به شرکتهای کوچک و جوان با پتانسیل بالا علاقهمند هستند. ایده آنها این است که این شرکتها به رونق رسیده و گسترش خواهند یافت و این منجر به رشد درآمدهای شرکت میشود و در نهایت قیمت سهام شرکت در آینده افزایش مییابد.
انواع روشهای سرمایهگذاری رشد
تعدادی از داراییهای خاص در طول تاریخ بیشترین پتانسیل را برای رشد نشان دادهاند. همه آنها ویژگیهای مشترک و ریسکهای بالایی دارند. در ادامه به مرور چند مورد از بهترین روشهای سرمایهگذاری رشد میپردازیم:
سهامها یا داراییهایی با ارزش بازار پایین
بزرگی یک شرکت یا دارایی با ارزش بازار آن تعیین میشود. هیچ معیار جهانی و دقیقی برای تفکیک بین شرکتهایی با ارزش بسیار پایین، پایین، متوسط و بزرگ وجود ندارد و در هر بازار یک دارایی یا یک سهام نسبت به کل بازار اندازهگیری میشود. به عنوان مثال در بازار بورس نیویورک، شرکتهایی با ارزش بین ۳۰۰ میلیون تا ۲ میلیارد دلار، کوچک محسوب میشوند. به عنوان یک نمونه دیگر، در وضعیت فعالی بازار ارزهای دیجیتال، ارزهایی با ارزش بازار کمتر از ۱۰ میلیون دلار کوچک محسوب میشوند. در بازار بورس ایران هم سهامهایی با ارزش بازار کمتر از ۱۰ میلیارد تومان کوچک محسوب میشوند.
شرکتهایی که در این محدوده هستند، معمولاً در ابتدای روند روبهرشد خود قرار دارند و سهام آنها، پتانسیل رشد قیمتی بالایی دارد. این شرکتها از طرفی سوددهی خوب، و از طرف دیگر ریسک بالایی دارند. معمولاً در دوران بهبود بعد از رکود اقتصادی، این شرکتها بازده بسیاری بهتری نسبت به شرکتهای بزرگتر دارند.
سهامهای مرتبط با تکنولوژی و بهداشت
شرکتهایی که فناوریهای جدیدی را توسعه میدهند یا نوآوریهایی را در زمینه مراقبتهای بهداشتی ارائه میدهند، میتوانند گزینه مناسبی برای سرمایهگذاران رشد باشند. سهام شرکتهایی که محصولات محبوب یا انقلابی تولید میکنند در یک دوره نسبتاً کوتاه میتواند به صورت نمایی افزایش یابد.
برای مثال، سهام شرکت فایزر (Pfizer)، که بزرگترین شرکت داروسازی دنیاست، در سال ۱۹۹۴ زیر ۵ دلار بود. اما بعد از تولید داروی ویاگرا، و با به رسمیت شناخته شدن این دارو توسط سازمان غذا و داروی آمریکا در سال ۱۹۹۸، قیمت هر سهم فایزر به بیش از ۳۰ دلار رسید.
از مهمترین کسبوکارهای مرتبط با حوزه فناوری که در سالهای اخیر رشد بسیار چشمگیری را تجربه کرده است، فعالیتهای مربوط به فناوری بلاک چین و ارزهای دیجیتال است. پروژههای بسیار جذابی که در بخشهای مختلف مرتبط با تکنولوژیهای نوین فعال هستند، از فناوری بلاک چین برای پیشبرد پروژه خود استفاده میکنند.
پروژههایی نظیر آیوتا (IOTA) در حوزه اینترنت اشیا، بلاک استک (Block Stack) در حوزه مرورگرهای اینترنتی، پات کوین (PotCoin) در حوزه سلامت، نیومریر (Numeraire) در حوزه هوش مصنوعی و پاورلجر (PowerLedger) در حوزه انرژی، نمونههای از پروژههای بلاک چینی هستند که میتوان سرمایهگذاری در آنها را در قالب سرمایهگذاری رشد مرتبط با فناوری دستهبندی کرد.
سهامها یا داراییهای مرتبط با سفتهبازی
سفتهبازان و سرمایهگذارانی که به دنبال هیجان هستند، معمولاً به معاملات پرریسکی مانند قراردادهای آتی، قراردادهای اختیار، جفتارزها و املاکی مانند زمینهای دستنخورده علاقهمندند. همچنین شرکتهای خصوصی فعال در حوزه حفاری و استخراج نفت و گاز وجود دارند که استراتژی سرمایهگذاری یا Investing نظر این سرمایهگذاران را به خود جلب میکنند.
سرمایهگذارانی که انتخابهای صحیحی در این عرصه انجام میدهند، میتوانند چندین برابر سرمایه اولیه خود، سود بدست بیاوردند. اما ممکن است برخی از این سرمایهگذاریها، باعث از دست رفتن بخشی از سرمایه شود.
ارزیابی پتانسیل یک شرکت یا دارایی برای رشد
سرمایهگذاران باید قبل از خرید یک سهم، پتانسیل رشد آن شرکت یا دارایی را به خوبی ارزیابی کنند. هیچ فرمول مطلقی برای این ارزیابی وجود ندارد. هر سرمایهگذار به یک تفسیر فردی از عوامل عینی و ذهنی مربوط به سهم نیاز دارد و باید بتواند این شرایط پیچیده را قضاوت کنند. برخی از سرمایهگذاران رشد از روشها یا معیارهای خاصی به عنوان چارچوب تحلیل خود استفاده میکند. اما در کنار این چارچوب، باید شرایط فعلی شرکت و تحلیل فاندامنتال سهم نیز در نظر گرفته شود. از مهمترین عواملی که باید بررسی شود، مقایسه وضعیت فعلی شرکت با تاریخچه عملکرد مالی شرکت و همچنین عملکرد صنعت مربوطه در گذشته است.
در کل، سرمایهگذاران رشد در انتخاب سهامی که مستعد رشد است، به پنج عامل اساسی توجه میکنند.
