تفاوت بازده واقعی و مورد انتظار


ریسک همان احتمال اختلاف میان میزان بازده واقعی و بازده مورد انتظار است. بنابراین وقتی از ریسک یک دارایی صحبت می‌شود، تغییرات احتمالی بازده آن دارایی در آینده مورد نظر است.

رابطه بین ریسک و بازده

یکی از مهمترین درس های تاریخ بازار سرمایه این است که به طور متوسط برای پذیرش ریسک پاداش وجود دارد، این پاداش را صرف ریسک میگوییم.

رابطه بین ریسک و بازده

همچنین میدانیم که صرف ریسک در سرمایه گذاری هایی که ریسک بالاتری دارند، بیشتر است. این اصل که کسب بازده بالاتر تنها با پذیرش ریسک بیشتر امکان پذیر است بیانگر این حقیقت است که نمی توان ریسک نکرد و بازده به دست آورد و در مقابل نیز اگر سرمایه گذاری ریسک بالاتری بپذیرد به طور طبیعی باید انتظار بازده بالاتری داشته باشد .

اساس و پایه تصمیمات سرمایه گذاری رابطه ریسک و بازده است. در ارتباط با ریسک و بازده می توان گفت:

۱- میان ریسک و بازده یک رابطه خطی مثبت وجود دارد به نحوی که با افزایش ریسک، بازده مورد انتظار نیز افزایش می یابد .

۲- در دوره های زمانی بلند مدت، مانند دوره های ۱۱ ساله یا بیشتر ، رابطه تاریخی میان ریسک و بازده باید مثبت باشد .

۳ - در دوره های زمانی کوتاه مدت، مانند یک یا دو سال انتظار می رود رابطه ریسک و بازده همیشه مثبت باشد .با این حال رابطه ممکن است منفی و یا با شیبی به سمت پایین باشد.

منبع

لینک های مفید

ریسک سرمایه گذاری در سهام، بازده سرمایه گذاری در سهام، ریسک و بازده، بازده واقعی، بازده مورد انتظار، ریسک سیستماتیک، ریسک غیر سیستماتیک، نرخ تورم، نرخ ارزمثال ۱: فرض کنید شما مقداری پول دارید و می‌خواهید با این پول سرمایه‌گذاری کنید. شما می‌توانید در پروژه‌های مختلفی سرمایه‌گذاری کنید که سودهای متفاوتی را نصیب شما می‌کند. این سود در حقیقت پاداش پولی است که شما به‌جای مصارف گوناگون در زمینه‌های دیگر سرمایه‌گذاری کرده‌اید. سرمایه‌گذاری شما ممکن است از نوعی باشد که حتماً سود در پی داشته باشد یا آنکه سرمایه‌گذاریتان به نحوی باشد که دریافت سود را تضمین نکند. به طور مثال وقتی شما پولتان را در بانک سرمایه‌گذاری می‌کنید، مطمئن هستید که در پایان دوره (ماهیانه یا سالیانه) درصد مشخصی سود دریافت می‌کنید؛ یعنی بانک تضمین می‌کند که درصد معینی از پول شما را در پایان دوره مورد قرارداد به عنوان سود به شما پرداخت نماید. بنابراین سرمایه‌گذاری شما مطمئن و بدون ریسک است. زیرا شما اطمینان دارید به سودی که بانک با شما قرارداد کرده‌است، می‌رسید. در تفاوت بازده واقعی و مورد انتظار حالت دیگر شما می‌توانید در حوزه دیگری نظیر بورس سرمایه‌گذاری کنید. در این حوزه شما این امکان را دارید که به سودی چند برابر سود بانک دست پیدا کنید اما نکته آن است که برای دریافت این سود ضمانتی وجود ندارد و گاهی ممکن است سرمایه‌گذاری شما با ضرر مواجه شود. بنابراین در مثال فوق، دو مفهوم دارای اهمیت است:

سود یا زیانی (بازده) که از سرمایه‌گذاری نصیبتان می‌شود.
وجود یا عدم وجود تضمین (ریسک) برای دریافت سود سرمایه‌گذاری.
مفاهیم بازده و ریسک همیشه در انجام سرمایه‌گذاری‌ها، مورد بررسی سرمایه‌گذاران قرار می‌گیرد و نمی‌توان آنها را جدا از هم درنظر گرفت، زیرا تصمیم‌گیری برای یک سرمایه‌گذاری مطمئن، همیشه براساس ارتباطی که بین ریسک و بازده وجود دارد، انجام می شود.

بازده چیست؟ریسک سرمایه گذاری در سهام، بازده سرمایه گذاری در سهام، ریسک و بازده، بازده واقعی، بازده مورد انتظار، ریسک سیستماتیک، ریسک غیر سیستماتیک، نرخ تورم، نرخ ارز

طبق آنچه در مثال ۱ گفته شد، بازده را می‌توان پاداشی تعریف کرد که سرمایه‌گذار به ازای سرمایه‌گذاری خود به دست می‌آورد.

بازده ممکن است “بازده مورد انتظار” یا “بازده واقعی” باشد.

بازده مورد انتظار (بازده پیش بینی شده) مقدار بازده‌ای است که سرمایه گذار انتظار دارد آن را در سرمایه‌گذاری کسب کند، یعنی پیش‌بینی می‌کند که احتمالاً در سرمایه‌گذاری مورد نظر خود به میزان مثلاً ۱۵% سود کند.

بازده واقعی مقدار عملی و حقیقی بازده‌ای است که سرمایه‌گذار به واسطه سرمایه‌گذاری خود در پایان مدت سرمایه‌گذاری به دست می‌آورد.

مثال ۲: آقای کریمی قصد دارد روی پروژه خاصی سرمایه‌گذاری کند. او انتظار دارد که این پروژه برای او ۴۰% بازدهی طی سال به همراه داشته باشد؛ ولی در انتهای سال متوجه می‌شود که به واسطه عوامل مختلف بازده او بسیار کمتر از مقدار مورد انتظار وی شده و بازده خالصی در حدود ۲۵% به دست آورده است. پس در این مثال بازده انتظاری (مورد انتظار) آقای کریمی ۴۰ درصد ولی بازده واقعی او ۲۵ درصد بوده است. این اختلاف ممکن است ناشی از عوامل متعددی در زمان محاسبه بازده مورد انتظار باشد. ممکن است آقای کریمی برخی مولفه‌های تاثیرگذار را در محاسبه بازده پروژه مورد نظر خود، لحاظ نکرده باشد و یا نسبت آن‌ها را با خطا در نظر گرفته است.
کنون که با مفهوم بازده آشنا شدید، لازم است به تعریف مفهوم مهم دیگر، یعنی ریسک بپردازیم.

