“درس دیگری که زود یاد گرفتم این بود که هیچ چیز جدیدی در وال استریت وجود ندارد. نمیتواند وجود داشته باشد زیرا معاملات سهام به اندازه تپهها قدیمیاند.”
5 درس معاملهگری از جس لیورمور (معاملهگر افسانهای)
جس لیورمور (Jesse Livermore) با اسم کامل «جسی لوریستون لیورمور» در دنیای معاملهگری، یک اسطوره محسوب میشود.
او فقط در سقوط بازار سهام در سال 1929 بیش از 100 میلیون دلار از معاملات خود سود کرد.
ارزش امروز این میزان پول، برابر با یک میلیارد دلار و یا حتی بیشتر است.
او یک صندوق پوشش ریسک (hedge fund) نبود و با پول دیگران هم معامله نمیکرد.
با اینکه تکنولوژی از زمان او تغییر بسیار پیدا کرده، هنوز هم دو کتاب او با عناوین زیر دیدگاههای بسیار ارزشمندی در اختیار معاملهگران قرار میدهد:
- چگونه در بورس معامله کنیم (How to Trade in Stocks)
- و همچنین کتابی که شرح اتفاقات اوایل حرفه معاملهگریاش است (نام لیورمور در کتاب تغییر داده شده) به نام خاطراتی از یک اپراتور سهام (Reminiscences of a Stock of Operator) نوشته ادوین لِفِوِر (Edwin Lefevre)
بیوگرافی کوتاه جس لیورمور
او از سن ۱۴ سالگی به عنوان پادو در یکی از کارگزاریهای بوستون شروع به کار کرد.
استعداد فوق العاده او در ریاضیات باعث شد که او به وجود «الگوهایی» در نوسانات قیمتها پی ببرد و این زمانی بود که اکثر مردم نوسانات قیمت را تصادفی میدانسته و روی سهام قمار میکردند.
او نخستین ترید خودش را با خرید ۵ دلار از سهمی آغاز کرد که سیستمش سیگنال خرید داده بود و دو روز بعد سهم را با ۱۵/۳ دلار سود نقد روش تدوین یک برنامه معاملاتی کرد.
در آن روزها مغازههایی برای قمار روی نوسانات زنده بازار وجود داشت و جس لیورمور با سیستمش آنقدر در این مغازه ها موفق عمل کرد که تمام این مغازه ها ورود جس را به محل کسبشان ممنوع کردند.
جسی لیورمور که در سنی حدود ۲۰ سال توانسته بود ده هزار دلار پول نقد داشته باشد برای خرید و فروش به وال استریت رفت.
تجربیات جس لیورمور
یکی از مهمترین درس هایی که او در ۵ سال اول تریدش گرفته بود این بود که وقتی شروع به استفاده از یک سیستم مطمئن کرد با رعایت کامل دیسیپلین، هرگز خارج از سیگنالهای سیستم ترید نکند، درسی که برایش به قیمت چند هزار دلار تمام شده بود.
جس به سرعت در وال استریت ورشکست شد و به بوستون بازگشت.
او شروع به بررسی دلایل شکستش در وال استریت کرد و متوجه شد که سیستم او یک سیستم بی نقص اسکالپینگ (ناخنک زنی یعنی گرفتن سودهای جزئی) است که بر مبنای قیمت زنده عمل میکند و به سرعت و با مقداری سود خارج میشود.
در حالی که در وال استریت تا رسید خرید شما از کارگزار نرسد، شما نمیتوانید متوجه شوید که نماد مورد نظر را به چه قیمتی خریدهاید.
پس جس به سرعت و با چند ترید موفق در مغازهها پولش را به دست آورد و شروع کرد به تدوین سیستمی جدید برای خرید و فروش در وال استریت.
با تمرکز بیشتر روی حرکات بزرگ و طراحی یک سیستم خوب، لیورمور شروع به کسب درآمد از بورس وال استریت میکند.
در برهه زمانی خاصی جس پی میبرد که بازار به قله رسیده و زمان سقوط فرارسیده است.
او شروع به فروش میکند اما قیمتها هر روز بالاتر میروند تا اینکه او با ضرر هنگفت از بازار خارج میشود.
چندی بعد از این زیان بزرگ، تغییر روند قیمتها آغاز میشود و پیش بینی جس درست از آب در میآید. اینجا بود که جس درس بزرگ دیگری گرفت: عامل زمان.
یک تحلیلگر باید بتواند زمان درست ورود و خروج از یک ترید را درست تشخیص دهد تا موفق شود.