رشد چشمگیر در تاریخچه قیمتی
شرکتی که برای سرمایهگذاری رشد مناسب است، باید تاریخچه خوبی از رشد درآمدها در ۵ الی ۱۰ سال اخیر داشته باشد. کمترین میزان سود نقدی شرکت به ازای هر سهم به بزرگی یا کوچکی شرکت بستگی دارد. برای مثال میتوان گفت حداقل سود ۵ درصد برای شرکتهایی با ارزش بیش از ۴ میلیارد دلار، ۷ درصد برای شرکتهایی با ارزش ۴۰۰ میلیون تا ۴ میلیارد دلار و ۱۲ درصد برای شرکتهایی که ارزش آنها کمتر از ۴۰۰ میلیون دلار است، مناسب است. ایده اصلی این است که شرکتی که در گذشته رشد خوبی داشته، در آینده نیز به این رشد ادامه خواهد داد.
امید به رشد قابل توجه قیمت در آینده
اطلاعیه سود عبارت است از یک بیانیه رسمی که شرکت هر سه ماه یک بار منتشر میکند و در آن سودآوری شرکت را در یک بازه زمانی خاص، به اطلاع عموم میرساند. این بیانیهها در تاریخهای مشخصی در طول هر فصل مالی منتشر میشوند و در آن برآورد شرکت از میزان درآمدها در سه ماهه آتی ارائه میشود. این برآوردها نظر سرمایهگذاران رشد را به خود جلب میکند و آنها را مجاب به بررسی سودآوری این شرکتها میکند.
حاشیه سود بسیار زیاد
حاشیه سود با تقسیم سود حاصل از فروش کالا یا خدمات بعد از کسر تمام هزینهها (به جز مالیات)، بر میزان فروش شرکت به دست میآید. این یک عامل بسیار مهم برای ارزیابی سوددهی یک شرکت است. چرا که یک شرکت میتواند فروش فوقالعادهای داشته باشد اما درآمد حاصل از این فروش ناچیز باشد. این موضوع میتواند نشاندهنده مدیریت ضعیف هزینهها در برابر درآمدها باشد. به طور کلی اگر حاشیه سود یک شرکت از میانگین حاشیه سودش در ۵ سال اخیر و همچنین از حاشیه سود سایر شرکتهای همرده بیشتر باشد، گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری رشد است.
بازده بالای سهام یا دارایی
بازده سهام شرکت (ROE)، سودآوری شرکت را با مشخص کردن سودی که شرکت از سرمایهی سپرده شده توسط سهامداران به دست آورده است، محاسبه میکند. این پارامتر از تقسیم درآمد خالص، بر سهم هر یک از سهامداران به دست میآید. مقایسه بازده سهام فعلی شرکت با میانگین آن در پنج سال اخیر و همچنین مقایسه این عامل با سایر شرکتها میتواند معیار خوبی برای تشخیص شرکتهایی باشد که برای سرمایهگذاری رشد مناسب هستند. بازده سهام پایدار یا رو به رشد نشان میدهد مدیریت شرکت مسیر درستی انتخاب کرده است و کسب و کار را به درستی هدایت میکند.
کارایی سهام یا دارایی
به طور کلی، اگر ارزش یک سهام در پنج سال دو برابر نشود، احتمالاً گزینه مناسبی برای رشد سرمایه نیست. در نظر داشته باشید که تنها با رشد ۱۰ درصد در یک سال، ارزش شرکت در ۷ سال دو برابر میشود. برای دو برابر شدن ارزش شرکت در پنج سال، رشد سالانه ۱۵ درصدی کافی است، مطمئناً این عدد برای شرکتهای جوان که در صنایع در حال توسعه فعالیت میکنند، به آسانی قابل دستیابی است.
سرمایهگذاری ارزش یا سرمایهگذاری رشد؟
در مقابلِ سرمایهگذاری رشد، که در آن سهامداران به افزایش ارزش سهم خود در آینده امیدوارند، «سرمایهگذاری ارزش» (Value Investing) قرار دارد. در این سبک، سرمایهگذاران به صورت ماهانه یا سالانه، بخشی از درآمد شرکت را دریافت میکنند.
سرمایهگذاری ارزش
برخی از تحلیلگران، سرمایهگذاری رشد و ارزش را دقیقاً مخالف همدیگر میدانند. سرمایهگذاران ارزش معمولاً به دنبال سهمهایی هستند که زیر قیمت ذاتی خود معامله میشوند. در حالی که سرمایهگذاران رشد به تحلیل بنیادی سهم توجه میکنند و اندیکاتورهایی را که نشان میدهند سهم در بالاتر از قیمت خود معامله میشود، نادیده میگیرند.
سرمایهگذاران ارزش به دنبال پیدا کردن سهمهایی هستند که ارزش ذاتی آنها، بالاتر از قیمت معاملاتی است، به این کار اصطلاحاً «شکار معامله» گفته میشود. اما سرمایهگذاران رشد روی پتانسیلهای یک شرکت در چشمانداز پیشرو تمرکز میکنند و اهمیت چندانی به قیمت فعلی نمیدهند. برخلاف سرمایهگذاران ارزش، سرمایهگذاران رشد ممکن است سهمهایی را که قیمت آنها بالاتر از ارزش ذاتی است خریداری کنند، با این توجیه که ارزش ذاتی سهم در آینده رشد کرده و از ارزیابیهای فعلی فراتر خواهد رفت.
بزرگان عرصه سرمایهگذاری رشد
سرمایهگذاری رشد مفهومی است که سابقه زیادی در بازارهای سرمایه دارد. افراد و موسسات زیادی در طول چندین دهه اخیر در این عرصه فعال بوده و به موفقیتهای بزرگی دست یافتهاند. در ادامه به معرفی سه تن از مطرحترین سرمایهگذاران در این عرصه میپردازیم:
توماس پرایس
توماس پرایس
یکی از نامهای بزرگ در بین سرمایهگذاران رشد، «توماس رو پرایس جونیور» (Thomas Rowe Price, Jr) است، از او به عنوان پدر سرمایهگذاری رشد یاد میشود. او در سال ۱۹۵۰ صندوق رشد «T. Rowe Price» را تاسیس کرد. این صندوق به مدت ۲۲ سال به صورت میانگین ۱۵ درصد سودآوری داشت. امروزه گروه T. Rowe Price یکی از بزرگترین شرکتهای خدمات مالی در سرتاسر جهان است.