ریسک همان احتمال اختلاف میان میزان بازده واقعی و بازده مورد انتظار است. بنابراین وقتی از ریسک یک دارایی صحبت می‌شود، تغییرات احتمالی بازده آن دارایی در آینده تفاوت بازده واقعی و مورد انتظار مورد نظر است.ریسک سرمایه گذاری در سهام، بازده سرمایه گذاری در سهام، ریسک و بازده، بازده واقعی، بازده مورد انتظار، ریسک سیستماتیک، ریسک غیر سیستماتیک، نرخ تورم، نرخ ارز

بازده واقعی – بازده مورد انتظار = ریسک

غالب سرمایه‌گذاران بر این باور هستند که بازده واقعی کمتر از بازده مورد انتظار است. با افزایش ریسک در یک تصمیم‌گیری مالی، اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی بیشتر خواهد بود و با کاهش ریسک این اختلاف کاهش می‌یابد. ایجاد تعادل مناسب بین ریسک و بازده، مهم‌ترین تصمیم‌گیری مالی به شمار می‌آید.

در مثال دیگر شرایطی را در نظر بگیرید که شما در یک مسابقه شرکت کرده‌اید و ۱ میلیون تومان برنده شده‌اید؛ به شما پیشنهاد می‌شود که ۱ میلیون تومان را بگیرید و از قرعه‌کشی حذف شوید یا به‌جای دریافت ۱ میلیون تومان وارد قرعه‌کشی شود که دو احتمال زیر را در پی دارد:

۱- ۵۰ درصد احتمال دارد شما ۵ میلیون تومان در قرعه‌کشی برنده شوید.

۲- ۵۰ درصد احتمال دارد هیچ پولی در قرعه‌کشی نگیرید.

شما کدام پیشنهاد را انتخاب می‌کنید؟ این مثال ساده بیانگر آن است که هرچه شما بازده بالاتری را انتظار داشته باشید، باید ریسک بالاتری را متحمل شوید.
انواع ریسک و عوامل ایجاد کننده ریسک
‌ ‌ ‌ ‌ ‌− ریسک نرخ ارز
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌− ریسک نوسان نرخ بهره
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ − ریسک بازار
‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ − ریسک تورمی
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌− ریسک نقدینگی
‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ − ریسک تجاری

مدیریت مالی وسرمایه گذاری

بازده چیست؟ریسک سرمایه گذاری در سهام، بازده سرمایه گذاری در سهام، ریسک و بازده، بازده واقعی، بازده مورد انتظار، ریسک سیستماتیک، ریسک غیر سیستماتیک، نرخ تورم، نرخ ارز

طبق آنچه در مثال ۱ گفته شد، بازده را می‌توان پاداشی تعریف کرد که سرمایه‌گذار به ازای سرمایه‌گذاری خود به دست می‌آورد.

بازده ممکن است “بازده مورد انتظار” یا “بازده واقعی” باشد.

بازده مورد انتظار (بازده پیش بینی شده) مقدار بازده‌ای است که سرمایه گذار انتظار دارد آن را در سرمایه‌گذاری کسب کند، یعنی پیش‌بینی می‌کند که احتمالاً در سرمایه‌گذاری مورد نظر خود به میزان مثلاً ۱۵% سود کند.

بازده واقعی مقدار عملی و حقیقی بازده‌ای است که سرمایه‌گذار به واسطه سرمایه‌گذاری خود در پایان مدت سرمایه‌گذاری به دست می‌آورد.

مثال ۲: آقای کریمی قصد دارد روی پروژه خاصی سرمایه‌گذاری کند. او انتظار دارد که این پروژه برای او ۴۰% بازدهی طی سال به همراه داشته باشد؛ ولی در انتهای سال متوجه می‌شود که به واسطه عوامل مختلف بازده او بسیار کمتر از مقدار مورد انتظار وی شده و بازده خالصی در حدود ۲۵% به دست آورده است. پس در این مثال بازده انتظاری (مورد انتظار) آقای کریمی ۴۰ درصد ولی بازده واقعی او ۲۵ درصد بوده است. این اختلاف ممکن است ناشی از عوامل متعددی در زمان محاسبه بازده مورد انتظار باشد. ممکن است آقای کریمی برخی مولفه‌های تاثیرگذار را در محاسبه بازده پروژه مورد نظر خود، لحاظ نکرده باشد و یا نسبت آن‌ها را با خطا در نظر گرفته است.

ریسک چیست؟

اکنون که با مفهوم بازده آشنا شدید، لازم است به تعریف مفهوم مهم دیگر، یعنی ریسک بپردازیم.

ریسک سرمایه گذاری در سهام، بازده سرمایه گذاری در سهام، ریسک و بازده، بازده واقعی، بازده مورد انتظار، ریسک سیستماتیک، ریسک غیر سیستماتیک، نرخ تورم، نرخ ارز

ریسک همان احتمال اختلاف میان میزان بازده واقعی و بازده مورد انتظار است. بنابراین وقتی از ریسک یک دارایی صحبت می‌شود، تغییرات احتمالی بازده آن دارایی در آینده مورد نظر است.

بازده واقعی – بازده مورد انتظار = ریسک

غالب سرمایه‌گذاران بر این باور هستند که بازده واقعی کمتر از بازده مورد انتظار است. با افزایش ریسک در یک تصمیم‌گیری مالی، اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی بیشتر خواهد بود و با کاهش ریسک این اختلاف کاهش می‌یابد. ایجاد تعادل مناسب بین ریسک و بازده، مهم‌ترین تصمیم‌گیری مالی به شمار می‌آید.

در مثال دیگر شرایطی را در نظر بگیرید که شما در یک مسابقه شرکت کرده‌اید و ۱ میلیون تومان برنده شده‌اید؛ به شما پیشنهاد می‌شود که ۱ میلیون تومان را بگیرید و از قرعه‌کشی حذف شوید یا به‌جای دریافت ۱ میلیون تومان وارد قرعه‌کشی شود که دو احتمال زیر را در پی دارد:

۱- ۵۰ درصد احتمال دارد شما ۵ میلیون تومان در قرعه‌کشی برنده شوید.

۲- ۵۰ درصد احتمال دارد هیچ پولی در قرعه‌کشی نگیرید.

شما کدام پیشنهاد را انتخاب می‌کنید؟ این مثال ساده بیانگر آن است که هرچه شما بازده بالاتری را انتظار داشته باشید، باید ریسک بالاتری را متحمل شوید.

انواع ریسک و عوامل ایجاد کننده ریسک:

در یک تقسیم بندی کلی ریسک به دو نوع ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک بخش‌بندی می‌شود. ریسک سیستماتیک، ریسکی است که از عوامل بازار ناشی شده و بر یک سرمایه‌گذاری (مثلاً قیمت سهام شرکت‌ها) تاثیر دارد و مدیریت آن از دست مدیران شرکت‌ها خارج است. اما ریسک غیرسیستماتیک، به ریسکی گفته می‌شود که ناشی از عوامل کلان حاکم بر یک بازار نیست و به ساختار یک شرکت یا بنگاه اقتصادی مربوط می‌شود. برای مثال ساختار سرمایه شرکت، نوع محصول (کالا یا خدمات)، تصمیم‌گیری در شرایط مختلف و مولفه‌هایی از این قبیل تاثیراتی را روی سهام آن شرکت خواهد گذاشت که همگی در تقسیم بندی ریسک غیرسیستماتیک قرار می‌گیرند.

