مقایسه برابری قدرت خرید کشورها


اقتصاد ترکیه 4 برابر اقتصاد ایران نیست!

اخیرا در فضای رسانه ای مطالبی منتشر شده است که میزان غیرمنطقی انقباض اقتصاد ایران را در سه سال گذشته نشان دهد.

اخیرا در فضای رسانه ای مطالبی منتشر شده است که میزان انقباض اقتصاد ایران در سه سال گذشته را نشان دهد. در این مطلب اشاره می شود که اقتصاد ایران بر اساس داده های بانک جهانی طی حدود سه سال تقریبا ٦٠ درصد کوچک شده است و اکنون اندازه اقتصاد ایران به حدود یک چهارم اقتصاد ترکیه تنزل یافته است و مطالبی از این دست. از طرف دیگر، کم و بیش خوانده شده است و شنیده شده است و مشخصا در آخرین شماره نماگرهای منتشر شده بانک مرکزی انعکاس یافته است که اقتصاد ایران در سال ١٣٩٧ و ١٣٩٨ به ترتیب ٥/٤ و ٦/٥ درصد رشد منفی داشته است و در سال ١٣٩٩ معادل ٣/٦ درصد رشد مثبت داشته است که در آن صورت در مجموع به معنی حدود ٨ درصد رشد منفی برای کل سه سال است. در آن صورت، چگونه اقتصاد ایران حدود ٦٠ درصد منقبض یا کوچک شده است و آیا آن ادعا از نظر آماری اشکال داشته است که کوچک شدن اقتصاد ایران را حدود ٦٠ درصد ذکر کرده است یا داده های بانک مرکزی ایران اشکال دارد؟

واقعییت آن است که هم ادعای اول از نظر آماری درست است و هم ادعای بانک مرکزی درست است. در آن صورت، ممکن است برخی فکر کنند فقط سحر و جادو می تواند چنین چیزی را امکان پذیر کند که داده های بانک جهانی کوچک شدن اقتصاد ایران را حدود ٦٠ درصد در طول ٣ سال نشان دهد اما داده های بانک مرکزی کوچک شدن اقتصاد ایران را حدود ٨ درصد نشان دهد. واقعیت آن است که هیچ سحر و جادویی در کار نیست و حقیقتاً داده های بانک مرکزی وضعیت را درست نشان می دهد و هر آدم عاقلی که نه دانش بلکه حسی از میزان فعالیت اقتصادی داشته باشد، می داند ٦٠ درصد کوچک شدن اقتصاد به هیچ وجه با مشاهدات میدانی از اقتصاد ایران جور در نمی آید. البته کوچک شدن اندازه حقیقی اقتصاد ایران به اندازه ٨ درصد هم در نوع خود فاجعه است و قصد آن نیست که آن را کم اهمیت تلقی کنیم بلکه فقط قصد آن است که تحلیل گران اقتصادی متوجه حقیقت موضوع باشند و از آشفته بودن فضای تحلیلی اقتصاد خارج شویم.

اما چرا ادعا شده است که بر اساس آمار بانک جهانی اقتصاد ایران ٦٠ درصد کوچک شده است و سایز آن از کشوری مانند امارات هم کوچکتر شده است؟ ظاهرا باید منبع این آمار داده های بانک مرکزی فدرال رزرو سنت لوئیس باشد که منبعی غنی از داده های اقتصادی همه کشورها را فراهم می کند. بر اساس داده های این منبع آماری تولید ناخالص داخلی ایران به قیمت جاری دلار در سال ٢٠١٧ حدود ٤٤٥ میلیارد دلار و در سال ٢٠٢٠ حدود ١٩٢ میلیارد دلار بوده است که همان انقباض حدود ٦٠ درصد را نشان می دهد.

اما کسانی که با محاسبات ملی آشنایی دارند، می دانند که تولید ناخالص داخلی را می توان به طرق مختلفی به دلار تبدیل کرد و نتایج کاملاً مختلفی گرفت. مثلا می توان تولید ناخالص داخلی را به قیمت جاری نشان داد یا به قیمت ثابت یا به صورت برابری قدرت خریدPPP که اعداد کاملا متفاوتی را نشان می دهد و چون ادعای اشاره شده از قیمت جاری دلار استفاده کرده است، چنین استنتاج اشتباهی را مرتکب شده است بدون آنکه داده استفاده شده اشتباه باشد.