فیلیپ فیشر
فیلیپ فیشر
«فیلیپ فیشر» (Philip Fisher) نیز از بزرگان این عرصه است. او تجربیات خود در زمینه سرمایهگذاری رشد، در کتابی به نام «سهمهای متعارف، سودهای غیرمتعارف» منتشر کرد. او تاکید بر اهمیت پژوهش، به ویژه از طریق شبکهسازی داشت و امروزه به عنوان یکی از محبوبترین پیشروان سرمایهگذاری رشد شناخته میشود.
پیتر لینچ
پیتر لینچ
«پیتر لینچ» (Peter Lynch)، که مدیریت صندوق «Fidelity Investments’ legendary Magellan» را بر عهده دارد، پیشگام یک الگوی ترکیبی از سرمایهگذاری رشد و سرمایهگذاری ارزش است. در حال حاضر از این روش با عنوان استراتژی «رشد در یک قیمت معقول» یا به اختصار «GARP» یاد میشود.
جمعبندی
سرمایهگذاری رشد یکی از مفاهیم پیچیده بازار سرمایه است. در این نوع از سرمایهگذاری، سرمایهگذاران به دنبال کسب درآمد ماهانه یا دورهای نیستند و تمرکز آنها بر بلندمدت است و سهم یا دارایی را با امید افزایش ارزش ذاتی خریداری کرده و مدتی بعد با سودهایی که معمولاً بسیار بزرگ و چشمگیر است، میفروشند. این مفهوم غالباً با موضوعات مهم دیگری مانند تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندامنتال، ارزیابی وضعیت بازار و بررسی شرایط داراییها گره خورده است. برای سرمایهگذاری رشد روشها و سبکهای مختلفی وجود دارد که انتخاب از بین این سبکها کاملاً به شخص یا نهادِ سرمایهگذار بستگی دارد.
معامله گری در برابر سرمایهگذاری (Investing Explained)
در مطلب پیشین، چرا مبادله رمزارز انجام میشود را بررسی کردیم. در این مطلب به توضیح در مورد معاملهگری خواهیم پرداخت.
تجارت یا معامله گری هر دارایی میتواند سودآور باشد. وال استریت مملو از سرمایهگذاران، سهامداران و مدیران صندوقهای سرمایهگذاری است که سهام را با قیمت پایین میخرند و در قیمت بالا میفروشند. این استراتژی، سادهترین استراتژی برای دستیابی به موفقیت به حساب میآید که در عین پیادهسازی آن سختترین کار است.
به خاطر اینکه ارزهای رمزنگاری شده به عنوان داراییهایی با نوسانات قیمتی بسیار شدید و ناگهانی شناخته میشوند، میتوان آنها را به عنوان یک ابزار معامله گری تجاری با سودآوری بالاتر در نظر گرفت.
یک سرمایهگذار میتواند آنقدر خوش اقبال باشد که در دسامبر 2018 بیتکوین را در قیمت 3200 دلار تهیه کند و در ظرف کمتر از 6 ماه با حدود 300 درصد نرخ بازگشت سرمایه ، ارز هر بیتکویناش به 10000 دلار برسد. بیتکوین پس از ناکامی در شکست سقف 14000 دلار در ژوئن 2019 یک روند نزولی به خود گرفت.
بیتکوین در نه ماه بعد یعنی مارس سال 2020 با دیگر روند نزولی به خود گرفت و اینبار تا حدو 3800 دلار افت کرد. یعنی اگر همان سهامدار بیتکوین خود را تا مارس 2020 نگه میداشت، نرخ بازگشت سرمایهاش فقط 25 درصد میشد و تنها 600 دلار به ازای هر بیتکوین سود میکرد.
در این بین بسیاری از معاملهگران حرفهای، تمام تلاش خود را صرف شناسایی دقیق سقف و کف قیمتی بیتکوین میکنند تا بتوانند سود حاصل از نوسانات آن را به حداکثر برسانند.
مشاهده کردید که سرمایهگذاری که از 2018 تا 2020 اقدام به معامله نکرد، سود کلانی را از دست داد.
معرفی و دانلود کتاب Rule Based Investing
سلام. کتاب سرمایه گذاری مبتنی بر قاعده (Rule Based Investing) یک کتاب فوووق العاده برای سرمایه گذاری کوانت در بازارهای مختلفه. یه کتاب مختصر و مفید، ساده و روان، از نویسنده ای این کاره، برای الگوتریدرها و کوانت ها، در مورد طراحی استراتژی های کوانت ساده و سودآور!
مختصری در مورد کتاب Rule Based Investing
کتاب سرمایه گذاری مبتنی بر قاعده کلا 4 فصل و حدودا 150 صفحه است. بازارهای فارکس، اوراق، آپش و ایندکس ها رو پوشش داده. شالوده اصلی این کتاب، مقوله متنوع سازی (Diversification) هست و استراتژی های علمی هستن که همین تصمیم به تنهایی موجهش می کنه. همچنین، و به عقیده من به درستی، بیشتر روی سبدسازی از استراتژی ها تمرکز کرده.
با اینکه کتاب کوچیکیه، اما به نظرم ساختارش اوکیه و در کمترین حالت، سرنخ های بعدی رو بهمون میده. من که خیلی ازش خوشم اومده و کتاب بعدی که خواهم خوند (بعد از کتاب تحلیل تکنیکال مبتنی بر شواهد)، اینه.
این کتاب به همراه یه کتاب Optimal Mean Reversion Trading، احتمالا مراجع تدوین یه دوره جدید خواهند بود – دوره ای با محوریت استراتژی های ساده و سودآور!
نقد و بررسی کتاب سرمایه گذاری مبتنی بر قاعده
اولین جمله این کتاب، تیر خلاص رو به قلبم زد:
هدف این کتاب، این است که سرمایه گذاری ساده، اما از نظر علمی مستدل و استوار را دریابیم.