دلایلی باعث به وجود آمدن ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک می‌شود. حال سوال این است که چه چیزی باعث ایجاد ریسک می‌شود؟ تحلیلگران و سرمایه‌گذاران معمولا به عوامل مختلفی به عنوان عوامل ریسکی اشاره می‌کنند. در ادامه با شرح مختصری به توضیح انواع ریسک موجود بر سر راه یک سرمایه‌گذاری پرداخته خواهد شد.

ریسک نرخ ارز:

ریسک سرمایه گذاری در سهام، بازده سرمایه گذاری در سهام، ریسک و بازده، بازده واقعی، بازده مورد انتظار، ریسک سیستماتیک، ریسک غیر سیستماتیک، نرخ تورم، نرخ ارز، ریسک نرخ ارز

نرخ ارز، ارزش برابری یک واحد پول خارجی به پول داخلی است؛ یعنی ارزش خرید یا فروش یک واحد پول خارجی به پول رایج یک کشور را نرخ ارز ‌گویند.

نرخ ارز در کشور‌ها به طور متناوب در حال تغییر است و همین موضوع می‌تواند روی میزان هزینه‌ها، تولید، فروش و سود شرکت‌هایی که واردات و صادرات دارند، به شدت تاثیرگذار باشد. وقتی نرخ ارز شروع به رشد می‌کند شرکت‌هایی که وارد کننده هستند باید مواد اولیه مورد نیاز خود را با قیمت بالاتری تهیه نمایند، در نتیجه حاشیه سود آن‌ها کم خواهد شد. در مقابل شرکت‌هایی که به صادرات می‌پردازند، می‌توانند از این موقعیت استفاده کرده و کالا یا خدماتشان را با نرخ بالاتری بفروش برسانند و به این طریق حاشیه سود خود را افزایش بدهند. لذا یکی از عوامل موثر بر ریسک نرخ ارز خواهد بود که از آن به ریسک نرخ ارز یاد می‌شود. می توان گفت ریسک نرخ ارز ناشی از تغییر در بازده سهام‌ها در نتیجه نوسانات نرخ ارز خارجی است.

برای مثال سال ۹۱ که قیمت دلار به یکباره افزایش چشمگیری پیدا کرد، قیمت تعدادی از سهام‌ها که با دلار رابطه مستقیم داشتند شروع به افزایش کرد و در اواسط سال ۹۲ که قیمت دلار کم شد سهام‌ها کاهش قیمت خود را تجربه کردند.

ریسک نوسان نرخ بهره:

در تبلیغات تلویزیون بسیار شنیده‌اید که به طور مثال اوراق مشارکت ۵ ساله یک طرح خاص با سود ۲۰% از طریق بانک‌ها پذیره‌نویسی می‌شوند. سرمایه‌گذار وقتی چنین تبلیغی را می‌بیند با خود تحلیل می‌کند که اگر به طور مثال سود بانکی که در حال حاضر ۲۰% است، به ۲۵% تغییر کند برای او به صرفه است که پولش را در بانک سرمایه‌گذاری کند تا اوراق مشارکت بخرد. به طور مشابه اگر میزان سود بانکی به ۱۵% کاهش پیدا کند منطقی است که پول را در اوراق مشارکت سرمایه‌گذاری کند. به این تغییراتی که در سود بانکی پیش می‌آید و باعث افزایش یا کاهش ارزش اوراق مشارکت می‌شود ریسک نوسان نرخ بهره می‌گویند. بنابراین هنگامی که یک سرمایه‌گذار اوراق مشارکت ۵ ساله مذکور را می‌خرد این ریسک نوسان نرخ بهره را قبول می‌کند؛ زیرا وقتی نرخ بهره در بازار کاهش یابد ارزش اوراق مشارکت بیشتر می‌شود و با افزایش نرخ بهره ارزش این اوراق کمتر می‌شود. تاثیر نرخ بهره بر سهام عادی کمتر از اوراق مشارکت است.

ریسک بازار:

به ریسکی که از تغییرات بازده به واسطه نوسانات کلی بازار به وجود می‌آید ریسک بازار گفته می‌شود. ریسک بازار به واسطه موارد مختلفی مانند جنگ، تغییرات اقتصادی، رکود اقتصادی و … به وجود می‌آید و سهام همه شرکت‌ها و تمامی تفاوت بازده واقعی و مورد انتظار انواع اوراق بهادار تحت تاثیر تبعات آن قرار می‌گیرد. این ریسک عموماً قابل پیش‌بینی نیست و در اثر عواملی که خارج از کنترل مدیران شرکت‌ها است به وجود می‌آید. چندی پیش زمانی که جنگ در سوریه شروع شد، بازار نسبت به این خبر واکنش شدید نشان داد و طی چند روز پس از انتشار این خبر، سهام غالب شرکت‌ها در صف فروش قرار گرفتند. اخبار جنگ در سوریه، اخبار مربوط به مذاکرات هسته‌ای و اتفاقاتی از این قبیل که می‌تواند کل بازار را تحت تاثیر قرار ‌دهد، جزء ریسک بازار محسوب می‌شود.

ریسک تورمی:ریسک سرمایه گذاری در سهام، بازده سرمایه گذاری در سهام، ریسک و بازده، بازده واقعی، بازده مورد انتظار، ریسک سیستماتیک، ریسک غیر سیستماتیک، نرخ تورم، نرخ ارز، ریسک تورمی، ریسک بازار

معنی این ریسک کاهش قدرت خرید به دلیل وجود تورم است و به گونه‌ای با نوسانات نرخ بهره مرتبط است. این ریسک تمامی اوراق بهادار از جمله سهام‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد. معنی ریسک تورمی این است که وقتی شما در جامعه‌ای تورمی زندگی می‌کنید قدرت خریدتان کاهش می‌یابد، لذا تقاضا در بازار کمتر شده و باعث کاهش ارزش سهام‌های موجود می‌شود. در جامعه‌ای که میزان تورم بالا باشد، از قدرت خرید مردم کاسته می‌شود. برای مثال اگر شما با ۱ میلیون تومان در ابتدای سال می‌توانستید ۱۰۰۰ سهم شرکت خاصی را خریداری کنید در انتهای سال به واسطه افزایش تورم، توانایی خرید تعداد کمتری از همان سهام را خواهید داشت؛ به بیان دیگر تورم باعث کاهش میزان تقاضا و تاثیر در قدرت خرید کلی مردم می‌شود. این ریسک نیز از کنترل مدیران شرکت‌ها خارج بوده و تحت شرایط اقتصادی جامعه است.

ریسک نقدینگی:

نبود اطمینان در خصوص عامل زمان و ابهام قیمتی بالاتر، باعث می‌شود ریسک نقدینگی به وجود آید. این ریسک با افزایش عواملی که گفته شد (زمان و ابهام قیمت) این ریسک تفاوت بازده واقعی و مورد انتظار نیز افزایش می‌یابد. وقتی نقدینگی موجود در بازار کاهش می‌یابد، در واقع افرادی که در بازار هستند تمایل به خرید ندارند و خریدار در بازار کم می‌شود، این امر موجب ایجاد اختلاف در قیمت پیشنهادی خرید و قیمت پیشنهادی فروش سهام شرکت‌ها می‌شود. در نتیجه قدرت تقاضا کم شده و ریسک سرمایه‌گذاری بالا رود. به این ریسک که به علت کاهش نقدینگی بازار در میزان تقاضا ایجاد می‌شود، ریسک نقدینگی گفته می‌شود. ریسک نقدینگی می‌تواند از رشد بازار جلوگیری کرده و باعث افت بازار (یا در اصطلاح ریزش بازار) شود.