اما از این چه نتیجه ای می توان گرفت؟ به نظر می رسد مهم ترین نتیجه چنین مطالبی که در فضای رسانه ای منتشر می شود، آن است که نهادهای تولید کننده آمار و بویژه آمار اقتصادی به سرعت و به محض تولید داده آن را منتشر نمایند تا هر ادعای عجیبی در مورد اقتصاد ایران به سرعت قابل پذیرش نشود. فراموش نکنیم که داده برای آن نیست که مردم از طریق آن پی ببرند چه بلایی سر آنها آمده است چرا که بالای ٩٩ درصد مردم اساسا آشنایی با داده های اقتصادی و نحوه تحلیل آن ندارند.مردم با درآمدی که کسب می کنند، با بیکار بودن یا شغل پیدا کردن فرزندانشان، با قیمت هایی که برای کالاها و خدمات و کیفیت آن کالاها و خدمات می پردازند، و سایر پیامدهای مشکلات اقتصادی، مصایب اقتصادی را عمیقا متوجه می شوند. داده های اقتصادی مقایسه برابری قدرت خرید کشورها برای آن است که تحلیل گران بتوانند براساس آن روند اقتصاد را به درستی تحلیل کنند و برای آن است که سیاستگذاران از درجه توفیق خود در دستیابی به اهداف مطلع باشند و در عین حال هر تحلیل گری هر آنچه خواست تحویل فضای رسانه ای ندهد.
@rahmanieconomist

صدا و سیما: ایران تا ۳ سال آینده جزء ۱۵ اقتصاد برتر جهان می‌شود/ باور کنیم؟!

گرچه ایران از سال ۲۰۰۸ در رتبه ۱۷ اقتصادهای برتر جهان است، اما با توجه به شرایط فعلی اقتصاد کشور، در نگاه اول واکنش‌های منفی نسبت به این خبر طبیعی بود.

به گزارش ايلام بيدار ،«ایران تا سه سال دیگر پانزدهمین اقتصاد برتر جهان می‌شود»؛ این خبر کوتاه که از رسانه ملی و به نقل از صندوق بین‌المللی پول منتشر شد، در مدت کوتاهی موج گسترده‌ای از واکنش‌های عمدتا تردیدآمیز و منفی را در شبکه‌های اجتماعی به‌دنبال داشت. اصل خبر این بود که طبق گزارش صندوق بین‌المللی پول، تولید ناخالص داخلی ایران (GDP) براساس شاخص قدرت خرید در سال 2017 بالغ بر 1644 میلیارد دلار است که این میزان، ایران را در رتبه هجدهم اقتصادهای برتر جهان قرار می‌دهد و پیش‌بینی می‌شود تا سال 2021 ایران به پانزدهمین اقتصاد برتر جهان تبدیل شود.

گرچه ایران از سال ۲۰۰۸ در رتبه ۱۷ اقتصادهای برتر جهان است، اما با توجه به شرایط فعلی اقتصاد کشور، در نگاه اول واکنش‌های منفی نسبت به این خبر طبیعی بود. حال مساله اصلی چیست؟ آیا واقعا ایران در حال تبدیل شدن به پانزدهمین اقتصاد برتر جهان است؟ و درنهایت اینکه چرا این موضوع با واکنش منفی کاربران شبکه‌های اجتماعی مواجه شد.

برای پاسخ به سوال‌های مطرح‌شده ضروری است ابتدا بدانیم مبنای مقایسه برابری قدرت خرید کشورها صندوق بین‌المللی پول برای این رده‌بندی و البته پیش‌بینی چیست؟ طبق تعاریف آماری نهادهای بین‌المللی همانند بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول، رده‌بندی اقتصادهای برتر جهان از طریق محاسبه «تولید ناخالص داخلی براساس شاخص قدرت خرید» تعیین می‌شود. بر این اساس و طبق تعاریف جهانی، برابری قدرت خرید عبارت است از تبدیل نرخ ارز کشورها به یک پول مشترک و یکسان کردن قدرت خرید ارزهای متفاوت. به‌عبارت دیگر، برابری قدرت خرید نظریه‌ای است که نرخ‌های مبادله بین دو ارز را زمانی در تعادل می‌داند که قدرت خرید آنها در هر دو کشور یکسان باشد. این به آن معناست که نرخ مبادله بین دو کشور باید به نسبت سطح قیمت سبد ثابتی از کالاها و خدمات برابر باشند. لذا برای محاسبه نرخ برابری قدرت خرید از اطلاعاتی شامل متوسط قیمت‌های سالانه اقلام در سطح ملی و هزینه‌های برآورد شده در تولید ناخالص ملی استفاده می‌شود.

