سایت بهداشت محیط ایران
در حال حاضر استفاده از الکتریسیته بخش مهمی از زندگی هر فرد را تشکیل می دهد ، در جایی که الکتریسیته جریان دارد میدان های الکتریسیته ومغناطیسی وجود دارند که این میدان ها در خطوط وحامل های مغناطیسی ووسایل وجود دارد.
پس از سال 1970 پرسش ها در خصوص مواجهه با (ELF) (فرکانس های کوتاه مدت شدید و (EMF)(میدان های مغناطیسی و والکتریسیته ) که باعث مضرات بهداشتی می شود افزایش یافت ، از این رو تحقیقات بیشتری انجام شدکه به طور موفقیت آمیزی این نگرانی را برطرف می ساخت وتمرکز بشر را روی تحقیقات اینده محدود می ساخت.
در سال 1996 سازمان بهداشت جهانی (WHO) پروژه های بین المللی در زمینه ی الکترومغناطیس به منظور تحقیق روی خطرات بالقوه ی بهداشتی مرتبط با تکنولوژی های با فرکانس (ELF) را پایه ریزی نمود.
یک گروه مسئول ( WHO ) اخیرا یک مقاله در زمینه ی اهمیت بهداشتی فرکانس ( ELF ) به انجام رساند، این مقاله بر اساس اکتشافات گروه مسئول ومقالات به روز اخیر بر روی اثرات بهداشتی ( ELF )،( EMF )که در سال 2002 به وسیله ی آژانس بین المللی تحقیقات روی سرطان ( C RAI) و تحت حمایت ( WHO ) وکمیته بین المللی تابش غیر یونی (ICNIRP) در سال 2003 انجام شده بود تهیه شد.
میدان های الکتریکی و مغناطیس هر جایی که جریان متداول الکتریسیته برقرار باشد مانند خطوط برق، کابل ها، سیم کشی های مسکونی ودر وسابل برقی موجود می باشد.
میدان های الکتریکی از بار های الکتریکی ناشی می شوند که براساس (ولت برمتر) (V\M) اندازه گیری می شوندوبه وسیله ی مواد معمول مانند چوب وفلز محافطت می شوند.
میدان های مغناطیسی از حرکت بار های الکتریکی (به عبارتی دیگر از یک جریان ناشی می شوند) که بر اساس (T) تسلا یا(mT) میلی تسلا یا(T μ ) میکروتسلاانداره گیری می شوند ،که در برخی از کشورها با واحدگائوس اندازه گیری می شود.(1T=10000G)
که این میدان ها با مواد معمول محافظت نمی شوند و به آسانی از آنها عبورمی کنند، که هردو نوع میدان درمنبع قوی ترند وبا زیادشدن فاصله تا منبع ضعیف تر می شوند.
بیشتر مولدهای برق والکتریسیته در فرکانس های 50 یا60( HZ ) (هرتز) عمل می کند.
ارزیابی وسایل مشخص نیز نشان می دهد که دارای میدان کمتر از 100 میکروتسلا می باشد.
در زیر خطوط برق،میدان مغناطیسی می تواند حدود 20( Tμ ) ومیدان های الکتریکی می تواند چندین هزار( V\M ) باشد،اگرچه میانگین فرکانس میدان های مغناطیسی برق ساختمان درخانه ها دراروپا،تقریبا کمتر از.07( Tμ ) ودرشمال آمریکا کمتر از .11 m است.
ارزیابی میانگین میدان های الکتریکی در خانه نشان می دهد که بالاتر از ده ها ولت بر مترمی باشند.
در اکتبر سال 2005،( WHO ) یک همای با حضور گروهی مسئول که دارای تخصص علمی بودند به منظور ارزیابی خطرات بهداشتی که ممکن است درمواجهه با فرکانس های ( ELF ) که دارای میدان های الکتریسیته ومغناطیس در محدوده ی فرکانس 0 تا100 ( HZ ) ایجاد می شود را ترتیب داد.
هنگامی که ( RCAI ) در سال 2002 مدارک راجع به سرطان را آزمایش می کرد این گروه مسئول در سازمان بهداشت جهانی مدارک و شواهدی را برای تعدادی از اثرات بهداشتی را بازبینی می کرد ودلایل ومدارک راجع به سرطان را به روز وجدید می کرد.