چقدر ساده، چقدر دقیق، چقدر سر اصل مطلب! اونم دقیقا از اولین جمله مقدمه کتاب. حالم از کتاب های هایپی و انگیزه ای و “ادای واقعیت” به هم می خوره. در نقطه مقابل، عاشق کتاب هایی میشم که بدون هیچ حس و “مثلا تکنیک” مارکتینگ، دقیقا میگه که چه حرف حسابی می خواد بزنه.
تو مقدمه کتاب توضیح میده که چرا باید پا رو فراتر از Buy-and-Hold گذاشت. اما همچنان متونع سازی و مدیریت ریسک رو سرلوحه کار قرار داد – نه استراتژیِ خفنِ همه فن حریفِ همیشه “سود خطی” دِه (چه توهمات و مزخرفاتی …)! و بعد از این مقدمه کوتاه، میره سر اصل مطلب که نمونه های ساده ای از استراتژی های سرمایه گذاری کوانت در بازارهای مختلف هست. چیزی که در مورد این کتاب متمایزه، تمرکز روی بحث سرمایه گذاریه، نه ترید! که این مورد هم برای من خیلی جذاب و مورد توجهه.
پیشنهاد می کنم حتما بخونیدش. چون هم کوتاهه، هم در مورد سرمایه گذاری کوانت و هم نگاشته شده توسط یه استاد و مدیر صندوق بین المللی.
سرمایهگذاران بزرگ با چه دید زمانی در بورس سرمایهگذاری میکنند؟
تجربه و فعالیت زیاد در بازار بورس جز عواملی است که به فرد کمک میکند تا با دید بازتری به مسائل مرتبط به بازار بورس بنگرد و تصمیمات صحیحتری را در این حوزه اختیار کند. یکی از مسائل مهم سرمایهگذاری در بازار بورس، استراتژی زمانی و داشتن هدف زمانی برای رسیدن به درآمد و یا یک سرمایهگذاری بسیار خوب است. ممکن است بسیاری از افراد عجولانه به دنبال رسیدن به یک درآمد مناسب و سرمایهگذاری بینظیر در این بازار باشند ولی این امر بسیار بهندرت رخ میدهد و معمولاً فرد باید در بازار بورس بسیار خبره باشد تا بتواند در زمان معقولی به این امر دست یابد.
معمولاً کسانی که در بازار بورس فعالیت میکنند دارای تفکر و تحلیل مستقل خود از بازار هستند اما همه آنها استراتژی زمانی برای خود داشته و طبق همان عمل میکنند. اغلب در بازار بورس و در سرمایهگذاریهای بزرگ دید میانمدت و بلندمدت استفاده میشود اما این بهعنوان یک قانون نیست و همانطور که گفته شد به استراتژی فرد سرمایهگذار بستگی دارد. البته باید یادآور شد که استراتژیهای کوتاهمدتی نیز وجود دارد که سود مناسبی را نصیب سرمایهگذاران خود میکند.
بااینحال سرمایهگذاران بزرگ همیشه استراتژیهای خاص خود را دارند و با دیدهای زمانی متفاوت معامله میکنند اما چیزی که مشخص است و بهصورت میانگین میتوان به آن اتکا کرد این است که اغلب آنها در کنار سرمایهگذاری کوتاهمدت در بورس بیشتر به دنبال سرمایهگذاریهای بلندمدت و میانمدت هستند.
در ادامه مقاله در مورد انواع دیدهای زمانی سرمایهگذاری در بورس و ویژگیهای آنها صحبت خواهیم کرد و در پایان چند نظر از سرمایهگذاران بزرگ را در این زمینه بیان میکنیم.
سرفصلهایی که در این مقاله موردبررسی قرارگرفته در زیر بیان شده است:
- انواع دید زمانی سرمایهگذاری در بورس
- سرمایهگذاری بلندمدت در بورس چگونه است و چه ویژگیهایی دارد
- سرمایهگذاری کوتاهمدت در بورس چگونه است و چه ویژگیهایی دارد
- بهترین دید زمانی سرمایهگذاری از دید سرمایهگذاران بزرگ کدام است؟
انواع دید زمانی سرمایهگذاری در بورس
برای رسیدن به بهترین نتیجه در بورس، باید دید زمانی سرمایهگذاری متناسب با اهداف فرد باشد. بسیاری از افراد در دستهبندی اهداف خود و تقسیمبندی آن بین زمانبندیهای متفاوت به مشکل برمیخورند که این موضوع ناشی از عدم تجربه کافی و تسلط به بازار است.
در بازار بورس سه نوع دید زمانی در سرمایهگذاری وجود دارد که هرکدام ویژگیهای خود را دارند و با توجه به اهداف سرمایهگذاری مورد استفاده قرار میگیرند. دید سرمایهگذاری کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت از انواع دیدهای سرمایهگذاری در بورس هستند. در بازار بورس قیمت سهمها همیشه در نوسان هستند ولی معمولاً در بازههای زمانی بالاتر و در بلندمدت، یک روند کاملاً مشخص دارند که ممکن است بهصورت صعودی یا نزولی باشد.
ممکن است سهام شرکتی در ابتدای کار با افت روبهرو شود اما در درازمدت میبینید که این سهام قیمتی رو به رشد داشته و سودآوری خوبی دارد. درهرصورت انتخاب دید زمانی استراتژی سرمایهگذاری یا Investing از یک سو به میزان سود و ریسک سرمایهگذار نیز بستگی دارد. وقتی نمودار یک سهم در طولانیمدت دارای روند مشخص است پس میتوان در بلندمدت با تحلیل صحیح سود مناسبی به دست آورد اما باید به یک نکته توجه کرد که آیا سرمایهگذار قدرت چنین ریسکی را دارد و از طرفی میتواند در انتظار خواب سرمایه و عدم نقدینگی سرمایه خود قرار گیرد؟
دید زمانی کوتاهمدت بین ۱ روز تا ۲ سال میباشد و دید زمانی میانمدت بین ۲ تا ۵ سال است، همچنین سرمایهگذاری با دید زمانی بیشتر از ۵ سال را دید زمانی بلندمدت میگویند.