برای ساده‌سازی موضوع، با یک مثال شروع می‌کنیم. «موبایل در ایران گران‌تر از دبی است، یا بنزین در ایران ارزان‌تر از اروپا، ترکیه و کشورهای منطقه است.» این دیالوگ را بارها شنیده‌اید؛ این جملات به چه معنی است؟ فرض کنید قیمت یک سبد کالا شامل یک کیلو شیر، یک کیلو گوشت، یک کیلو رب گوجه، یک کیلو تخم‌مرغ و یک کیلو برنج در ایران 150 هزار تومان (معادل 15 دلار) باشد و دقیقا همین سبد کالا را بتوان در آمریکا با 45 دلار خرید. در این صورت با تعمیم این سبد کالا به کل اقتصاد کشور می‌توان گفت قیمت‌های داخلی ایران معادل یک‌سوم قیمت‌ها در آمریکاست. حال اگر درآمد سرانه آمریکایی‌ها سه‌برابر درآمد سرانه ایرانیان باشد، در آن صورت از نظر قدرت خرید، مردم دو کشور در شرایط برابر خواهند بود. بر این اساس برای مقایسه بهتر تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه کشورها معمولا از برابری قدرت خرید (یا اصطلاحا شاخصPPP) برای همسان‌سازی قیمت‌های داخلی کشورها استفاده می‌کنند که گزارش اخیر صندوق بین‌المللی پول نیز بر همین اساس است.

آیا مقایسه برابری قدرت خرید کشورها آمار صندوق بین‌المللی پول قابل تردید است؟
بررسی نتایج برخی از پژوهش‌ها نشان می‌دهد استفاده از نرخ برابری قدرت خرید برای رده بندی اقتصادهای جهان با چند اشکال اساسی مواجه است و می‌توان گفت که برخی تردیدهای ایجادشده در زمینه باور آمار اخیر صندوق بین‌المللی پول نیز به‌واسطه همین اشکالات در روش محاسبه برمی‌گردد. همان‌طور که گفته شد شاخص برابری قدرت خرید از یک قانون ساده که به قانون تک‌نرخی کالا موسوم است، منتج شده و از مقایسه نرخ خرید یک کالا در دو کشور می‌توان به برابری ارزهای آنها پی برد. در این میان، دلایلی وجود دارد که همیشه برابری قدرت خرید کارایی تمام و کاملی ندارد. درواقع، تمرکز صرف بر چالش مهم تعدیل نرخ ارز بدون توجه کافی به اهداف کلان اقتصاد کشور با اشکال مواجه است؛ عدم توجه به اهدافی چون نرخ تورم، نرخ بیکاری، کسری تراز پرداخت‌ها، مشکلات صادرات و واردات، تعرفه‌های تجاری، توجه به بهره‌وری و کیفیت بیشتر و سایر مولفه‌های اقتصادی از نکات مهم و حیاتی است که باعث تردید شده است. در پایان اینکه هرچند چندین اشکال اساسی در ارتباط با نحوه محاسبه رتبه اقتصادی کشورهای جهان مطرح شد، با این حال با توجه به اینکه در همه اقتصادهای برتر جهان یکی از شاخص‌های اصلی، حجم «تولید ناخالص داخلی» است، تردیدهای به وجود آمده در دیالوگ‌های اخیر فضای مجازی، فاقد منطق اقتصادی است؛ برای مثال کشورهایی مانند قطر و کویت با جمعیت اندک و تولید نفت و گاز فراوان، دارای بالاترین درآمد سرانه در سطح جهان هستند، اما قطر در سال 2017 با تولید ناخالص 353 میلیارد دلار در رتبه 51 اقتصادهای جهان و کویت با 315 میلیارد دلار ارزش تولید ناخالص داخلی در رتبه 54 اقتصادهای برتر جهان قرار دارند. حال با توجه به تولید ناخالص داخلی 1644 میلیارد دلاری ایران (براساس شاخص قدرت خرید) در سال 2017، می‌توان گفت رتبه اقتصاد ایران در سطح جهان به‌واسطه بالا بودن میزان تولید ناخالص داخلی و اندازه اقتصاد ایران است.

شاخص برابری قدرت خرید (ppp) چیست؟ (+ با مثال )

شاخص برابری قدرت خرید (ppp) چیست؟ (+ با مثال )

برای اینکه بتوان عملکرد اقتصاد کشورها را سنجید و آن را با دیگر کشورها مقایسه کرد باید از یک شاخص اقتصادی بهره برد. شاخص “تولید ناخالص داخلی” (GDP) اکنون پرکاربرد ترین شاخص برای اندازه گیری حجم اقتصاد است که نشان می دهد کل ارزش فعالیت های اقتصادی بخش خصوصی و دولتی طی یک دوره زمانی مشخص برای مثال یک سال چقدر بوده است.