نتایج وپیشنهادات گروه مسئول در یک رساله به نام ضوابط بهداشت محیط WHO در سال 2007 ارائه شدند. دنبال فرآیند ارزیابی استاندارد خطرات بهداشتی گروه مسئول به این نتیجه رسیدند که نگرانی بهداشتی واقعی در رابطه با کدام حمایتها و مقاومتها قویترند؟ میدان های الکتریکی ( ELF ) در سطوحی که عموما تعداد زیادی از مردم با آن مواجه می شوندوجود ندارد، بنابراین ادامه ی مقاله مارا متوجه اثرات میدان های مغناطیسی ( ELF ) می سازد.
1 - اثرات کوتاه مدت:
اثرات بیوفیزیکی که ناشی از مواجهه ی شدید با سطح بالایی ازمیدان مغناطیسی(بالاتراز100( Tμ ) ایجاد می شود که به وسیله ی مکانیسم های شناخته شده ی بیوفیزیکی توضیح داده می شوند.
میدان های مغناطیسی ( ELF ) خارجی شامل میدان الکتریکی وجریان آن در بدن که با نیروی میدانی بالا است، که باعث تحریک ماهیچه ها واعصاب وتغییر قابلیت تحریک سلول های سیستم عصبی مرکزی خواهد شد.
2-اثرات بالقوه بلند مدت
تعدادزیادی از تحقیقات علمی خطرات بلند مدت مواجهه با میدان های مغناطیسی ( ELF ) به خصوص به تمرکز بر سرطان خون در کدام حمایتها و مقاومتها قویترند؟ کودکان را آزمایش کردند.
در سال 2002 ( CRAI ) یک رساله منتشر کرد که میدان های مغناطیس ( ELF ) را به عنوان یک عامل احتمالی سرطانزا برای انسان طبقه بندی کرد، این طبقه بندی برای مشخص کردن یک عامل سرطانزایی است چون که مدارک ودلائل محدودی از سرطانزایی در انسان است واین مدارک از مدارک سرطانزایی در حیوانات آزمایشگاهی است. این طبقه بندی بر اساس آنالیز مشترک مطالعات اپیدمیولوژیکی به دست آمد که یک الگوی سازگار ومنظمی ازافزایش سرطانزایی کودکانی که با میدان های مغناطیسی برق های ساختمانی که میزانشان بالاتر از.3 تا.4 میکروتسلا بود به دست آمد.
در حال حاضرشواهد علمی مربوط به اثرات بهداشتی محتمل ناشی از مواجهه ی بلندمدت یا سطوح پایین مواجهه با میدان های مغناطیسی ( ELF ) کافی نیستند که بخواهیم این محدوده ی مواجهه را توجیه کنیم.
رهنمودهای WHO
برای مواجهات سطوح بالا که کوتاه مدت هستند مضرات بهداشتی به طور علمی توسط ( NICNIRP ) درسال(2003) جمع آوری وتدوین شدند.
رهنمون های بین المللی مواجهه برای محافظت کارگران وعموم مردم از اثرات بهداشتی طراحی شده اند که بایستی توسط سیاستمداران در دستور کار قرار گیرد. برنامه های محافظتی ( EMF) باید اندازه گی ری های مواجهه با منبع را نیزدر بر داشته باشد چون ممکن است در جایی انتظار برود که از محدوده ی میدان تعیین شده ی مجاز تجاوز کند.
در مورد اثرات بلند مدت شواهدی که موجود است برای بررسی ارتباط بین مواجهه با میدان های مغناطیسی ( ELF ) وسرطان خون کودکان کافی نیستند ودارای نقص می باشند برهمین اساس فقط توصیه های زیر پیشنهاد شده است:
1- دولت و صنعت باید به ارزیابی علم موجود بپردازند و تحقیقات برنامه ریزی شده به منظورافزایش راطمینان به مدارک علمی موجوددرزمینه ی اثرات بهداشتی مواجهه با ( ELF ) را فراهم سازندواز طریق فرآ یندهای ارزیابی خطرات ( ELF ) به بررسی علومی در این زمینه که تاکنون شناسایی شدند بپردازند وهم چنین دستورکار تحقیقات جدید را فراهم کنند.
2-اعضای ایالت وکشور باید تشویق شوند که یک کمیته برنامه ریزی شده تشکیل دهند که این کمیته یک سری شرط بندهایی داشته باشد که بتواند تصمیم گیری درستی انجام دهد. این کمیته می تواند بهبود هماهنگی وهمفکری بین صنعت،دولت های محلی وشهروندان درفرآیندبرنامه ریزی برای( ELF )و( EMF ) تجهیزات وسایل را انجام دهد.