با تمام این توضیحات میتوان اینگونه نتیجه گرفت که ممکن است دید بلندمدت بهترین بازدهی را برای فرد به همراه داشته باشد اما ممکن است شرایطی مانند عدم نقدینگی سبب شود تا فرد بهصورت کوتاهمدت سرمایهگذاری کرده و به سود کمتر بسنده کند. معمولاً کسانی که بهصورت کوتاهمدت سرمایهگذاری میکنند بر این باور هستند که سهمهایی وجود دارند که در طول چند روز بین ۴ تا ۶ درصد نوسان داشته باشند و با جذب این درصدها به مرور زمان میتوان به سود خیلی زیادی دست یافت، اما از طرف دیگر کسانی که به سرمایهگذاری بلندمدت اعتقاد دارند بر این باورند که سود ۵۰ درصد سود خیلی زیادی نیست و معتقدند سرمایهگذاری صحیح بر روی یک سهام در طولانیمدت(مثلاً ۱۰ سال) میتواند سرمایه را ۱۰۰ برابر کند.
سرمایهگذاری بلندمدت در بورس چگونه است و چه ویژگیهایی دارد
در اغلب بازارهای بورس همیشه افرادی هستند که بهخوبی سهمها را زیر نظر دارند و بهخوبی آنها را بررسی میکنند و علاوه بر آن با خرید سهم به مدت نامحدودی در آن باقی میمانند و معتقدند که این سهم رشد میکند. معمولاً این افراد گزارش مالی شرکتها را میخوانند و با توجه به پارامترهای کلیدی شرکتها، وضعیت آنها را در آینده پیشبینی میکنند، اگر سهام موردنظر از دید این افراد مناسب بود شروع به خرید آن سهم میکنند و باور دارند که بازار دیر یا زود به خوب بودن سهم اعتماد میکند و آنگاه قیمت سهم چند برابر شده و بهصورت نجومی افزایش پیدا میکند.
این افراد علاوه بر افزایش قیمت سهم از سود سالانه سهام هم بهرهمند میشدند. یکی از مثالهای خوب در این زمینه سهام شرکت سرمایهگذاری بانک ملی است که از سال ۸۷ تا سال ۹۶ رشدی تقریباً ۳۰ برابری داشته است. لازم به ذکر است که افرادی که سرمایهگذاری بلندمدت را ترجیح میدهند بر این باورند که بازار در کوتاهمدت درگیر نوسانات ناخواسته میشود و در این زمانها نمیتوان پیشبینی صحیحی از بازار داشت.
اگر بخواهیم بیشتر در مورد این روش توضیح دهیم و از ویژگیهای آن مواردی را ذکر کنیم باید در اولین نکته به تسلط کافی بر دانش این حوزه اشاره کنیم، یعنی در این سرمایهگذاری نیاز است که دانش چنین سرمایهگذاریهایی آموخته شود. ویژگی دیگر این است که نیاز به صبر زیادی دارد، زیرا ممکن است تا چندین ماه و حتی تا دو سال اول سهام رشد چندانی نداشته باشد و حتی شامل افت سهم هم شود، اما اگر واقعاً تجربه و دانش در تحلیل بهدرستی استفاده شود باید منتظر ماند تا سهام رشد خود را آغاز کند.
در ادامه همین صبر باید به این نکته اشاره کرد که در کاهش قیمت سهم و در هنگام ضرر نباید سهام را فروخت زیرا همانطور که گفته شد این کاهش قیمت ممکن است در اثر نوسانات مقطعی بازار رخ دهد. بهترین شیوه در سرمایهگذاری بلندمدت داشتن صبر و عدم خستگی در برابر تغییرات بازار است.
سرمایهگذاری کوتاهمدت در بورس چگونه است و چه ویژگیهایی دارد
سرمایهگذاری کوتاهمدت ازلحاظ فنی کاملاً متفاوت با سرمایهگذاری بلندمدت بود و اساس کار افراد در این روش استفاده از دادههای آماری گذشته و استفاده از آنها در مقاطع زمانی کوتاه است. اساساً از دید کسانی که بهصورت بلندمدت سرمایهگذاری میکنند یک سال دید کوتاهمدت بهحساب میآید اما از دید افراد فعال در سرمایهگذاریهای کوتاهمدت یک سال زمان بسیار زیادی است و معاملات آنها نهایتاً ظرف چند روز یا چند هفته باید به نتیجه برسد.
بررسی روشهای آماری و استفاده از دادههای گذشته برای پیشبینی آینده بهوسیله فرمولهای ریاضیاتی توسط افراد با دید کوتاهمدت مورد استفاده قرار میگیرد که به آن اصطلاحاً روشهای تکنیکال میگویند. شاید بتوان گفت که اغلب افراد در بازار بورس از روش کوتاهمدت استفاده میکنند. نمونهای از روشهای تکنیکال پیدا کردن روند قیمتی است که این کار با ابزارهای متفاوتی همچون میانگین متحرک و غیره محاسبه میشود.
پیدا کردن الگوها نیز از دیگر روشهای مورد استفاده در این نوع سرمایهگذاری میباشد. باید یادآور شد که نرمافزارهای کامپیوتری و سریعتر شدن محاسبات سبب شده تا استقبال از این نوع سرمایهگذاری بیشتر شود.
از ویژگیهای سرمایهگذاری کوتاهمدت این است که مانند سرمایهگذاری بلندمدت آنچنان متکی به دانش مالی نیست و بیشتر درگیر تحلیل تکنیکال میباشد. در این روش خریدوفروش سهام بهسرعت انجام میشود و اغلب افراد نمیتوانند در ضرر باقی بمانند و از آن خارج میشوند.
این نکته نباید فراموش شود که در سرمایهگذاری کوتاهمدت افراد بیشتر تحت تأثیر نوسانات قرار گرفته و بیشتر احساسات روی آنها تأثیرگذار است زیرا مدتزمان خریدوفروش یا سرمایهگذاری کم است. لازم به ذکر است که در سرمایهگذاری کوتاهمدت باید مدیریت پول بهطور دقیقتری انجام شود.