اگر شما حجم اقتصاد ایران را بر اساس ریال و حجم اقتصاد آمریکا را بر اساس دلار محاسبه مقایسه برابری قدرت خرید کشورها کنید، آنگاه برای مقایسه اقتصاد این دو کشور باید واحد اندازه اقتصادها را به واحدی یکسان تبدیل کنید، ساده ترین راه حل این است که با توجه به ارزش ریال نسبت به دلار، ارزش یکی را به دیگری تبدیل کنید. مثلا اگر هر دلار معادل ۳۲۰۰ تومان باشد، اندازه اقتصاد ایران بر اساس تومان را بر ۳۲۰۰ تقسیم کنید تا ارزش دلاری آن را بسنجید. اما چنین راهکاری می تواند گمراه کننده باشد چرا که قدرت خرید معادل ریالی ۱۰ دلار در داخل ایران با قدرت خرید همان ۱۰ دلار در آمریکا برابر نیست.

برای مثال اگر اقتصاد چین و آمریکا را در نظر بگیرید، با ۱.۶۶ دلار می توان در چین یک قرص نان خرید اما همان نان در آمریکا ۲.۳۹ دلار قیمت دارد. در واقع اگر فقط نان را در نظر بگیریم، قدرت خرید فردی که در چین ۱۶ دلار در ماه درآمد دارد معادل قدرت خرید فردی است که ۲۳ دلار در ماه درآمد دارد. به همین خاطر است که در نظر گرفتن میزان درآمد بدون توجه به برابری قدرت خرید می تواند گمراه کننده باشد و باعث بروز خطا در مقایسه عملکرد اقتصادها بشود. به همین خاطر اقتصاددانان برای اینکه بتوانند همه اقتصادها را بر اساس واحد یکسانی بسنجند، علاوه بر اینکه ارزش همه آن ها را به دلار تبدیل می کنند، بر اساس قدرت خرید مختلف دلار در کشورهای مختلف، میزان درآمد کشورها را نیز تعدیل می کنند و از آن به عنوان “برابری قدرت خرید” (Purchasing Power Parity). برای مثال اندازه اقتصاد ایران در سال ۲۰۱۳ طبق برآورد صندوق بین المللی پول معادل ۳۶۶ میلیارد دلار بوده است اما اگر برابری قدرت خرید در نظر گرفته شود آنگاه اندازه اقتصاد ایران در همان سال به ۹۴۵ میلیارد دلار می رسد. در واقع می توان گفت که قدرت خرید یک دلار در ایران کمی بیش از دو برابر قدرت خرید آن در آمریکا است.

شاخص های اقتصادی

شاخص های اقتصادی چیست؟

در هر مقایسه برابری قدرت خرید کشورها کشوری برنامه‌ریزی و تجزیه و تحلیل اقتصادی مستلزم در اختیار داشتن ابزارهایی مانند شاخص های اقتصادی مناسب است. امروزه در کشورهای مختلف، بسیاری از شاخص ها توسط مراجع مختلف آماری و علمی مانند سازمان های دولتی، سازمان های بین‌المللی، دانشگاه ها و سایر مراکز در زمینه‌های مختلف تهیه شده و در اختیار عموم قرار می گیرند.

این شاخص ها در تشخیص اقتصاد قوی و بررسی روند اقتصادی کشورها به معامله گران کمک می کنند. شاخص‌های متعددی برای بیان وضعیت اقتصاد کلان کشورها معرفی شده‌اند. از معروف‌ترین آنها می‌توان از تولید ناخالص داخلی، نرخ تورم، نرخ بیکاری، نرخ سود بانکی و تراز تجاری و شاخص محیط کسب و کار نام برد.

↵ تورم (Inflation)؛ یکی از مهم‌ترین شاخص های اقتصادی

درعلم اقتصاد، تورم افزایش سطح عمومی قیمت است که غالبا به معنی افزایش نامنظم و غیر متناسب قیمت بیان می شود. در واقع تورم نوعی مالیات غیرمستقیم از تمام مردم به میزان متفاوت است. به نحوی که بیشترین هزینه ی آن بر دوش مستضعفین و کمترین هزینه بر دوش ثروتمندان خواهد بود.

زمانی که تقاضای پولی برای محصول نسبت به تولید، رشد می کند و باید برای خرید کالاها و خدمات پول بیشتری پرداخت شود در واقع با تورم روبرو هستیم. اگر رشد دستمزدها با رشد بهره وری در اقتصاد یکسان باشد، تورم به وجود نخواهد آمد. هرچه میزان تورم بیشتر باشد قدرت خرید مقایسه برابری قدرت خرید کشورها یک واحد پول کمتر می‌شود.