لیورمور زمان برگشت بزرگ ۱۹۰۷ را چنان درست تشخیص می دهد که تنها در روز ۲۴ اکتبر ۱۹۰۷ سه میلیون دلار سود میکند. این فروشهای او چنان موثر عمل کردند که مورگان (از کسانی که چند سال قبل از این سقوط با دادن ۲۰ میلیون دلار به وال استریت آن را از ورشکستگی نجات داد) شخصاً از جس میخواهد که فروش را متوقف کند والا به تنهایی بازار را نابود میکند.
بعد از این روز او به خرس بزرگ وال استریت مشهور شد.
دستاوردها و روش جس لیورمور
یکی از مهمترین دستاوردهای لیورمور در ترید تشخیص محدودههای مقاومت و حمایت توسط اوست. اصل دیگری که برخی از معاملهگران بازار بعد از او هم رعایت میکنند، خرید پلهای است.
لیورمور همیشه به صورت پلهای به معاملات وارد میشد. البته با رعایت این نکته که در خرید، همیشه قیمت خرید در پله دوم بالاتر از اول بود، قیمت خرید در پله سوم بالاتر از دوم و…. در فروش هم به عکس.
او همیشه قبل از ورود به یک ترید محاسبه میکرد که چه تعداد سهم خواهد خرید و همیشه حدود ۲۰ درصد سرمایهای که برای این ترید را کنار گذاشته بود درگیر میکرد. اگر قیمت در جهت میلش پیش میرفت در پلههای بعدی بقیه سرمایه را رد میکرد والا با ضرر کمی خارج میشد.
لیورمور برای هر معامله یک عامل زمان هم قائل بود و پیش از ورود میدانست که این ترید تا چه زمانی باز است و به عبارت دیگر او نقطه خروج با ضرر زمانی هم داشت.
روش جس لیورمور بدین ترتیب بود:
۱- او صبر میکرد تا بازار جهت دار شود.
۲- صنایع پیشرو در جهت بازار را بررسی کرده و سهام پیشرو در آنها را شناسایی می کرد.
۳- حجم یکی از ارکان اصلی سیستم او بود.
۴- آنقدر صبر می کرد تا نماد مورد نظر سیگنال بدهد و سپس با اطمینان و بدون تجدید نظر وارد می شد.
۵- به محض حرکت سهم در جهت دلخواه، خرید پلهای را شروع می کرد.
۶- صبور با سهم همراه میشد و به نوسانات کوچک قانع نمیشد.
از سبک معاملات جس و گفتههایش میتوانیم پنج نکته زیر را بیاموزیم.
این نکات برای معاملهگرها در بازارهای مختلف میتواند مفید باشد.
این نکات معاملهگری ممکن است 100 سال عمر داشته باشند، اما هنوز هم به اندازه روزی که این معاملات انجام شدند اهمیت دارند.
یکی از نقل قولهای معروف او میگوید:
“درس دیگری که زود یاد گرفتم این بود که هیچ چیز جدیدی در وال استریت وجود ندارد. نمیتواند وجود داشته باشد زیرا معاملات سهام به اندازه تپهها قدیمیاند.”
1. سهام قوی را تنها در بازار گاوی بخرید و سهام ضعیف را تنها در بازار خرسی بفروشید
بازارهای خرسی و گاوی به هنگام افت و رشد قیمتها اتفاق می افتند.
سهام، در کل یا به عنوان یک بازار، توسط یک شاخص اصلی، (شاخص بورس) نشان داده میشوند.
بنابراین، اگر این شاخص در روندی صعودی قرار گیرد، تمرکز باید روی خرید قویترین سهام باشد. هنگامی که این شاخص در روندی نزولی قرار گیرد، تمرکز باید روی Short کردن ضعیفترین سهام باشد.
نکته: Short کردن یعنی فروش استقراضی، یعنی اینکه بدون اینکه سهام را خریده باشید آنرا بفروشید. در حال حاضر، در بورس ایران امکان Short کردن سهام وجود ندارد.
شما نباید این معاملات را خودسرانه و بیبرنامه انجام دهید. معاملات باید براساس یک استراتژی معاملاتی منطقی که به شما در انتخاب سهام درست کمک میکند انجام شوند.
2. اگر زمینه معاملات مهیا نیست، معامله نکنید
در سادهسازی مراحل یک معامله نیز گفتیم که تدوین یک استراتژی و یک برنامه معاملاتی زمان و تمرین میخواهد، اما بعد از اینکه درست تنظیم شد، تنها کاری که باید بکنید دنبال کردن آن است.