بهترین دید زمانی سرمایهگذاری از دید سرمایهگذاران بزرگ کدام است؟
در این بخش به نظریات سرمایهگذاران بزرگ میپردازیم و نظر آنها را در مورد دید زمانی در سرمایهگذاری بررسی میکنیم. فیلیپ فیشر از بزرگان و نظریهپردازان حوزه سرمایهگذاری در بازار بورس است که کتابی با نام سهام عادی و سود غیرعادی دارد. یکی ازنظریههای مهم وی در مورد بازار و سرمایهگذاری در آن این است که فرد سرمایهگذار باید به دنبال مدیریت خوب باشد، مدیریت خوب مدیریتی است که سودهای آنی را فدای رشد بلندمدت و پایدار میکند.
این نظریه به این معنی است که دید زمانی سرمایهگذاری از دید این نظریهپرداز یک دید بلندمدت است. وارن بافت از دیگر سرمایهگذاران بزرگ در جهان است که نظریههای مخصوص به خود را در زمینه بورس و سرمایهگذاری دارد. او بیان میکند که پس از انتخاب سهم مناسب باید در هر شرایطی آن را حفظ کنید زیرا در بلندمدت شرکتهای بد از بازار خارج شده و شرکتهای خوب رشد میکنند.
همانطور که ازنظریه این فرد ثروتمند برمیآید او نیز به دید زمانی بلندمدت اعتقاد دارد اما به شرطی که انتخاب سهم بهدرستی صورت گیرد. آقای بیل میلر جز سرمایهگذاران معروف بوده و او نیز نظریهای در مورد دید زمانی سرمایهگذاری دارد، او بیان میکند که در سرمایهگذاری سعی کنید به کوتاهمدت فکر نکنید و دید بلندمدت داشته باشید.
ازنظر او اکثر سرمایهگذاران دارای دید کوتاهمدت هستند. همانطور که مشخص است اکثر سرمایهگذاران بزرگ دارای دید زمانی بلندمدت هستند و این نوع سرمایهگذاری را به سرمایهگذاری کوتاهمدت ترجیح میدهند.
دید زمانی در سرمایهگذاری و میزان زمانی که میخواهد صرف سرمایهگذاری در یک سهام شود، بسیار مهم است. در حقیقت مشخص کردن اینکه چه مقدار زمانی لازم است تا سرمایهگذاری به ثمر بنشیند و چه مقدار سودآوری به همراه دارد جز پارامترهای مهم سرمایهگذاری و بازار بورس به شمار میرود. سرمایهگذاری کوتاهمدت و بلندمدت هرکدام طرفداران خاص خود را دارند، در سرمایهگذاری کوتاهمدت افراد به دنبال سودهای کوچک اما پشت سر هم هستند، اما در سرمایهگذاریهای بلندمدت فرد به دنبال سود بزرگ است.
سرمایهگذار باید در سرمایهگذاری بلندمدت صبور باشد و در اثر نوسانات بازار سهام موردنظر را رها نکند. با توجه به مطالبی که ذکر شد اکثر سرمایهگذاران بزرگ دارای دید زمانی بلندمدت هستند و اکثراً بر این باورند که بازار در بلندمدت، رشد سهام شرکتهای موفق را به بهترین شکل نشان میدهد.
درباره مهرناز سلطانی
نویسنده کتاب: ثروت نهفته در بورس ایران ،مدرس و مربی دوره های بورس و هوش مالی مقدماتی و پیشرفته ،بنیان گذار مجموعه همیار سرمایه ،تحلیگر و معامله گر بورس اوراق بهادار ،نویسنده روزنامه همشهری در حوزه بورس کارشناس رادیو اقتصاد سیما سخنران در سمینارها و همایش های مالی نگارنده بیش از 150 مقاله آموزشی در بازارهای مالی
معرفی استراتژی DCA یا خرید پله ای
استراتژی DCA، خرید پله ای یا میانگین هزینه دلار، یک استراتژی سرمایهگذاری است که در آن مقادیر برابر دلاری در بازار در فواصل زمانی معین برای رشد بلندمدت سرمایهگذاری میشود. DCA یک استراتژی سرمایهگذاری است که در آن، سرمایهگذار کل مبلغ سرمایهگذاری شده را بین خریدهای دورهای یک دارایی هدف تقسیم میکند تا تأثیر نوسان بر خرید کلی را کاهش دهد. در واقع، این استراتژی بسیاری از جزئیات تلاش برای زمانبندی بازار به منظور خرید سهام با بهترین قیمتها را حذف میکند. بیتکوین و سایر ارزهای دیجیتال مانند داراییهای دیگر نوسانات قیمتی شدیدی را در فواصل زمانی کوتاه تجربه میکنند که این نوسانات ممکن است سبب تردید و درنتیجه کاهش خرید کاربران شود. برای ایجاد اطمینان و خرید امن ارز دیجیتال کاربران میتوانند از خرید پله ای یا DCA استفاده کنند که در ادامه به معرفی آن میپردازیم.
استراتژی DCA چیست؟
استراتژی DCA چیست؟ این استراتژی به عمل سرمایهگذاری سیستماتیک مقادیر مساوی، بدون توجه به قیمت، در فواصل زمانی منظم اشاره دارد. هدف استراتژی DCA کاهش تأثیر کلی نوسانات بر قیمت دارایی هدف همچنین جلوگیری از اشتباه انجام یک سرمایهگذاری یکجا با توجه به قیمتگذاری دارایی است که زمانبندی مناسبی ندارد. در واقع خرید پله ای، روشی است که سرمایهگذار میتواند از آن برای ایجاد پسانداز کسب سود در یک دوره طولانی مدت استفاده کند.
همچنین راهی برای خنثیکردن نوسانات کوتاهمدت در بازار سهامهای گسترده مانند بازار رمزارزهای دیجیتال است. توجه داشته باشید که استراتژی DCA تنها در صورت افزایش ارزش دارایی در طول بازه زمانی مورد نظر، مطلوب عمل میکنند. میانگین هزینه دلار که به معنی dca است، عملکرد سرمایهگذاری را در طول زمان بهبود میبخشد، اما تنها درصورتیکه قیمت سرمایهگذاری افزایش یابد. همچنین این استراتژی نمیتواند از سرمایهگذار در برابر خطر کاهش قیمتهای بازار محافظت کند.