ریسک تجاری:

ریسکی که به دلیل انجام تجارت و کسب و کار در یک صنعت منحصر به فرد به وجود می‌آید را ریسک تجاری تعریف می‌کنند. برای مثال شرکت فولاد مبارکه در صنعت خود با ریسک تغییر قیمت فولاد جهانی مواجه است و اگر قیمت فولاد جهانی کاهش پیدا کند، قیمت محصول این شرکت نیز کاهش پیدا می‌کند و باعث کاهش سودآوری و در نتیجه کاهش ارزش سهام این شرکت می‌شود. با مطالعه و کسب اطلاعات کافی در مورد صنعت خاصی که قصد سرمایه‌گذاری در آن را دارید، می‌توان تا حدی از این ریسک جلوگیری کنید.

ریسک مالی:ریسک سرمایه گذاری در سهام، بازده سرمایه گذاری در سهام، ریسک و بازده، بازده واقعی، بازده مورد انتظار، ریسک سیستماتیک، ریسک غیر سیستماتیک، نرخ تورم، نرخ ارز

یکی از منابع تامین مالی شرکت‌ها، دریافت وام از بانک‌ها، موسسات مالی و سایر نهادهای مربوطه است. زمانی که شرکتی با دریافت وام سعی در تامین مالی خود می‌کند، در حقیقت بدهی‌های خود را در سمت راست ترازنامه افزایش داده است. حال اگر شرکت خدمات یا محصولات خود را نتواند در زمان مناسب به فروش رساند، در نتیجه امکان بازپرداخت بدهی‌های خود را در موعد مقرر نخواهد داشت، زیرا با کمبود نقدینگی مواجه شده است. این عدم بازپرداخت به موقع، موجب تفاوت بازده واقعی و مورد انتظار کاهش اعتبار شرکت نزد مراکز اعطاکننده وام برای دریافت تسهیلات بعدی خواهد شد که امکان تامین مالی آتی را از محل دریافت وام کاهش داده و احتمال ورشکستگی شرکت را در پی خواهد داشت. به ان ترتیب ریسک مالی شرکت بالا رفته و چنین شرکتی برای سرمایه‌گذاری مناسب نیست. بنابراین میزان بدهی بالا در یک شرکت، ریسک مالی آن شرکت را افزایش می‌دهد.

در ادامه و در مطلب نگاهی به بازده و ریسک در سرمایه‌گذاری (۲) تلاش خواهد شد تا روش‌های اندازه‌گیری ریسک و بازده و مدل‌های موجود بررسی و توضیح داده شود.

مالی یک رشته جدید است که خاستگاه آن علم اقتصاد است. پايه‌ هاي این رشته از سال 1952 و انتشار مقاله هري ماركويتز استوار گردید. و با مقاله فرانكو موديلياني و مرتون ميلر در سال 1958 توسعه یافت. تاروپود این رشـته در سه حوزه «مالـي شركت‌ها»، «بازارهـا و نهادهاي مالـي» و «مـديريت سـرمايه‌گذاري» است و رشتة «مهندسي مالي و مديريت ريسك» اين سه حوزه را به يكديگر پيوند مي‌زند. این وبلاگ نیز با هدف قدم برداشتن در ساحل دریای مواج مالی، سعی دارد مطالب مفیدی را به صورت تخصصی و جامع گردآوری نماید.
سمیرانیازی
کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی گرایش مالی

تورم چیست و بازده واقعی چگونه محاسبه می شود؟

تورم چیست بازده واقعی چیست

یکی دیگر از اثرات تورم نحوه محاسبه بازده می باشد که موضوع بازده واقعی و بازده اسمی را مطرح می کند. در این مطلب به ماهیت تورم، محاسبات مربوط به آن و تفاوت بازده اسمی و بازده واقعی می پردازیم همچنین در مقاله نحوه افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی دارایی‌ها به تاثیر تورم بر اقلام صورت های مالی و بحث تجدید ارزیابی اشاره کردیم.

تورم چیست

تورم چیست؟

در مباحث اقتصادی تعاریف متفاوتی از تورم وجود دارد ولی بطور ساده ، به رشد سطح عمومی قیمتها تورم گفته می شود و تغییرات آن به صورت درصد بیان می گردد.عوامل ایجاد تورم متفاوت هستند ولی از رشد نقدینگی و کسری بودجه دولت بعنوان عوامل اصلی ایجاد تورم یاد می شود.

تفاوت تورم و گرانی چیست؟

همانطور که ذکر شد تورم به معنی رشد در سطح عمومی قیمتها می باشد. در شرایط تورمی قیمت همه کالاها و خدمات در یک کشور رشد می کند. البته این رشد یکسان و متناسب نیست ولی واژه گرانی اصطلاحی است که به طور عامیانه در میان مردم استفاده می شود و اشاره به بالا بودن قیمت یک کالا یا خدمت خاص در مقایسه با سایر کالاها یا در مقایسه با درآمد افراد دارد.

نکته مهم این است که در اکثر کشورها تورم وجود دارد ولی نرخ آن تک رقمی بوده و در کشورهای پیشرفته عموما زیر 2درصد است. آنچه که تورم را به یک پدیده مخرب اقتصادی تبدیل می کند سطح بالای آن است. متاسفانه در کشور ما سالیان متوالی است که نرخ تورم بالای 20 درصد را تجربه می کنیم که ریشه بسیاری از معظلات اقتصادی می باشد.

کاهش ارزش پول یعنی چه؟

از آنجا که پدیده تورم باعث می شود با گذشت زمان برای خرید یک کالا یا خدمت پول بیشتری پرداخت گردد یا با یک مقدار معینی از پول با گذشت زمان مقدار کمتری از یک کالا یا خدمت قابل خرید می باشد به آن کاهش ارزش پول ملی یا کاهش قدرت خرید نیز گفته می شود.

تورم چگونه اندازه گیری می شود؟

در بیشتر کشورها بانک مرکزی مسئول محاسبه و انتشار آمار مربوط به تورم می باشد. برای اینکار از شاخصهای مختلفی استفاده می شود. سه شاخص مهم و کاربردی در این زمینه عبارتند از cpi ( شاخص قیمت مصرف کننده) ، ppi ( شاخص قیمت تولید کننده) و wpi ( شاخص قیمت عمده فروشی). نرخ تورم عبارتست از تغییرات شاخص های تورم.

cpi یا شاخص قیمت مصرف کننده

Cpi تغییرات قیمت سبدی از کالاها و خدمات را که مردم در زندگی روز مره استفاده می کنند اندازه گیری می کند مانند قیمت گوشت،اجاره خانه، قیمت خدمات بهداشتی و گردشگری و میوه و پوشاک.

ppi یا شاخص قیمت تولید کننده

Ppi تغییرات قیمت سبدی از کالاها و خدمات تولید و ارائه شده توسط تولیدکنندگان را اندازه گیری می کند. بعبارتی cpi قیمت مصرف کننده را مد نظر قرار می دهد ولی ppi قیمت تولید کننده را در محاسبات منظور می کند. بعبارت دیگر قیمت کالاها و خدمات درب کارخانه و قبل از پخش و توزیع مبنا قرار می گیرد.

wpi یا شاخص قیمت عمده فروشی

Wpi تغییرات قیمت عمده فروشی سبدی از کالاها و خدمات را اندازه می گیرد.