3-موقعی که ساختار بندی وطراحی تسهیلات وتجهیزات جدید صورت می گیرد بایستی راه های کاهش مواجهه نیزمدنظر قرار گیرد.کاهش میزان مواجهه که اندازه گیری می شود ممکن است از کشوری به کشور دیگر متغیرباشد،اگرچه سیاستی که براساس مواجهه کم باشد هیچ تضمینی را ارائه نمی دهد.
عضویت نرگس محمدی، سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر، در گروه پزشکی سازمان عفو بینالملل
سازمان عفو بینالملل اتریش در گزارشی از عضویت نرگس محمدی سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر در گروه پزشکی این سازمان خبر داد. سایت عفو بینالملل در این گزارش با اشاره به اینکه «نرگس محمدی در سال ۲۰۱۱ تنها به دلیل کار مسالمتآمیز حقوقبشری در کانون مدافعان حقوقبشر ایران به شش سال زندان محکوم شد»، یادآور شده است که این فعال حقوق بشر پس از آزادی از زندان در مهرماه سال گذشته «بدون یک روز استراحت به مسیر خود ادامه داده است، و روز به روز برای زندانیان سیاسی، خانواده های آنها، داغدیده ها وهمچنین حقوق زنان در ایران جنگیده است و برای این فعالیتها هماکنون دوباره تحت نظر مقامات حکومت است.»
در گزارش این نهاد حقوقبشری درباره «گروه پزشکی سازمان عفو بینالملل» آمده است: «[این گروه] برای پزشکان و به ویژه به بستگان پرسنل پزشکی آسیب دیده از نقض حقوقبشر وهمچنین مبارزه با شکنجه متعهد است.» و در ادامه با اشاره به نگارش کتابی در مورد شکنجه سفید و سلول انفرادی توسط نرگس محمدی، از قول وی مینویسد: «من آنقدر خوشحالم که می توانم با شما ایدهها و نظراتم را رد و بدل کدام حمایتها و مقاومتها قویترند؟ کنم. من همیشه سازمان عفو بینالملل را به عنوان یک سازمان حقوقبشری با احترام زیاد، در نظر گرفتهام.»
عفو بینالملل در ادامه این گزارش عضویت نرگس محمدی درگروه پزشکان این سازمان را افتخار بزرگی دانسته و تاکید کرد: «تعهد به حقوقبشر تنها میتواند فرا مرزی موفق باشد. به ویژه برای گروه پزشکی سازمان عفو بینالملل این اقدام مهم است که نشانه قابل مشاهدهای برای همه ارسال کنند که هیچ فعال حقوق بشری در این راه به تنهایی نمی جنگد. چون ما با هم قوی تريم.»
عفو بینالملل سازمانی بینالمللی و غیردولتی است که با داشتن بیش از ۷ میلیون عضو در زمینه حمایت از حقوق بشر فعالیت میکند.
متن کامل گزارش را در لینک زیر بخوانید:
فعالان حقوقبشر در سراسر جهان شجاعانه برای مردم و حقوقشان فعالیت میکنند. اما تلاش آنها اغلب با فداکاریها و زیانهای شخصی همراه است، بسیاری حتی جان و آزادی خود را – مانند نرگس محمدی – در خطر میبینند. این فعال حقوقبشر سالهاست که برای حقوقبشر و حقوق زنان در ایران میجنگد. نرگس پس از چندین سال زندان دوباره آزاد میشود و به طور خستگی ناپذیری برای مردم و حقوق آن ها به کار خود ادامه میدهد. ما خوشحالیم که در آینده او شانه به شانه در کنار گروه پزشکی سازمان عفو بینالملل اتریش برای حقوق بشر کار خواهد کرد.
سال ها حبس به خاطر تعهدش به حقوق بشر
نرگس محمدی در سال ۲۰۱۱ تنها به دلیل کار مسالمتآمیز حقوقبشری در کانون مدافعان حقوقبشر ایران به شش سال زندان محکوم شد. او در دادگاه ناعادلانه دیگری در آوریل ۲۰۱۶ به شانزده سال زندان دیگر محکوم شد.