کسری بودجه دولت نیز عامل دیگری در ایجاد تورم است. چرا که دولت برای حل این مشکل اقدام به استقراض از بانک مرکزی و یا فروش درآمدهای ارزی خواهد کرد. به این طریق نقدینگی در اقتصاد افزایش می یابد.

تورم مقایسه برابری قدرت خرید کشورها به عنوان یک شاخص اقتصادی در سه بخش قیمت اولیه، تولید و مصرف نمایان می شود. امکان افزایش قیمت در هر مرحله وجود دارد و عموما آمار تورم به شکل این شاخص ها اعلام می گردد.

تورم یکی از شاخص های اقتصادی به شمار می‌آید

↵ بیکاری و اشتغال (Unemployment)

در اقتصاد، بیکار به فردی اطلاق می شود که در سن کارجویای کار بوده اما منبع درآمدی نداشته باشد. کودکان و افراد مسن به این دلیل که قادر به انجام فعالیتی نیستند جزء جمعیت فعال محسوب نمی شوند. زنان خانه دار و دانشجویان اگر جویای کار نباشند و حتی افرادی که با وجود داشتن منبع درآمد مشغول به کاری نیستند نیز جزء آمار فعالان به شمار نمی آیند.

در مقابل بیکاری، بحث اشتغال مطرح است. شغل فعالیتی منظم است که به ازای دریافت پول انجام شده و اشتغال به معنای داشتن شغل یا پیشه است که در مقابل دریافت دستمزد و حقوق صورت می گیرد. این آمارهم برای کارفرما و هم افرادی که برای خودشان کار می کنند در نظر گرفته می شود و مقصود مشارکت در فعالیت اقتصادی است.

در این حوزه از شاخص های اقتصادی، نرخ بیکاری،اشتغال بخش خصوصی و آمار مطالبات بیمه بیکاری شاخص های قابل بررسی در آمارهای بیکاری و اشتغال هستند.

بیکاری و اشتغال از عوامل موثر بر این شاخص به حساب می‌آیند

↵ تولید ناخالص داخلی (GDP)

مهمترین متغیری که در تحلیل و ارزیابی اقتصاد کلان مورد استفاده قرار می گیرد، تولید ناخالص داخلی است. این متغیر مطالب فراوانی درباره ی تغییرات استاندارد زندگی در یک اقتصاد را بیان می کند. به همین دلیل رایج ترین شاخص برای اندازه گیری رفاه یک جامعه و مقایسه آن با جوامع دیگر است.

تولید ناخالص داخلی ارزش پولی تمامی کالاها و خدماتی بوده که طی یک دوره زمانی خاص در داخل کشور تولید شده است. سه نکته در محاسبه این شاخص اقتصادی در نظر گرفته می شود. اول اینکه قیمت نهایی کالاها اهمیت دارد. دوم اینکه به بازه ی زمانی خاصی مثلا ماهانه یا سالانه اختصاص می یابد. سوم، مقایسه برابری قدرت خرید کشورها هر کالا یا خدماتی که در داخل کشور تولید شود در محاسبه لحاظ می گردد حتی اگر توسط یک فرد خارجی باشد.

در واقع آنچه به عنوان شاخص اقتصادی ناخالص داخلی انتشار می یابد از جمع کل مبالغ هزینه شده در بخش خصوصی و دولتی، سرمایه گذاری و صادرات است که هزینه ی واردات از آن کسر شده است.

تولید ناخالص داخلی چه تاثیری در اقتصاد دارد؟

↵ نرخ بهره (Federal Funds Rate)

هرگاه صحبت از نرخ بهره به میان می آید، گرفتن وام بانکی و پرداخت بهره بانکی اولین موضوعی است که به ذهن می رسد. این نرخی است که بانک بابت جلوگیری از کاهش ارزش پول پرداختی امروز، دریافت می کند. به دلیل ارزش زمانی پول، مبلغی با عنوان بهره به فرد یا بنگاه قرض دهنده پرداخت می شود و این به دلیل گرفته شدن فرصت سرمایه گذاری و استفاده از پول است.

نرخ بهره یک ابزار مهم سیاست پولی است و جهت کنترل تورم مورد استفاده قرار می گیرد. بانک های مرکزی کشورها در صورت تمایل جهت کاهش یا افزایش سرمایه گذاری و یا تنظیم تورم، نرخ بهره را به کار می برند. کشورهای توسعه یافته برای حفظ تورم در محدوده ی مناسب، جهت سلامت اقتصادی و کاهش نرخ بهره هم زمان با رشد اقتصادی، نرخ بهره را به عنوان ابزاری در نظر می گیرند.