همانطور که ذکر شد مکانیزم هر سه شاخص یکسان می باشد تنها تفاوت آنها در مبنای اندازه گیری می باشد. Cpi مصرف کننده را مد نظر دارد ppi تولید کننده و wpi قیمتهای عمده فروشی را ملاک محاسبه قرار می دهد. آنچه که در آمار و اخبار بیشتر مورد توجه قرار می گیرد تورم مصرف کننده یا همان cpi می باشد.

مکانیسم محاسبه شاخص های تورم چگونه است؟

سه مرحله اصلی در محاسبه شاخصهای تورم وجود دارد. اول تعیین سبدی از کالاها و خدمات. دوم تعیین سال پایه و سوم اندازه گیری تغییرات قیمت در دوره های مختلف.

تعیین سبد کالاها و خدمات برای اندازه گیری تورم بر اساس مشخصه های فرهنگی و اقتصادی جامعه صورت می گیرد. بعبارتی سعی می شود کالاها و خدماتی که توسط عموم مردم بصورت قابل توجه مصرف می شود بعنوان سبد محاسبه تورم انتخاب گردد. وزن هر کالا یا خدمت بر اساس وزن آن در هزینه های خانوار مشخص می شود. مثلا هزینه اجاره خانه یا هزینه خوراک و پوشاک بر اساس مطالعات و بررسیها در سبد قرار گرفته و وزن آنها مشخص می گردد.

برای تعیین سال پایه معمولا سالی که از نظر اقتصاد شرایط با ثباتی را داشته است بعنوان سال پایه در نظر می گیرند. و در نهایت با رصد و اندازه گیری ماهیانه تغییرات قیمت سبد کالا و خدمات ، شاخصهای اندازه گیری تورم و نرخ تورم محاسبه می گردد.

مثلا فرض کنید سال 1395 بعنوان سال پایه تعیین می گردد . قیمت یک کیلو گوشت گوسفندی در ابتدای فروردین 1395 فرض کنید 200 هزار ریال بوده است. قیمت یک کیلو گوشت گوسفندی در ابتدای فروردین بعنوان شاخص، 100 در نظر گرفته می شود. حالا فرض کنید در اسفند 1395 قیمت هر کیلو گوشت گوسفندی 240 هزار ریال باشد. از آنجا که 200 هزار ریال معادل 100 در نظر گرفته شده است قیمت 240 هزار ریال معادل 120 خواهد بود. بنابراین شاخص قیمت گوشت گوسفندی از 100 در ابتدای 1395 به 120 در پایان 1395 رسیده است. نرخ تورم عبارتست از تغییرات شاخص اندازه گیری تورم. در این مثال نرخ تورم برابر است با 20 درصد .

این محاسبات برای کلیه کالاها و خدمات موجود در سبد کالا و خدمات انتخابی صورت گرفته و با توجه به وزن هر کالا یا خدمت در سبد ، شاخص تورم محاسبه می گردد که بر اساس آن نرخ تورم نیز قابل محاسبه خواهد بود.همچنین برای سرمایه گذاری مطمئن در بورس می توانید از مشاوره سرمایه گذاری در بورس استفاده نمایید.

تورم نقطه به نقطه چیست؟

اندازه گیری شاخص های تورم معمولا بصورت ماهانه انجام و منتشر می شود. چنانچه در یک بازه مشخص تورم را بررسی کنیم اصطلاحا به آن تورم نقطه به نقطه می گویند. مثلا چنانچه تغییرات قیمت کالاها را از ابتدای اردیبهشت 1399 تا پایان فروردین 1400 مورد اندازه گیری قرار دهیم به آن تورم نقطه به نقطه یکساله منتهی به فروردین 1400 می گویند.

نرخ رسمی تورم یا تورم میانگین چیست؟

علاوه بر تورم نقطه به نقطه ، بانک مرکزی نرخی را بعنوان نرخ رسمی تورم اعلام می کند که از آن به عنوان تورم میانگین یاد می شود. نحوه محاسبه نرخ تورم میانگین به این صورت است که به جای استفاده از شاخص تورم در انتهای هر سال، میانگین شاخص در آن سال با میانگین شاخص در سال قبل از آن مقایسه می شود. مثلا برای محاسبه نرخ تورم سال 1399، میانگین شاخص cpi در سال 1399 با میانگین شاخص cpi در سال 1398 مقایسه شده و تغییرات آن بعنوان نرخ تورم سال 1399 منتشر می گردد.

حال چنانچه تغییرات شاخص cpi در پایان 1399 در مقایسه با cpi در پایان 1398 محاسبه گردد ، نتیجه نرخ تورم نقطه به نقطه سال 1399 خواهد بود.

بازده اسمی چیست؟

در مباحث اقتصادی زمانیکه یک متغییر بدون در نظر گرفتن تورم در طول یک دوره مورد بررسی قرار می گیرد اصطلاحا به آن متغیر اسمی گفته می شود. مثلا چنانچه GDP کشور را در یک دوره بدون در نظر گرفتن تغییرات قیمت مورد بررسی قرار دهیم و رشد آن را مورد محاسبه قرار دهیم ، رشد اسمی GDP را مد نظر قرار داده ایم .

به عنوان مثال دیگر فرض کنید شخصی در سال 1392 سهامی را به قیمت 100 تومان خریداری نموده است. در حال حاضر قیمت سهام مذکور 600 تومان می باشد. بازدهی سهام مذکور در این دوره 500 درصد بوده است. از آنجاکه محاسبات ما بدون در نظر گرفتن تورم بوده است بازده محاسبه شده به روش فوق بازده اسمی نامیده می شود.

بازده واقعی چگونه محاسبه می شود؟

چنانچه اثرات تورم را از بازده اسمی حذف کنیم به آن بازده واقعی می گویند. در مثال فوق فرض کنید نرخ تورم در بازه مورد بررسی 520 درصد باشد آنگاه بازده واقعی سهام مذکور برابر با منفی 20 درصد خواهد بود. بعبارتی اگرچه در ظاهر فرد مذکور سود قابل توجهی کرده است ولی در عمل بخاطر تورم و کاهش ارزش پول ملی ، قدرت خرید او کاهش پیدا کرده و دچار زیان شده است.

بنابراین در کشور ما که نرخ تورم بالایی دارد در نظر گرفتن نرخ تورم در محاسبه رشد متغییرها و همچنین محاسبه بازده بسیار مهم است چرا که توجه به مقادیر اسمی می تواند گمراه کننده باشد.