محکومیت او تنها به علت فعالیت حقوقبشری او بود. هزاران نفر در سراسر جهان خواستار آزادی نرگس شدند. در ابتدای مهر ۱۳۸۹ نرگس محمدی پیش از موعد از زندان زنجان در ایران آزاد شد. از آن زمان به بعد او به عنوان کدام حمایتها و مقاومتها قویترند؟ مدافع حقوقبشر بدون یک روز استراحت به مسیر خود ادامه داده است. نرگس روز به روز برای زندانیان سیاسی، خانوادههای آنها، داغدیدهها و همچنین حقوق زنان در ایران میجنگد. برای این فعالیتها او اکنون دوباره تحت نظر مقامات حکومت است.
فداکاریهای شخصی روزانه که نرگس برای فعالیتهای حقوق بشری مسالمت آمیزش انجام میدهد، وصفناپذیر است. نرگس سالهاست که دو فرزندش را ندیده است. آنها برای جلوگیری از آسیبرسانی بیشتر در خارج از کشور زندگی میکنند. مممنوعیت خروج از کشور اعمال شده بر نرگس درد او را به عنوان یک مادر تشدید می کند.
با هم قوی تریم
گروه پزشکی سازمان عفو بینالملل اتریش برای پزشکان و به ویژه بستگان پرسنل پزشکی آسیب دیده از نقض حقوق بشر و همچنین مبارزه با شکنجه متعهد است. نرگس محمدی کتابی در مورد شکنجه سفید نوشته است که در آن تجربیات خود و تجربیات دیگر زنان بازداشت شده در ایران را به توصیف میکشد. او مشتاقانه منتظر تشدید تبادل نظر بینالمللی است. او می گوید: «من آنقدر خوشحالم که میتوانم با شما ایده ها و نظراتم را رد و بدل کنم. من همیشه سازمان عفو بینالملل را به عنوان یک سازمان حقوق بشری با احترام زیادی در نظر گرفته ام.» «هر بار که حمایت دوستانم را از طریق سازمان عفو بینالملل میشنوم، پر از انرژی و امید میشوم!»
نرگس در ادامه می گوید: «حمایت نهادهای بینالمللی مانند سازمان عفو بینالملل به من یادآوری می کند که تنها و درمانده نیستم. یعنی به دست آوردن قدرت برای ادامه حرکت برای صلح و حقوق بشر.» عضویت نرگس در گروه پزشکان سازمان عفو بینالملل اتریش افتخار بزرگی برای سازمان عفو بینالملل است. تعهد به حقوق بشر تنها میتواند فرامرزی موفق باشد. به ویژه برای گروه پزشکی سازمان عفو بینالملل این اقدام مهم است که نشانه قابل مشاهدهای برای همه ارسال کنند که هیچ فعال حقوق بشری در این راه به تنهایی نمیجنگد، چون ما با هم قوی تريم.
کدام حمایتها و مقاومتها قویترند؟
زمان مقاومت مشترک فرا رسیده است!
چند دهه است که فعالان مصمم در جهان علیه اشغال، نظامیگری و پایگاههای خارجی در سرزمینهای شان، دست به مقاومت زده اند. مبارزات آنان شجاعانه و مستمر بوده است. متحد ساختن مقاومت ما در یک حرکت جهانی برای صلح و عدالت، فریاد ما را رساتر و ما را نیرومندتر و برجستهتر میسازد.
خزان امسال، در نخستین هفته اکتوبر ما سازمان شما را دعوت مینماییم تا طرح یک حرکت ضد نظامیگری را به مثابه بخشی از نخستین برنامه سالانه «اقدام جهانی علیه پایگاههای نظامی»، بین مردم خود راهاندازی نمایید. درحالی که ما مشترکا برای پایان جنگ و توقف بیحرمتی به مادرزمین میرزمیم، جهانی میسازیم که همه بصورت یکسان از ارزشهای انسانی و محیط امن برای زندگی برخوردار باشند. این سرآغاز تلاش سالانه ماست که ما را یکپارچهتر و روابط ما با همدیگر را مستحکمتر میسازد.