نرخ بهره یکی از شاخص های اقتصادی به شمار می‌آید

↵ نرخ رشد دستمزدها (Avarage Earning)

روی آوردن به زندگی اجتماعی، باعث شد که انسان به وسیله ی کار کردن، هزینه ی زندگی خود و خانواده اش را تامین کند. حقوق و دستمزد یکی از مهم ترین عواملی است که جهت انگیزش کارکنان در یک سازمان به کار گرفته می شود. زیرا از ابزارهای اساسی برای رفع نیازهای انسانی به شمار می رود.

دستمزد به معنای مبالغ خاصی است که به صورت نقد، غیرنقدی یا مجموع این دو به کارگر در مقابل ساعات کاری مشخصی کار، پرداخت می شود. اما حقوق مبالغ خاصی است که در مقابل کار فکری یا مقایسه برابری قدرت خرید کشورها جسمی یا ترکیبی از این دو فعالیت، به صورت ماهانه یا سالانه به کارمند پرداخت می گردد.

علاوه بر تورم، می توان شرایط بازار کار، تاریخچه ی ساختار حقوق و دستمزد شرکت، مزایای جانبی، شاخص های بهره وری سود شرکت،اطلاعات مربوط به گردش کالا و شاخص قیمت مصرف کننده به عنوان معیارهای دیگر افزایش دستمزدها نام برد.

نرخ رشد دستمزدها

↵ نرخ بازدهی اوراق قرضه (Treasury Yield)

اوراق قرضه، ابزار بدهی هستند که توسط شرکت یا دولت ها برای تامین سرمایه ی مورد نیاز و با نرخ بهره نسبتا کم، منتشر می شوند.

دولت ها این اوراق را در سطوح مختلف ارائه می کنند. مثلا ایالات متحده در سطوح فدرال، ایالتی و شهرداری ها اوراق قرضه منتشر می کند و می تواند به طور دوره‌ای در فواصل زمانی 30 روزه، 60 روزه، 120 روزه، سه ساله، پنج ساله، ده ساله و سی ساله بازپرداخت شوند.

بازگشت سرمایه موثر سالانه با توجه به قیمتی است که برای اوراق پرداخت شده. عموما به صورت کوپن هایی که به خریدار اوراق داده می شود. بازدهی اوراق با قیمت اوراق رابطه ی معکوس دارد. در واقع تفاوت قیمت سررسید اوراق و قیمت حال حاضر آن هاست.

نرخ بازدهی اوراق قرضه به چه معناست

↵ تراز تجاری (Trade Balance)

تراز تجاری یکی از شاخص های اقتصادی محسوب شده که در تحلیل فاندامنتال ارز کشورها مورد بررسی قرار می گیرد. تفاوت بین ارزش پولی واردات و صادرات طی یک دوره معین را تراز تجاری یا صادرات خالص گویند. اگر صادرات بیشتر از واردات بوده مقدار آن مثبت و اگر واردات بیشتر از صادرات باشد مقدار آن منفی است.

تراز مثبت با عنوان مازاد تجاری و تراز منفی با عنوان کسری تجاری شناخته می شود. در واقع تراز تجاری مثبت در استخدام بیشتر، کاهش بیکاری، افزایش دریافت سرمایه ای، ارتقا شرکت ها و بهبود سطح کیفی زندگی افراد جامعه تاثیرگذار است.

تراز تجاری چیست؟

↵ حساب جاری (Current Account)

حساب جاری نشان دهنده سلامت اقتصادی کشور بوده. این شاخص شامل خالص صادرات خدمات و کالاها، خالص درآمدهای سرمایه گذاری شده و خالص تراکنش های جاری مالی می باشد.

اگر حساب جاری مثبت باشد یعنی کشور وام دهنده است و اگر حساب منفی باشد یعنی کشور بدهکار است. عواملی چون سیاست های صادراتی و وارداتی، نرخ برابری ارز، حساب ذخیره ارزی، نرخ تورم و سیاست های رقابتی بر حساب جاری تاثیر می گذارند.

چنانچه ارزش ارز یک کشور کاهش یابد اجناس تولید داخلی نیز به همان نسبت با افت قیمت مواجه شده. و بازار برای کشورهای خارجی جذاب تر مقایسه برابری قدرت خرید کشورها خواهد بود. این امر باعث افزایش صادرات و کاهش واردات می شود.

حساب جاری یکی از شاخص های اقتصادی به شمار می‌آید

↵ سرمایه گذاری بخش خصوصی (Private Investment)

سرمایه گذاری به این معناست که فعالیتی در قالب به کارگیری وجوهی صورت می گیرد که بتواند یک جریان سودآور در آینده ایجاد مقایسه برابری قدرت خرید کشورها نماید. در واقع سرمایه گذاری یعنی اختصاص دادن پولی برای چیزی با انتظار سود در آینده. این امر در رشد و توسعه ی اقتصادی کشور نقش بسزایی دارد. جهت سیاست گذاری دقیق تر در این زمینه باید عوامل موثر بر سرمایه گذاری خصوصی را شناخت.