اگر بازار زمینه معاملاتی را بر اساس برنامه معاملاتی شما فراهم نمیکند، نباید وارد معامله شوید.
فکر کردن نبود که باعث شد پول زیادی بدست آورم، بلکه همیشه نشستن بود که پول کلان برایم میرساند.
3. با حد ضرر معامله کنید و پیش از انجام معامله سطح حد ضرر را بشناسید
هر معاملهای، فارغ از اینکه از بیرون چقدر خوب به نظر برسد، ممکن است با شکست مواجه شود.
همیشه حدضرر تعین کنید و مطمئن شوید که این حدضرر در صورت افت قیمت سهام تا حدضرر، شما را از معامله خارج میکند.
معامله گران موفق روزانه در مورد اینکه چه زمان باید از معامله خارج شوند تردیدی ندارند. آنها، حتی پیش از ورود به معامله، میدانند چه زمان، کجا، و چگونه باید از آن خارج شوند.
4. میانگین کم نکنید
کاهش میانگین یعنی اینکه شما به معاملهای که وارد ضرر شده پول بیشتری تزریق کنید.
اگر هم اکنون حجم خریدتان به حداکثر رقم رسیده (رقمی که برنامه معاملاتی شما اجازه میدهد)، اضافه کردن پول به آن موقعیت معاملاتی (خرید بیشتر سهم) تنها شما را از اصولتان دور میکند.
کاهش میانگین میتواند خیلی زود سرمایه شما را تحلیل ببرد خصوصا اگر چندین بار این کار را انجام دهید، زیرا قیمت باز هم علیه شما خواهد بود.
من نسبت به ضررهای مرتبط با کاهش میانگین خرید هشدار دادهام، روشی که بسیار رایج است.
تعداد افراد زیادی سهام را به فرض در 500 تومان خریداری میکنند، و دو سه روز بعد اگر بتوانند آن را در 470 تومان بخرند مشتاق میشوند که با خرید چند سهم دیگر میانگین خود را کاهش دهند، تا قیمت میانگین خریدشان مثلا به 485 تومان برسد.
اگر در 500 تومان خرید کردهاید و ارزش سهام 30 تومان کاهش پیدا کرده، چه منطقی در خرید بیشتر از آن سهم وجود دارد؟ اگر قیمت به 440 تومان رسید با نگرانی مضاعف آن چه میکنید؟
5. تعداد زیادی از سهام را دنبال نکنید
تمرکز و تلاش خود را با دنبال کردن چندین سهام مختلف از دست ندهید. به جای آن، روی معامله قویترین سهام در بازار گاوی و ضعیفترین سهام در بازار خرسی تمرکز کنید.
این کار باعث محدود کردن تعداد سهامی میشود که هربار معامله میکنید. اگر به دنبال بیش از این باشید، نمیتوانید تمام سهام خود را دنبال و آنها را به شکل مطلوب معامله کنید.
هرچه تعداد سهامی که دنبال میکنید بیشتر باشد، احتمال اینکه حرکات مهمی که منتظرشان هستید را از دست بدهید بیشتر خواهد شد.
معامله موفق
جس لیورمور معاملهگری بسیار موفق بود، اما او در این بین چندین بار شکست را تجربه کرد و ثروت خود را بارها از دست داد و دوباره به دست آورد.
او مقصر ضررهای خود را تنها حاصل از قلم انداختن دو چیز میداند:
- تدوین نکردن قوانین معامله خود به طور کامل
- عدم پیروی از قوانین خود
این دو مشکل هنوز هم ممکن است باعث ضرر معاملهگران شوند، همانطور که پیش از این شدهاند. جس لیورمور یکی از طرفداران بزرگ ایجاد یک سیستم معاملاتی و پایبندی به آن به هنگام انجام معامله بود.
در مورد سیستم و استراتژی معاملاتی میتوانید مطالب زیر را ببینید:
اگر شما نکتهای از روش جس لیورمور فرا گرفتید در بخش نظرات برای ما و سایر خوانندگان بورسینس بنویسید.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
چگونه به یک معامله گر سودآور تبدیل شویم؟
چگونه به یک معاملهگر سودآور تبدیل شویم؟ چنانچه قصد دارید به عنوان یک معاملهگر وارد دنیای معامله گری و ترید شوید، ممکن است این سوال برای شما پیش آمده باشد که برای تبدیل شدن به یک معاملهگر سودآور به چه نکاتی باید توجه کنید؟
باید بگوییم که طی کردن مسیر پر فراز و نشیب معامله گری، مستلزم کسب دانش و مهارتهای تخصصی بسیاری است.