آیا در این حرکت جهانی شما با ما خواهید بود؟
پیشزمینه
در هفتم اکتوبر ۲۰۰۱، در پاسخ به حادثه ۱۱سپتامبر، ایالات متحده امریکا و بریتانیا عملیات نظامی تحت عنوان «آزادی بلندمدت» را در افغانستان راهاندازی کردند. این قدرتها بر کشوری حمله کردند که قبلا در نتیجه تجاوز اتحاد شوروی و سالها جنگ داخلی تباهکن، زخم برداشته بود. پس از ۱۱ سپتامبر، دکترین جدید «جنگ جهانی دایمی» طرحریزی شد که از آن روز شوم تاثیرات بیثباتکننده آن به شدت وخیمتر گردیده است.
ما در جهانی زندگی میکنیم که روز تا روز متشنجتر میشود و جنگها به مقیاس جهانی در آن رو به گسترش است. افغانستان، سوریه، یمن، عراق، پاکستان، فلسطین، لیبیا، مالی، موزامبیق، سومالیا، سودان و سودان جنوبی تنها برخی از این نقاط داغ اند. جنگ تبدیل به یک استراتژی برای سلطه جهانی گردیده است. این جنگ دایمی، تأثیرات ویران کنندهای بر سیاره ما میگذارد که باعث فقر در جوامع، تحمیل کوچیدنهای عظیم مردم برای فرار از جنگ و تخریب محیط زیست میشود.
امروز در دوره ریاست جمهوری ترامپ، جنگ در سطح جهانی به سرعت در حال فزونی است.
خروج ایالات متحده از «توافق اقلیمی پاریس»، توام است با یک سیاست مخرب انرژی که علم را نادیده میگیرد و محیط زیست را نابود میکند که پیامد آن بر آینده کره زمین و باشندگان آن به شدت مخرب خواهد بود.
استفاده از سلاحهایی چون «مادر همه بمبها» (MOAB)، عملکرد ظالمانه کاخ سفید را بیشتر از هر وقت دیگر برملا میسازد. در این چهارچوب، ثروتمندترین و قدرتمندترین کشور که دارای ۹۵ درصد پایگاههای نظامی خارجی جهان است، مرتبا قدرتهای بزرگ دیگر را تهدید به مداخله نظامی میکند. این امر، روسیه، چین، ایران، کره شمالی و دیگر کشورها را وادار به گسترش ارتشهای شان میکند کدام حمایتها و مقاومتها قویترند؟ که منتج به تشدید تنش و بیثباتی جهانی میشود.
زمان آن است که همه آنانی که در سطح جهان علیه جنگ اند متحد گردند.
ما باید در همبستگی با جنبشهای مقاومت در اوکیناوا، کره جنوبی، ایتالیا، فلپین، گوام، آلمان، انگلستان و دیگر نقاط جهان که از سالها فعال بوده اند، شبکهای از مقاومت در برابر پایگاههای ایالات متحده تشکیل دهیم.
در هفتم اکتوبر ۲۰۰۱، ثروتمندترین کشور جهان، حمله نظامی دایمی و اشغال افغانستان، یکی از فقیرترین کشورهای جهان، را آغاز کرد. ما هفته ۷ اکتوبر ۲۰۱۷ را به عنوان اولین «اقدام جهانی علیه پایگاههای نظامی» پیشنهاد میکنیم.
ما از همه جوامع دعوت میکنیم که در طول هفته اول یا دوم ماه اکتوبر، حرکات همبستگی و گردهماییهایی را سازمان دهند. هر منطقه میتواند به طور مستقل یک مقاومت برپا کند که نیازهای همان جامعه را برآورده کند. ما جلسات سازماندهی اجتماعات، بحثها، جلسات عامه، گردهماییهای شبانه، گروههای دعاخوانی، جمعآوری امضا و اقدامات مستقیم را تشویق میکنیم. هر منطقه میتواند روشهای خود و مکانهای مقاومت را انتخاب کند: در برابر پایگاههای نظامی، سفارتخانهها، ساختمانهای دولتی، مکاتب، کتابخانهها، میدانهای عمومی وغیره. برای انجام این حرکت، باید به عنوان یک جبهه متحد با یکدیگر کار کنیم و هرگونه ابتکار را تقویت بخشیم. باهم ما قویتریم!
همانطور که آلبرت اینشتین گفت: «جنگ نمیتواند انسانی باشد. این تنها میتواند نابود گردد.»
آیا به ما میپیوندید؟ بیایید این را مشترکا امکانپذیر سازیم.