تفاوت بازده واقعی و مورد انتظار

با توجه به مفهوم بازده سرمایه گذاری ها و دو عنصر تشکیل دهنده آنها یعنی، درآمد جاری و عایدی سرمایه (Capital gain) و عوامل کلیدی تاثیر گذار بر سطح بازده (یعنی ویژگی های داخلی و نیروهای خارجی)، سعی می شود به طور کوتاه و گویا و.

با حفظ سادگی و علمی بودن بحث، مقایسه بازده سرمایه گذاری در گزینه های گوناگون مطرح شود. برای مقایسه بازده سرمایه گذاری ها، ما نیازمند آن هستیم که به مفهوم ارزش زمانی پول، که آشکارا به تفاوت زمانی درآمد و عایدی سرمایه می پردازد،

برخی از خدمات سایت، از جمله مشاهده متن مطالب سال‌های گذشته روزنامه‌های عضو، تنها به مشترکان سایت ارایه می‌شود.
شما می‌توانید به یکی از روش‌های زیر مشترک شوید:

در سایت عضو شوید و هزینه اشتراک یک‌ساله سایت به مبلغ 700,000ريال را پرداخت کنید.
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 100 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامه‌ها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارت‌های بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارت‌های اعتباری بین‌المللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکان‌پذیر است.

به کتابخانه دانشگاه یا محل کار خود پیشنهاد کنید تا اشتراک سازمانی این پایگاه را برای دسترسی همه کاربران به متن مطالب خریداری نمایند!

تفاوت بازده واقعی و مورد انتظار

بازده سهام

بازده سهام

بازده سهام در فرآیند سرمایه‌گذاری نیروی محرکی است که ایجاد انگیزه می‌کند و پاداشی برای سرمایه‌گذاران محسوب می‌شود. هدف سرمایه‌گذاران حداکثر کردن بازده مورد انتظار است. اگرچه آنها در نظر دارند ریسک اولیه را کاهش دهند. بازدهی حاصل از سرمایه‌گذاری برای سرمایه‌گذاران دارای اهمیت است، زیرا اغلب تلاش سرمایه‌گذاران با هدف کسب بازده صورت می‌گیرد. ارزیابی بازده (قبل از ارزیابی ریسک) تنها راه منطقی است که سرمایه‌گذاران می‌توانند برای مقایسه سرمایه‌گذاری‌های جایگزین و متفاوت از هم انجام دهند. برای درک بهتر عملکرد سرمایه‌گذاری، اندازه گیری بازده واقعی (مربوط به گذشته) ضروری است. به ویژه بررسی بازده گذشته در تخمین پیش بینی بازده‌های آتی نقش زیادی دارد.

بازده غیرعادی سهام

تفاوت بین بازده مورد انتظار و بازده واقعی سهم را بازده غیرعادی می‌گویند که این بازدهی می‌تواند مثبت یا منفی باشد. چنانچه پیداست، بازدهی سهم همیشه مثبت نیست و بسته به میزان تغییرات قیمتی در دوره نگهداری و میزان پرداخت سود نقدی در پایان دوره مالی ممکن است مثبت، صفر و یا حتی منفی باشد.

بازده غیرعادی انباشته

بال و براون (۱۹۶۸) در مورد رابطه بین «علامت» سود خالص غیرمنتظره و میانگین نرخ بازده غیرعادی تحقیق کردند. آنها پیش بینی می‌کنند که افزایش غیر منتظره در سود خالص با نرخ بازده غیرعادی مثبت همراه است و کاهش غیرمنتظره آن با نرخ بازده غیرعادی منفی خواهد بود.

سهام رشدی و ارزشی در بازده سهام

سهام رشدی سهامی‌می‌باشد که هدف سرمایه‌گذاران از سرمایه‌گذاری در آن استفاده از رشد آینده سودهای شرکت می‌باشد و در واقع این نوع سهام متعلق به شرکت‌هایی می‌باشد که هنوز به مرحله بلوغ نرسیده اند و انتظار می‌رود از برنامه‌های توسعه ای فراوانی در آینده برخوردار شوند و بنابراین رشد بالایی در سود و یا میزان فروش خود تجربه نمایند بنابراین انتظار از سهام رشدی این است که قیمتش نسبت به جریانات نقدی، عایدی، سود تقسیمی ‌و ارزش دفتری فعلی آن بالاتر از میانگین باشد. در نتیجه این واکنش بیش از حد، در بلندمدت سهامگران یعنی سهام رشدی بازدهی کمی‌برای سرمایه‌گذاران خواهد داشت که آنها را در قیمت‌های بالا خریداری کرده اند و سهام رشدی ریسکی تر می‌باشد.

پیش بینی بازده مورد انتظار برای سهام کم گردش

اگر یک سهم به صورت روزانه داد و ستد نشود، برآورد بازده مورد انتظار و سنجش بازده غیرعادی آن دچار مشکل می‌شود، زیرا وقفه‌های معاملاتی موجب می‌شود تا نتوان بازده واقعی روزانه سهم را محاسبه کرد. در نتیجه، برآورد پارامترهای الگوی بازار (α و β ) دچار محدودیت می‌شود. گرچه روش استانداردی برای رفع این محدودیت وجود ندارد، اما در عمل پژوهشگران به راه‌های زیر روی می‌آورند. این روش‌ها در مورد روزهایی که داد و ستد سهام دچار وقفه بوده، استفاده می‌شود:

۱- فقط برای روزهایی که سهم دادوستد شده بازده غیرعادی محاسبه شود و برای بقیه روزها بازده غیرعادی حساب نمی‌شود؛ یعنی کنار گذاشتن بازده بازار و بازده سهام در روزهای وقفه.

۲- در روزهایی که سهم داد و ستد نشده قیمت تابلو مبنا قرار می‌گیرد؛ یعنی برای روزهای وقفه بازده صفر در نظر گرفته می‌شود.

٣- تخصیص بازده بین روزهای معاملاتی و روزهای وقفه؛ به این ترتیب که کل بازده حد فاصل دو داد و ستد به طور یکنواخت بین روزهای میانی تخصیص می‌یابد.

۴- محاسبه بازده سهم حد فاصل روزهای معاملاتی و مقایسه آن با بازده بازار برای همان مقطع زمانی.

مدل های پیش بینی بازده سهام

در مطالعات بسیاری به بحث پیش بینی بازده سهام پرداخته شده است و محققان بسیاری در پی ارائه الگو و مدلی جهت انجام این امر بر آمدند. بعضی از این مدل‌ها امروزه در سطح وسیعی مورد استفاده قرار می‌گیرند که هر یک مزیتی دارند، علاوه بر آن هریک با چالش‌ها و محدودیت‌هایی نیز روبرو هستند. در این بخش تعدادی از این مدل‌ها مورد بررسی قرار گرفته اند:

مدل قیمت گذاری دارایی‌های سرمایه ای

مدل قیمت گذاری دارایی‌های سرمایه ای، ارتباط بین ریسک و نرخ بازده مورد انتظار یک دارایی را توضیح می‌دهد. این مدل توسط ویلیام شارپ در سال ۱۹۶۰ معرفی گردید. فرض مدل قیمت گذاری دارایی‌های سرمایه ای این است که تنها عامل بازار تعیین کننده ریسک و بازده اوراق بهادار می‌باشد. مدل قیمت گذاری دارایی‌های سرمایه ای فرض می‌کند که اثر تمام عوامل بنیادی اقتصادی در همین یک عامل خلاصه می‌شود. برخی از چالش‌های مطرح شده در خصوص مدل قیمت گذاری دارایی‌های سرمایه ای بشرح زیر می‌باشد:

١. به یک عامل منحصر به فرد برای تبیین ریسک اتکا می‌کند؛

۲. داشتن مفروضات بسیار سخت و محدود کننده ای که قابل آزمون نمی‌باشد؛

٣. این مدل نمی‌تواند تفاوت‌های سیستماتیک و پایدار مرتبط با اندازه،P/E و حتی زمان‌های مختلف سال را توضیح دهد.