میانگین هزینه دلار بیتکوین چقدر است؟
میانگین هزینه دلار بیتکوین شامل سرمایهگذاری یک مقدار ثابت دلار در بیتکوین در فواصل زمانی منظم است. این استراتژی بیشتر توسط سرمایهگذارانی استفاده میشود که به دنبال خرید بیتکوین در بلندمدت هستند، زیرا آنها را از تخصیص بالقوه تمام سرمایه خود در اوج قیمت محافظت میکند. همانطور که گفتیم، میانگین هزینه دلار (DCA) یک روش سرمایهگذاری است که در آن، مقدار مشخصی سرمایه را به صورت افزایشی در فواصل زمانی منظم سرمایهگذاری میکنید.
این استراتژی به شما امکان میدهد از رکود بازار کریپتو سود ببرید بدون این که پول نقد زیادی را در هر لحظه در معرض خطر قرار دهید. همچنین به شما امکان میدهد نقدینگی بیشتری را حفظ کنید و همچنان از افزایش بازار سود ببرید. در نهایت، DCA سرمایهگذاریهای شما را بهطور میانگین محاسبه میکند، بهطوری که با گذشت زمان، پولی را برای انتخاب رمزارز خود اختصاص میدهید، بدون اینکه به تحت تأثیر نقاط بسیار بالا یا پایین بازار قرار بگیرید.
میانگین هزینه دلار یا DCA چگونه کار میکند؟
DCA یک استراتژی جدید نیست، در واقع این روش سرمایهگذاری مدتی است که در بازار سهام با موفقیت زیادی استفاده میشود. هنگامی که شما به عنوان یک سرمایهگذار از این روش استفاده میکنید، درواقع در هر دو سطح بالا و پایین در بازار خرید میکنید. ایده کلی این استراتژی فرض میکند که قیمتها در نهایت، افزایش خواهند یافت.
استفاده از این استراتژی بر روی یک سهام منفرد بدون اطلاع از جزئیات شرکت میتواند خطرناک باشد زیرا ممکن است سرمایه گذاران را تشویق کند تا در زمانی که به سادگی از موقعیت خارج شوند، به خرید سهام بیشتری ادامه دهند. برای سرمایهگذاران مبتدی، این استراتژی ریسک بسیار کمتری را نسبت به سایر روشهای سرمایهگذاری خواهد داشت.
میانگین هزینه دلار با استراتژی DCA با خرید منظم همان مقدار کمی از دارایی، ریسکهای سرمایهگذاری را کاهش میدهد. این بدان معناست که وقتی قیمتها بالاست، سهام کمتری میخرید و وقتی قیمتها پایین است، اقدام به خرید سهام بیشتری میکنید. برای مثال فرض کنید قصد دارید 1200 دلار در یک صندوق مشترک سرمایهگذاری کنید. شما دو انتخاب دارید:
میتوانید تمام پول خود را در ابتدا یا پایان سال به یکباره سرمایهگذاری کنید و یا هر ماه 100 دلار سرمایهگذاری کنید. اگرچه به نظر نمیرسد که انتخاب یک روش دیگر تفاوت زیادی ایجاد کند، اما اگر خریدهای خود را در 12 ماه در بخشهای ماهیانه 100 دلاری تقسیم کنید، ممکن است سهام بیشتری نسبت به زمانی که همه سهامها را خریداری میکنید، به دست آورید.
چرا سرمایه گذاران از خرید پله ای یا DCA استفاده میکنند؟
میانگین هزینه دلار (DCA) یک استراتژی سرمایهگذاری است که در آن، هدف به حداقلرساندن تأثیر نوسانات هنگام سرمایهگذاری یا خرید یک بلوک بزرگ از دارایی یا ابزار مالی است که به آن میانگین هزینه واحد، میانگین افزایشی یا اثر میانگین هزینه نیز گفته میشود. استراتژی DCA روشی است که در آن به جای خرید یکجای یک سهام مالی، سرمایهگذاری به مبالغ کوچکتری تقسیم میشود که بهطور جداگانه در فواصل زمانی از پیش تعیینشده منظم سرمایهگذاری میشود تا زمانی که کل سرمایه تمام شود.
معمولا سرمایهگذارانی که از DCA استفاده میکنند، در طول زمان مبنای هزینه خود را در یک سرمایهگذاری کاهش میدهند. مبنای هزینه کمتر منجر به زیان کمتری برای سرمایهگذاریهایی میشود که قیمت کاهش مییابد و سود بیشتری در سرمایهگذاریهایی ایجاد میکند که قیمت در آن افزایش مییابند.
مزیت اصلی استراتژی DCA این است که اثرات روانشناسی سرمایهگذاران و زمانبندی بازار بر پرتفوی آنها را کاهش میدهد. سرمایهگذاران با متعهدشدن به رویکرد DCA از خطر تصمیمگیریهای معکوس از روی طمع یا ترس اجتناب میکنند، مانند خرید بیشتر هنگام افزایش قیمت یا فروش وحشتناک هنگام کاهش قیمتها. در عوض، این استراتژی یا به اصطلاح خرید پله ای، سرمایهگذاران را وادار میکند تا روی مشارکت مقدار مشخصی پول در هر دوره تمرکز کنند و در عین حال قیمت هر خرید جداگانه را نادیده بگیرند.
مزایای استراتژی DCA یا خرید پله ای
در بخشهای قبل به معرفی استراتژی DCA و نحوه کارکرد آن پرداختیم، در ادامه نیز به مزایای این روش نسبت به روشها و استراتژیهای دیگر میپردازیم:
کاهش ریسک:
DCA ریسک سرمایهگذاری را کاهش میدهد و سرمایه برای جلوگیری از سقوط بازار حفظ میشود. این استراتژی سرمایه را حفظ کرده و نقدینگی و انعطافپذیری را در مدیریت سبد سرمایهگذاری فراهم میکند. DCA از ضرر سرمایهگذاری یکجا از طریق خرید یک اوراق بهادار در زمانی که قیمت آن به دلیل احساسات بازار افزایش مییابد، اجتناب میکند که منجر به خرید مقدار کمتر از مقدار مورد نیاز یک اوراق بهادار میشود.