با احترامات عمیق،
نخستین امضا کنندگان:
نه به دالمولین (ویچینزا – ایتالیا)
نه به میوس (نیشمی، سیسلی - ایتالیا)
جهان فارغ از جنگ (امریکا)
کودپنک CODEPINK (امریکا)
کودپنک منطقه ساحلی سان فرانسیسکو (سان فرانسیسکو – امریکا)
همبستگی (حزب همبستگی افغانستان)
ائتلاف پایان جنگ (فلپین)
محیط زیستگرایان علیه جنگ (امریکا)
با حمایت «شبکه جهانی علیه سلاحها و نیروی اتمی در فضا»
قرنطینه در قرنطینه – حامی خیامی
سرآغاز هر پروژه ای تعیین اهداف و استراتژی های تازه ای است که امکان بازنگری و حتی گسست را با گذشته فراهم می آورند مانند مانیفست ها و بویژه مقدمه های کتاب ها که گویی در ابتدا چون سیگنال هایی برای اذهان مخاطبان فرستاده می شوند ولی آیا بهتر نیست مقدمه ها در پایان کتاب ها نوشته شوند چونان موخره ای بر نتایج و پیامدهای فکری و اثر گذار افکار و ایده ها ؟
اکنون که در سر آغاز بخش فرهنگ و اندیشه سایت قرار گرفته ایم بهتر نیست با بازنگری گذشته فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی ایران به مثابه موخره ای که باید دوباره سر آغاز قرار بگیرد درک عمیق تری از معاصر بودگی را مطرح نماییم که در آن منشا و مقصد هم تبار و در عین حال در تنشی برسازنده و خلاق با یکدیگر به سر می برند ؟
پاسخ به پرسش های فوق ، زمینه های تاریخی ایران معاصر را روشنگر می سازد و آن شرایط ارتباط ایران به مثابه بخشی مهم از جهان امروز ماست و در این زمینه هم پیوندهای درونی آن با اهمیت است و هم شیوه برقراری ارتباطش با جهان خارج.
از سویی شرایط فکری ، سیاسی و فرهنگی و اجتماعی ایران آنچنان در این چهل و دو سال گذشته خاص و ویژه است که در پیوند با بحران اخیر همه گیر شدن ویروس کورنا در جهان ، می توان از نوعی قرنطینه در قرنطینه از آن نام برد .
قرنطینه نخست، انزوای همه جانبه ایران پس از انقلاب ، جنگ و تحریم و محدودیت های اعمال شده در زمینه های گوناگون است و قرنطینه دوم همین مسایل پیش آمده جهانی به میانجی همه گیر شدن ویروس کووید نوزده کدام حمایتها و مقاومتها قویترند؟ است که در مجموع این قرنطینه در قرنطینه را به مساله ای به غایت بحران زا و تلخ برای مردم ایران بدل ساخته است .
حال که در شرایط خطاب قراردادن سوژه های بحرانی مضاعف، قرار گرفته ایم چگونه می توانیم از نقش بالنده فرهنگ و تفکر سخن برانیم ؟
در فیلم « مرد سوم » ساخته « کارول رید » ارسون ولز خطاب به رفیق دیرینش می گوید : « گیوتین در فرانسه علی رغم خشونت و نابودی با خود خلاقیت های بسیار ارزانی داشت و از پس آن ویکتور هوگو و بالزاک و بعدها شارل بودلر ظهور کردند اما در سوییس که نماد آرامش و فاقد جنگ و بحران بود چه چیزی تولید شد ؟ ساعت های کوکی .»
جامعه ایران نیز در صد سال اخیر خود با وجود بحران های بسیار از جنگ های داخلی و حضور بیگانگان گرفته تا انقلاب و جنگ هشت و ساله و جنبش ها و اعدام ها همواره در عرصه فرهنگی و فکری خلاق و آفرینشگر بوده و امکان به پرسش گرفتن سنت و جدال با استبداد را در خود پرورانده است هر چند کیفیت و اثر گذاری فرهنگ و تفکر در این چهل و دو سال اخیر به شدت نزول کرده و به مرحله بحرانی رسیده است اما امیدی ورای نا امیدی در اذهان نوجو و جوان موج می زند که قادرند شکاف ایجاد شده با حکومت را به خلاقیت فرهنگی و فکری پیوند زنند و ققنوس جوان خفته در زیر خاکستر خونین، بالهایش را به پرواز در آورد.