شرکت های سرمایه گذاری خصوصی در تمام حوزه های فعالیتی مختلف سرمایه گذاری کرده و شرکت های بالغ با سابقه ی عملکرد مالی و اجرایی را انتخاب می کنند. حجم سرمایه گذاری این بنگاه ها بالاست که به عنوان یکی از شاخص های اقتصادی مد نظر قرار می گیرد.

سرمایه گذاری بخش خصوصی از شاخصه های اقتصادی به شمار می‌آید

↵ مدیران خرید بخش های مختلف (PMI)

این شاخص اقتصادی یکی از مهم ترین داده های اقتصادی است که وضعیت رشد اقتصادی را بیان می کند. شاخص مدیران خرید مربوط به شرکت های بخش خصوصی است و جهت محاسبه بیش از چهارصد مدیر خرید خواسته می شود تا وضعیت شرکت و مواردی چون سفارشات جدید، استخدام، موجودی کالا، دریافت کالا و سفارشات معوقه را اعلام نمایند.

شاخص مدیران وضعیت رونق و رکود در بخش های مختلف کسب و کار را نشان می دهد و این آمار می تواند جهت تحلیل معامله گران بازار فارکس مورد استفاده قرار گیرد.

مدیران خرید بخش های مختلف

↵ تولیدات صنعتی (IIP)

یکی دیگر از شاخص های اقتصادی که خروجی تولید واقعی از تولیدات صنعتی را مشخص می کند، گزارش تولیدات صنعتی است. این آمار یک شاخص کوتاه مدت محسوب شده و برای ارزیابی عملکرد اقتصاد مورد استفاده قرار می گیرد.

این شاخص به دلیل تاثیر نوسانات سطح فعالیت آن بر شاخص های دیگر اهمیت زیادی دارد. تغییرات قیمت در این شاخص تاثیرگذار نیست. بنابراین می‌تواند به خوبی عملکرد واقعی بخش های مرتبط را نشان می دهد و به عنوان معیاری جهت اندازه گیری تغییرات کوتاه مدت ارزش افزوده به کار می‌رود.

تولیدات صنعتی(IIP) چگونه بر اقتصاد تاثیر می‌گذارد؟

↵ خرده فروشی (Retail Sales) از جمله شاخص های اقتصادی مهم به شمار می‌رود

هر گاه کالا یا خدماتی توسط مصرف کنندگان و مشاغل خریداری شود، صحبت از شاخص خرده فروشی به میان می آید. این کالا و خدمات نهایی شده و در آخرین مرحله ی تامین به دست مصرف کننده می رسد.

تامین کالاها از مواد اولیه آغاز، سپس توسط تولیدکننده ساخته می شود. فروش عمده به خرده فروشان صورت گرفته. در نهایت خرده فروشان آن ها را در اختیار مصرف کنندگان قرار می دهند.

خرده فروشی شامل فروش خدمات و کالاهای بادوام و غیر بادوام در یک بازه ی زمانی خاص می باشد که در ایالات متحده هر ماه داده های مربوط به آن منتشر می شود. این شاخص ازین جهت اهمیت دارد که میزان تقاضا برای کالاهای مصرفی را نشان می دهد. این نرخ به این دلیل مورد توجه است که هزینه های مصرف کننده تقریبا 70% از کل تولیدات اقتصادی کشور را مشخص می کند.

خرده فروشی یکی از شاخص های اقتصادی می‌باشد

↵ مسکن (Housing)

شاخص اقتصادی مسکن تغییرات قیمت مسکن را نشان مشخص می کند. عموما این گزارش در مورد قیمت مسکن در شهرهای بزرگ و به طور میانگینی از قیمت خانه های موجود منتشر می شود. افزایش اهدای جواز ساخت و ساز مسکن نشان دهنده‌ی رونق بازار ملک بوده. این آمار می تواند به خوبی پایان رکود در حوزه ی مسکن را خبر دهد.

سه بخش مجوز ساخت، شروع خانه سازی و بازسازی خانه های قدیمی می توانند به عنوان شاخص های مسکن منتشر شده. و همچون دیگر شاخص های اقتصادی مورد بررسی قرار گیرند.