مدل قیمت گذاری آربیتراژ

در پاسخ به انتقادات مطرح شده درباره مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای، استفان راس در سال ۱۹۷۶ مدل قیمت گذاری آربیتراژ را مطرح کرد که مفروضات کمتری داشت. نظریه قیمت گذاری آربیتراژ یک نظریه عمومی‌قیمت گذاری است، که بازدهی را به صورت یک رابطه خطی، با چند عامل بنیادی و کلان اقتصادی، مدل سازی می‌کند. به عبارتی توضیح می‌دهد که چه چیزی باعث ایجاد تفاوت بین بازدهی اوراق بهادار مختلف می‌شود. نظریه قیمت گذاری آربیتراژ، تفاوت‌های مهمی‌با مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای دارد؛ اولا در نظریه قیمت گذاری آربیتراژ، وجود دارایی بدون ریسک که افراد بتوانند به نرخ بازدهی آن قرض بگیرند و بدهند، فرض نشده است؛ ثانیه مفروضات نظریه قیمت گذاری آربیتراژ، بسیار کمتر از مفروضات مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای است. علاوه بر آن امکان آزمون درستی نظریه قیمت گذاری آربیتراژ وجود دارد، در حالی که به دلیل عدم امکان مشاهده سبد دارایی بازار، بعضی محققان معتقدند امکان آزمون مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای وجود ندارد. بنابراین در آزمون‌های مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای، متغیرهای دیگری به جای بازدهی سید بازار به کار رفته اند که درستی این آزمون‌ها را با تردید مواجه کرده است. در ادبیات موضوع، مشکلات و چالش‌های تئوری قیمت گذاری آربیتراژ به شرح زیر مشخص گردیده است:

۱-تشخیص عامل‌ها و محاسبه حساسیت‌ها نسبت به این عوامل مشکل است.

۲- تغییرات پیش بینی شده از پیش بینی نشده متمایز نمی‌شود.

۳- تئوری قیمت گذاری آربیتراژ راجع به نوع و تعداد عوامل چیزی نمی‌گوید و این عوامل بر اساس نوع اقتصادها، زمان و روش تحقیق مشخص می‌شوند.

۴-عوامل موثر در طول زمان تغییر می‌کنند.

۵- به داده‌های زیادی برای تخمین پارامترهای مدل نیاز است.

مدل های چند عاملی

در مقابل مدل‌های تک عاملی، مدل‌های چند عاملی پدیده‌های مختلفی را در نظر می‌گیرد که ممکن است بر بازدهی سهام تأثیر بگذارد. این عوامل شامل مجموعه پدیده‌های اقتصادی و گروه‌های ساختاری (صنایع) مختلف می‌باشد. همانگونه که بیان شد در تئوری آربیتراژ عوامل مختلف برای توضیح بازده سهام باید در نظر گرفته شود، اما این عوامل تعیین نشده است. به همین دلیل فاما و فرنچ (۱۹۹۳) با توجه به تحقیقات انجام شده قبلی بر روی هر یک از عامل‌های ارتباط میانگین بازده‌ها را با پنج عامل ریسک بتا، اندازه، اهرم، نسبت P/ E، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار مورد آزمون قرار دادند. نتایج بررسی‌های آنها نشان داد که رابطه منفی بین اندازه شرکت و میانگین بازده‌ها وجود دارد. همچنین، آنها به این نتیجه رسیدند که بین نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار شرکت و میانگین بازده‌ها رابطه مثبتی وجود دارد. به علاوه، آنها دریافتند که باید به عامل اندازه توجه بیشتری شود و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار نقش قوی تری در میانگین بازده‌ها دارد. آنها یک رگرسیون چند متغیره برای بررسی عوامل موثر بر بازده پرتفوی طراحی کردند. محدودیت‌های مدل سه عاملی فاما – فرنچ را می‌توان بشرح زیر بیان نمود:

تجزیه و تحلیل این مدل، چیزی در مورد ریسک در اختیار تحلیل گر قرار نمی‌دهد. مدل سه عاملی فاما – فرنچ به جای ریسک کل، منابع بازده را شناسایی می‌کند و اندازه گیری ریسک پرتفوی باید با استفاده از سایر منابع (بازده) انجام شود.

٢. اگر یک مدیر پرتفوی استراتژی خود را تغییر دهد، رگرسیون موجود در این مدل نتایج عجیبی خواهد داشت. مثلا، اگر یک مدیر که قبلا سهام شرکت‌های بزرگ را در پرتفوی داشته به سوی سهام شرکت‌های کوچک گرایش پیدا کند، بازده غیرعادی قابل ملاحظه ای اعم از مثبت یا منفی مشاهده خواهد شد که نتیجه تغییر ویژگیهای پرتفوی است.

۳. پرتفوی‌هایی که به خوبی متنوع سازی نشده اند خطای آماری قابل ملاحظه ای دارند.

۴. اگر در یک پرتفوی اوراق بهادار با درآمد ثابت یا اوراق بهادار خارجی وجود داشته باشد، برای توضیح و تشریح عملکرد این پرتفوی که پیچیدگی بیشتری دارد، علاوه بر سه عامل موجود در مدل فاما – فرنچ عوامل دیگری هم مورد نیاز هستند.

تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکی به تکنیک‌هایی اشاره دارد که تلاش می‌کند به وسیله مطالعه روند گذشته روند آتی را پیش بینی نماید. تحلیل گران عقیده دارند تغییرات در عرضه و تقاضا می‌تواند به وسیله تغییرات در نمودارهای قیمت تعیین و پیش بینی شود. پایه تحلیل تکنیکال بر سه موضوع استوار است که شامل ۱) همه چیز در قیمت‌ها لحاظ شده است، ۲) قیمت‌ها بر اساس روند حرکت می‌کنند و ۳) تاریخ تکرار می‌شود. ریشه تحلیل تکنیکی بر پایه یافته‌ها و پژوهش‌های چارلز داو استوار شده است. نظریات داو در اوایل سال‌های ۱۹۰۰ میلادی گسترش یافت و با گذشت زمان تکامل پیدا کرد. نقاط ضعف تحلیل تکنیکی را در مجموع می‌توان به این صورت بیان کرد:

۱-اغلب تکنیکها جنبه دیداری دارند، معامله گر باید به طور پیوسته آن را مراقبت و پیگیری کند و قیمت دقیق و معلومی‌نمی‌تواند به معامله گر ارائه دهد.