ما نیز به سهم و رسالت تاریخی خود می کوشیم تا نقاط سوژگی و تجربه مدرنیته ادبیات و فرهنگ ایران را از پس خلوارهای ایدئولوژی استبدادی بیرون بکشیم و ابتدا با تاکید بر ژست های موثر در این عرصه از نیما و شاملو و فروغ در عرصه ادبیات گرفته تا سهراب شهید ثالث ، امیر نادری و بهرام بیضایی و عباس نعلبندیان و .. در عرصه سینما و تئاتر ، پژوهشگران و مترجمانی چون شاهرخ مسکوب ، محمد قاضی ، یرواند آبراهامیان و … را بر مخاطبان جوان معرفی کنیم .
در زمانه ای به سر می بریم که تجربیات هویت بخش و اجتماع آفرین زبانی و فکری به دلیل جنگ رسانه ای و خصلتی که متفکر بزرگ زمانه ما « ژان بودریار » ،
« حاد آگاهی بحران زا برای آگاهی اصیل » خوانده است تجربه رمان و شعر بویژه در این سال های اخیر دچار بحران شده و اثرات اجتماعی و سیاسی کمتری دارند .
هر چند تجربیات نسل های گوناگون در این چهل سال اخیر یکسان نیست اما شعر برخلاف اثر گذاری اش بر عرصه اجتماع پیش از انقلاب ( همچون تجربه شعر خوانی کانون نویسندگان ایران در سال 56 در انستیتو گوته که جوانان بسیاری را گرد هم می آورد ) پس از انقلاب به ابزاری حکومتی بدل شد و یا پنجره ای به دنیای درون و عرفان زده گشت . ( مانند متن هایی که در ادامه و کپی برداری از شعرهای سهراب سپهری و متون ادبی شریعتی در متن صدا و سیمای جمهوری اسلامی مرکزیت یافت ).
هر چند تلاش های رضا براهنی در مجله بایا و هوشنگ گلشیری در مجله کارنامه وپیش از آن مجلات آدینه و گردون و … به تداوم بحث های روشنگرانه ادبی منجر شد اما در نهایت امروزه ادبیات و شعر در فضایی اقلی در جهان مکتوب و مجازی به حیات خود ادامه می دهند که معرفی و نقد مقاومت و در عین حال زیبایی شناسی جریان ها و فضاهای اقلی شده در ایران امروز از اهداف سایت در بخش فرهنگ و اندیشه خواهد بود .
اما وضعیت موسیقی در این زمینه همواره در بحران و سرکوبی قرار داشته و با حذف سبک های مختلف ( به غیر از پاپ مبتذل صدا و سیمایی که روی پاپ لس آنجلسی را سفید کرده است ) و حذف صدای زنان عملا به وضعیت اقلی و زیر زمینی خود ادامه می دهد اما به دلیل احساس تاثیرگذار موسیقی در میان اکثریت مردم همچنان وفاداری به موزیک های تامل بر انگیز گذشته و حال( بویژه رپ و هیپ هاپ ) به حیات خود ادامه می دهد که در این باره و بویژه در زمینه جامعه شناسی موزیک ایران پژوهش هایی را در این بخش عرضه خواهیم کرد.
در عرصه سینما اما رخداد ها به گونه ای دیگر پیش رفت ، سینما در زمینه وفاداری به حقایق سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی پس از انقلاب مسیر های زیگزاگی بسیاری را پیمود که گاه تا حد بدل کردن فقر به فضیلت و اسیر منطق و فانتزی میل جشنواره های غربی پیش رفت و در داخل نیز سینمای مولف محور دهه شصت که هنوز در تداوم و پیوست با موج نو سینمای ایران در دهه های چهل و پنجاه قرار داشت عملا با مهاجرت چهره های شاخصی چون بهرام بیضایی و امیر نادری ، دست از کار کشیدن ناصر تقوایی و تنزل فیلم های داریوش مهرجویی و مسعود کیمیایی تاثیر مستقیم اجتماعی اش را از دست داد.
سینمای درد مند و در عین حال رادیکال از منظر زیبایی شناسی به مخاطره افتاد و سینمای صرفا جشنواره پسند ، به بیگانگی و عدم ارتباط سینما و مردم انجامید و در نهایت مجموع این رخداد ها و دست اندازی دولت و حکومت جمهوری اسلامی تحت عنوان خصوصی سازی به بدنه و حیات سینما ، فیلم های ایرانی در اکران با افت کیفی محسوسی مواجه شوند که آسیب شناسی چنین ابتذالی از سویی و از طرف دیگر معرفی و تحلیل سینماگران خلاق اثر گذار و جوان سال های اخیر که هر چند در اقلیت هستند اما پروژکتور های فکر را روشن نگاه داشته اند از برنامه های این بخش خواهد بود .