زمانی که قیمت سهام قیمت ذاتی خود را از طریق اصلاح بازار کشف کرد یا حباب ترکید، پرتفوی سرمایهگذار کاهش مییابد. برخی از رکودها طولانی میشوند و ارزش خالص پرتفوی را بیشتر کاهش میدهند. استفاده از استراتژی DCA حداقل ضرر و احتمالا بازده بالا را تضمین میکند. همچنین بازارهای کاهشی اغلب به عنوان یک فرصت خرید در نظر گرفته میشوند. از این رو، DCA میتواند بهطور قابل توجهی پتانسیل بازده پرتفوی بلندمدت را هنگامی که بازار شروع به افزایش میکند، افزایش دهد.
هزینه کمتر:
خرید سهام و سرمایهگذاری در بازار زمانی که قیمتها در حال کاهش است، تضمین میکند که یک سرمایهگذار بازده بالاتری کسب میکند. استفاده از روش DCA تضمین میکند که نسبت به زمانی که قیمتها بالا بود، سهام بیشتری خریداری میکنید.
کنار گذاشت رکود بازار:
استفاده از DCA با سرمایهگذاری دورهای مقادیر کمتر در بازارهای رو به نزول به خلاصشدن از رکود بازار کمک میکند. سبد پورتفوی سهامدار با استفاده از DCA میتواند تعادل خود را حفظ کند و پتانسیل صعودی را برای افزایش ارزش پرتفوی در درازمدت باقی بگذارد.
پسانداز منظم:
استراتژی افزودن منظم پول به حساب سرمایهگذاری استراتژی سرمایهگذاری یا Investing امکان پسانداز منظم را فراهم میکند، زیرا موجودی پرتفوی حتی زمانی که داراییهای فعلی آن در حال کاهش است، افزایش مییابد. با این حال کاهش طولانیمدت بازار میتواند برای پرتفوی سرمایهدار اثرات منفی داشته باشد.
جلوگیری از زمانبندی بد:
زمانبندی بازار علمی نیست که سرمایهگذاران بتوانند به آن تسلط پیدا کنند. سرمایهگذاری یک مبلغ در زمان نامناسب ریسک بالایی دارد که میتواند بهطور قابل توجهی بر ارزش پرتفو تأثیر بگذارد. از آنجایی که پیشبینی نوسانات بازار دشوار است، استراتژی میانگین هزینه دلار باعث کاهش هزینههای خرید میشود که میتواند به نفع سرمایهگذار باشد.
مدیریت سرمایهگذاری احساسی:
پدیدههای سرمایهگذاری احساسی ناشی از عوامل مختلفی مانند سرمایهگذاری کلان یکجا و جلوگیری از ضررهای مالی است. استفاده از DCA سرمایهگذاری عاطفی را حذف کرده و یا موجب کاهش آن میشود. یک استراتژی خرید منضبط از طریق DCA باعث میشود سرمایهگذار انرژی خود را بر روی کار مورد نظر متمرکز کند و هیاهوی اخبار و اطلاعات رسانههای مختلف درباره عملکرد و جهتگیری کوتاهمدت بازار سهام را حذف کند.
معایب استراتژی DCA
روش DCA مانند هر روش سرمایهگذاری دیگری دارای مزایا و معایبی است که به مزایای آن اشاره کردیم. اما معایب روش DCA چیست؟ در ادامه به چند نمونه از معایب این روش اشاره کردهایم.
بازار در طول زمان افزایش مییابد:
یکی از نقطه ضعفهای DCA این است که بازار به مرور زمان افزایش مییابد. این بدان معنی است که اگر مبلغی را زودتر سرمایهگذاری کنید، احتمالا بهتر از مبالغ کمتر سرمایهگذاری شده در یک دوره زمانی مشخص خواهد بود. مبلغ سرمایهگذاری شده نیز در درازمدت در نتیجه روند صعودی بازار، بازدهی بهتری را به همراه خواهد داشت.
جایگزینی برای شناسایی سرمایهگذاری خوب نیست:
بااینحال میانگینگیری هزینه دلار، راهحلی برای همه ریسکهای سرمایهگذاری نیست. شما باید وظیفه شناسایی سرمایهگذاریهای خوب را بر عهده بگیرید و تحقیقات خود را انجام دهید، حتی اگر استراتژی میانگینگیری غیرفعال هزینه دلار را انتخاب کنید. اگر سرمایهگذاری که انتخاب میکنید، مناسب نباشد، فقط بهطور پیوسته در یک سرمایهگذاری کاهشی، سرمایهگذاری خواهید کرد.
همچنین، با اتخاذ رویکردی منفعلانه به محیط در حال تغییر پاسخ نخواهید داد. همانطور که محیط سرمایهگذاری تغییر میکند، ممکن است اطلاعات جدیدی در مورد یک سرمایهگذاری به دست آورید که ممکن است بخواهید در استراتژی خود تجدید نظر کنید.
دیدگاه پایانی
همانطور که گفتیم، میانگین هزینه دلار یا DCA یک استراتژی سرمایهگذاری است که در آن سرمایهگذار کل مبلغ سرمایهگذاری شده را بین خریدهای دورهای یک دارایی هدف تقسیم میکند تا تأثیر نوسان بر خرید کلی را کاهش دهد. این خریدها برای سرمایهگذاری بدون توجه به قیمت دارایی و در فواصل زمانی منظم انجام میشود.
در واقع، این استراتژی بسیاری از جزئیات تلاش برای زمانبندی بازار به منظور خرید سهام با بهترین قیمتها را حذف میکند. بهطور متوسط میانگین هزینه دلار به عنوان طرح دلار ثابت نیز شناخته میشود. هدف یک سرمایهگذار باید گنجاندن DCA به عنوان یک استراتژی اختیاری در میان سایر استراتژیهای جسورانهتر مانند تخصیص دارایی هدف، تنوع بخشیدن و تعادل مجدد پرتفوی منظم باشد.
برای یادگیری “یک سرمایه گذار چه چیزهایی را باید بداند” مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
دیدگاه شما