۲. وفور ابزارها و مباحث: سیر تاریخی نشان میدهد که با گذشت زمان ابزارهای بیشتری معرفی گردید و دامنه تکنیک‌ها و ابزارها به قدری گسترده شد که نمی‌توانست همه آنها عملا کاربردی برای معامله گران داشته باشد.

٣. اکثر الگوها در عمل یک چیز را می‌گویند: نکته ای که در تحلیل تکنیکی دیده می‌شود، انبوهی از ابزارهایی است که از زوایای مختلف، اما شبیه به هم قصد دارند آینده قیمت را پیش بینی کنند. حتی برخی از الگوهای قیمت تنها از لحاظ نامگذاری با یکدیگر تفاوت دارند، اما در عمل یک چیز را می‌گویند.

۴. الگوهای قیمت تعریف مشخص و قاعده مندی ندارند. به طوری که بین تحلیل گران از نظر تشخیص یا نقض الگو اختلاف عقیده پیش می‌آید، زیرا تعریف دقیقی برای آن پیاده سازی نشده است.

۵.تکیه بیش از حد بر روی استراتژی‌های ایستای خرید و فروش: به نظر می‌رسد تا حد زیادی جنبه تحلیل نمودارهای قیمت، جای خود را به استفاده از ابزارهای خشک فنی داده و برخی معامله گران در دنیای تکنیک‌ها و ابزارهای فنی به قدری غرق شده اند، که موضوع و هدف اصلی را فراموش کرده اند. ساخت استراتژی‌های ایستای خرید و فروش و تکیه بر انجام داد و ستدهای خود کار نمونه ای از تلاش‌های فنی و تکنیکی است که معامله گران بسیاری را به خود مشغول ساخته است.

تحلیل بنیادی

در تحلیل بنیادی بازده سهام تابعی از شرایط کلان اقتصادی، وضعیت صنعت و شرایط خاص شرکت می‌باشد. شرایط خاص شرکت شامل عملکرد و وضعیت مالی است که در قالب صورتهای مالی ارائه میگردد. تحلیل بنیادی مبتنی بر این فرض است که اوراق بهادار (و بازار به عنوان کل) دارای ارزش ذاتی است که بوسیله سرمایه‌گذاران قابل برآورد است. ارزش اوراق بهادار تابعی از یک سری متغیرهای بنیادی است که ترکیب این متغیرها بازده مورد انتظار همراه با سطح ریسک مشخص را ایجاد می‌کند. در تحلیل بنیادی برآورد ارزش ذاتی سهام از طریق ارزیابی متغیر‌های بنیادی انجام می‌شود. تحلیل بنیادی بر اساس اطلاعات و داده‌های گذشته و فعلی با هدف پیش بینی مالی انجام می‌پذیرد. در تحلیل بنیادی اساس پیش بینی بر مبنای وقایع و رخدادهای واقعی پایه گذاری شده است. این نوع از تحلیل نسبت به تحلیل تکنیکال بسیار زمان گیر تر است و معمولا همراه با جمع آوری اطلاعات از منابع مختلف ممکن می‌گردد. تجزیه و تحلیل به وسیله نسبت‌های مالی نیز در زمره تحلیل‌های بنیادی قرار می‌گیرد.

همانطور که بیان شد اهمیت پیش بینی بازده سهام محققان را بر آن داشت تا به دنبال متغیر و شاخص‌هایی باشند که توان توضیح بازده سهام را دارا هستند و دست به تبیین مدل‌هایی بزنند تا بتوانند روند بازده سهام را پیش بینی نمایند. شاید بعد از تحقیقات بال و براون (۱۹۶۸) که نشان داد اطلاعات بر بازده سهام موثر است، او و پنمن (۱۹۹۳) باعث تغییر در پارادایم حسابداری شدند. سوال اساسی آنها این بود که آیا می‌توان از طریق ترکیب نسبت‌های مالی رشد سود آتی را پیش بینی نمود؟ آنها از طریق آزمون‌های آماری استدلال کردند می‌توان از طریق نسبت‌های مالی به بازده غیرعادی رسید، از این رو بحث استفاده از نسبت‌های مالی به عنوان یکی از زیر شاخه‌های تحلیل بنیادی مطرح می‌گردد.

نسبت های مالی

تارخچه استفاده از نسبت‌های مالی به سال ۱۸۷۰ بر می‌گردد. در آن زمان بود که تحلیل گران نسبت‌های مالی را توسعه و ترویج دادند، بطوریکه امروزه تجزیه و تحلیل نسبت‌ها به یک تکنیک قوی و ابزاری مناسب برای استفاده کنندگان در جهت ارزیابی عملکرد گذشته، حال و آینده تبدیل شده است و تا به امروز به دلیل گسترش علم و دانش و همچنین پیشرفت فناوری محاسباتی و اطلاعاتی، پیشرفت‌های زیادی در نحوه استفاده از نسبتهای مالی به وجود آمده است. در پژوهش‌های فراوانی از نسبت‌های مالی جهت تجزیه و تحلیل در حوزه‌های پیش بینی ورشکستگی و رتبه بندی شرکتها استفاده شده است. بخش قابل توجهی از این پژوهش‌ها به پیش بینی بازده سهام مربوط می‌باشند.

از آنجا که می‌توان ده‌ها نوع نسبت از صورتهای مالی استخراج و مورد بررسی و تحقیق قرار داد، در نتیجه طبقه بندی‌های مختلفی از جنبه‌های متفاوت در نسبت‌های مالی وجود دارد. که از آن جمله:

۱-تقسیم بندی همپتون (۱۹۷۴) در روش اول نسبت‌های مالی را به سه گروه شامل نسبت نقدینگی، سودآوری و مالکیت و در روش دوم به چهار گروه اصلی شامل نسبت‌های نقدینگی، اهرمی، فعالیت و سودآوری طبقه بندی می‌کند.

۲-بریگام و وستون (۱۹۷۵) نسبت‌های مالی را در طبقه بندی دیگر و متفاوت با همپتون به چهار گروه اصلی شامل نسبت‌های نقدینگی، اهرمی، فعالیت و سود آوری طبقه بندی کردند.

۳-فاستر (۱۹۸۶) نسبت‌های مالی را به هفت طبقه تقسیم بندی کرد که شامل وضعیت نقدینگی، سرمایه در گردش عملیات و جریان نقدی عملیات، نسبت ساختار سرمایه، پوشش هزینه‌های بهره، سودآوری و گردش موجودی‌ها است.

۴-گیبسون (۱۹۹۴) نسبت‌های مالی را به پنج گروه اصلی تقسیم کرد که شامل نسبت‌های نقدینگی، نسبت‌های اهرمی، نسبت‌های سودآوری، نسبت‌های گردش دارایی‌ها و نسبت جریان وجوه نقد است.

Safdar, R. & Yan, C. (2016). Information risk, stock returns, and the cost of capital in China. China Finance Review International. ۶(۱): ۷۷ – ۹۵



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.