در زبان یونانی پروژهproje به معنای نور انداختن بر صحنه ای کاملا تاریک است و در تدقیق معنای پروژه همین مساله روشنگر است که تمایز پروژه و پروسه در همین نکته باریک است که بر خلاف پروسه که اهداف و نتایج خود را مورد محاسبه و بازنگری کمی و کیفی قرار می دهد، پروژه، نوری بر صحنه می اندازد که چندان از عواقب روشنگر آن با خبر نیست . معنای گسست و خلاقیت نیز در همین قدرت شکاف انداختن با سنت های استبدادی و انسداد سیاسی و فرهنگی موجود است .
در عرصه تاملات فلسفی و نظری ما ایرانیان بویژه پس از انقلاب هم با آن قانون نانوشته اما شدیدا اعمال شده ای که برای نخستین بار تقی مصباح یزدی آن را در دو عنوان فاشیستی « خودی و غیر خودی » تقسیم بندی کرد مواجه بودیم . در دهه شصت در عرصه فلسفه و کار نظری ، جنگ میان هایدگری ها « رضا داوری » و پوپری ها «عبدالکریم سروش » در جریان بود که هردو در دوره های گوناگون عضو شواری عالی انقلاب فرهنگی بودند و بقیه نظرگاه ها به دلیل غیر خودی بودن ، قلع و قمع شدند .
با رخداد شوکه کننده دوم خرداد، فضای مطبوعات بازتر شد و مباحث نظری روشنفکری بویژه در حلقه کیان تداوم یافت . در این میان چه پیش و چه پس از انقلاب ، ترجمه به مثابه تفکر، تاثیرات شگرفی در تکثر گرایی تفکر و امکان ظهور اندیشه های نو داشت . تجربه ای که در دو دهه اخیر علی رغم فشار بر ناشران و تعطیلی اکثر مطبوعات و فیلترینگ وسیع سایت ها همچنان به اثر گذاری فکری خود ادامه می دهد بویژه در عرصه حقوق زنان که آرا متفکران و روانکاوان معاصر غرب از جمله جودیت باتلر ،سوزان سانتاگ ،ژاک لاکان ، میشل فوکو و ژیل دلوز و …که مباحثی را درپیوند حق بر بدن و ذهن و ارتباط آن با سیاست پیش کشیدند به فارسی ترجمه شدند . هر چند شکاف نظریه و کنش آن چنان میان بدنه حاکیت و حیات برهنه مردم عمیق تر شده که ضرورت یافتن افق های انضمامی و جوش خوردن نظریه و عرصه کنش و هندسه پیچیده واقعیت های روزمره بر کسی پوشیده نیست .
دراین بخش می کوشیم تا با تاکید همه جانبه بر دموکراسی رادیکال ، پرهیز از انزواگرایی فکری و سکتاریسم و فرقه گرایی ، تاملاتی نو و از منظر تنش لحظه اکنون درباره هویت و ملیت و اسلام ایرانی عرضه داریم و جستارها در عین ملاحظه تاریخیت خود به افق زمان حال و مسایل پیش رو وفادار خواهند بود.
والتر بنیامین در کتاب «عروسک و کوتوله » درباره اهمیت پیوند خوردن و متصل شدن تفکر با تنش لحظه اکنون ،حکایت تمثیلی جالبی دارد و می نویسد « هنگامی که مردی با انگشت اشاره اش، افق و بیکرانگی اش را به سگ خاطر نشان می کند آن سگ ، انگشت اشاره آن مرد را گاز می گیرد ، حرکت سگ ستایش بر انگیز است او به جای ابدیت افق های دوردست ، انگشت اشاره اکنون را گاز می گیرد ،یعنی تنش زمان حال را »
مساله اساسی ما نیز پیوند خوردن نظریه و فرهنگ با معضلات اکنونی ما در عین حفظ نگرش انتقادی و تاریخی است. در نهایت نقد و تفکر از مرگ و زندگی قوی ترند و وفاداری ما به امید را ورای ناامیدی کنونی استحکام می بخشند.
دیدگاه شما