مسکن (Housing)

↵ تمایلات مصرف کننده (CB)

دو شاخص اطمینان مصرف کننده و تمایلات مصرف کننده، مهم ترین شاخص ها برای ارزیابی انتظارات مصرف کنندگان هستند. این دو گزارش بر اساس ارزیابی انجام شده از خانوارها جمع آوری و هر ماه منتشر می شوند.

شاخص اطمینان، سطح اعتماد مصرف کننده را در ثبات اقتصادی نشان داده. و بر اساس بررسی ماهانه بیش از 5 هزار خانوار می باشد. این آمار جهت برآورد وضعیت مالی نسبی، قدرت خرید و اعتماد به نفس یک مصرف کننده طراحی شده است.

تمایلات مصرف کننده (CB)

↵ کالاهای بادوام (Durable Goods)

کالای بادوام به کالایی گفته می شود که عمر بیش از سه سال دارند. مانند مبلمان، خودرو و جواهرات. شاخص کالاهای بادوام حجم سفارشات این کالاها را مشخص می کند. افزایش سفارشات موجب افزایش فعالیت تولیدات در این بخش خواهد شد و بهبود وضعیت اقتصادی را به دنبال خواهد داشت.

افت و کاهش این شاخص نشان دهنده‌ی رکود اقتصادی است. اما این اتفاق بلافاصله انجام نمی شود. آمار این شاخص امکان پیش بینی از حدود 6 ماه قبل را به معامله‌گر می دهد.

کالاهای بادوام از عوامل موثر بر شاخص های اقتصادی به شمار می‌روند

نتیجه

بهبود اقتصادی کشورها یکی از مسائل مهم در سطح اقتصاد کلان است. این مسئله باعث رشد اقتصادی و توسعه کشور می شود. اقتصاد قوی و کارآمد موجب جلب اعتماد مصرف کنندگان و سرمایه گذاران خواهد شد. این امر نقطه ی قوتی در قدرت اقتصادی محسوب می گردد.

جهت بررسی کشورها از نظر اقتصادی و ارزیابی پیشرفت در این زمینه می توان از شاخص های اقتصادی کمک گرفت. داده هایی که از کشورهای مختلف منتشر شده و جهت حرکت اقتصاد آن ها را نشان می‌دهد. قطعا بررسی شاخص های اقتصادی و مقایسه با داده های قبل می تواند تحلیلی مناسب در جهت شناخت قدرت اقتصادی و نمایانگر تاثیر آن بر ارز کشورها باشد.

مقایسه برابری قدرت خرید کشورها

دانشنامه اصطلاحات اقتصادی؛

شاخص برابری قدرت خرید چیست؟

عصر اعتبار- شاخص (ppp) یا برابری قدرت خرید در مقایسه «دو» اقتصاد و قدرت خرید معنا پیدا می کند. به طوریکه باید ببینیم دو نفر در دو کشور مختلف برای خرید یک مقدار معین کالا چه مقدار باید هزینه پرداخت کنند.

شاخص برابری قدرت خرید چیست؟

به گزارش پایگاه خبری «عصر اعتبار» به نقل از میزان، برای اینکه بتوان عملکرد اقتصاد کشورها را سنجید و آن را با دیگر کشورها مقایسه کرد باید از یک شاخص اقتصادی بهره برد. شاخص "تولید ناخالص داخلی" (GDP) اکنون پرکاربرد ترین شاخص برای اندازه گیری حجم اقتصاد است که نشان می دهد کل ارزش فعالیت های اقتصادی بخش خصوصی و دولتی طی یک دوره زمانی مشخص چقدر بوده است.

اگر بخواهیم قدرت برابری خرید را توضیح بدهیم باید در نظر داشت که این قدرت در مقایسه «دو» اقتصاد و قدرت خرید معنا پیدا می کند. به طوریکه باید ببینیم دو نفر در دو کشور مختلف برای خرید یک مقدار معین کالا که در بیشتر مواقع سبد کالای مورد نیاز یک خانوار چهار نفره است، چه مقدار باید هزینه پرداخت کنند.

با این تعریف طبیعی است باید نرخ تسعیر مقایسه برابری قدرت خرید کشورها ارز بین این دو کشور را دانست و محاسبه کرد. پس از آن باید از مقدار تولید ناخالص داخلی آن کشور هم اطلاع داشت.

از اطلاعات دیگری که باید در این زمینه داشت می توان به درآمد سرانه هم اشاره کرد. به هر حال اگر قرار باشد برای دو کشور قدرت برابری خرید را محاسبه کرد باید از فرمول های بین المللی آن همراه آمارهای بانک جهانی یا صندوق بین المللی پول استفاده کرد. اندازه گیری این شاخص نشان دهنده اوضاع اقتصادی یک کشور و جایگاهش در عرصه بین المللی است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.