برای اینکه به یک معامله گر سودآور تبدیل شویم باید اصول زیر را رعایت کنیم؟
۱-همیشه از یک برنامه معاملاتی استفاده کنید
برنامه معاملاتی مجموعهای از قوانین است که معیارهای ورود، خروج و مدیریتی هر معاملهگر را برای معاملات تعیین میکند.با فناوری پیشرفتهی امروزه، میتوان ایدههای معاملاتی را بر روی حساب دمو(آزمایشی) و قبل از متحمل شدن ریسک بر روی سرمایه واقعی، آزمایش کرد.
برای اینکه بتوانید برنامه معاملاتی خود را به درستی اجرا کنید و همچنین از امکان بک تست استفاده کنید، باید در زمینه انتخاب بروکر دقت کنید. به همین دلیل یکی از بروکرهای مورد اعتماد، بروکر آمارکتس(AMarkets) میباشد.
این روش به شما امکان میدهد که ایدهی معاملاتی خود را با استفاده از دادههای تاریخی به کار گرفته و تعیین کنید که آیا این طرح عملی است یا خیر. هنگامی که برنامه معاملاتی تدوین شد و آزمایش مجدد آن نیز نتایج خوبی به دست داد، میتوان از آن در معاملات حقیقی استفاده کرد.
۲-با معاملات همچون بیزینس برخورد کنید
برای موفقیت باید به معاملات به عنوان یک بیزینس تمام وقت یا پاره وقت نگاه کنید، نه به عنوان یک سرگرمی. اگر به عنوان یک سرگرمی به آن توجه شود، هیچ تعهد واقعی برای یادگیری وجود نخواهد داشت.
معامله یک تجارت است و شامل هزینهها، زیانها، مالیات، عدم اطمینان، استرس، ریسک و … میشود. شما به عنوان یک معاملهگر در اصل صاحب یک کسب و کار هستید و باید برای به حداکثر رساندن پتانسیل کسب و کار خود تحقیق نموده و استراتژی بهینهای داشته باشید.
۳-هدف و نیازهای خود را مشخص نموده و به آنها پایبند باشید
یکی از اولین کارهایی که باید انجام دهید این است که بازارهایی را که میتوانید در آنها فعالیت کنید را شناسایی نمایید. برای انجام این کار باید اطلاعات بیشتری کسب کرده و هدف و نیازهای خود را به وضوح تعریف کنید.
همچنین باید از میزان تحمل ریسک خود مطمئن شوید. بنابراین قبل از انجام هر کار دیگری، اطمینان حاصل کنید که اهداف، سرمایه، میزان تحمل ریسک و … را به دقت بررسی میکنید.
علاوه بر تعیین هدف، باید چارچوب زمانی خود را نیز تعیین کنید. برآورد نمایید که چقدر زمان را باید در فرایند “آزمون و خطا” در حساب آزمایشی خود صرف کنید، و همچنین چقدر زمان واقعی را می توانید صرف معامله حقیقی کنید.
باید انتخاب کنید که آیا می خواهید معاملات برای شما استقلال مالی به ارمغان بیاورد یا اینکه منبع درآمد اضافی باشد. با توجه به همهی این موارد می توانید اهداف خود را تعیین کرده و به آنها پایبند باشید.
۴-از سرمایهی خود محافظت کنید
محافظت از سرمایه به معنای تجربه نکردن معاملات زیانآور نیست. همه معاملهگران در برخی از معاملات خود ضرر میکنند.
اما برای یک معامله گر سودآور، حفاظت از سرمایه به معنای عدم پذیرش ریسکهای غیر ضروری و انجام هر کاری است که میتواند برای حفظ معاملات خود انجام دهد، از جمله استفاده از استاپلاس، تیک پرافیت و بسیاری ملاحظات دیگر.
۵-همیشه از استاپلاس استفاده کنید
برای تبدیل شدن به یک معامله گر سودآور باید از استاپ لاس یا حدضرر استفاده کنیم. استاپلاس میزان از پیش تعیین شدهای از ریسک است که یک معاملهگر مایل است در هر معامله آن را بپذیرد.
استاپلاس ممکن است یک دلار یا درصد باشد، اما در هر صورت، ریسک معاملهگر در طول معامله را محدود میکند. استفاده از استاپلاس میتواند تا حدی استرس را از معاملات دور کند، چرا که معاملهگر میداند که در هر معامله نهایتا مقدار X را متضرر خواهد شد.
عدم اعمال استاپلاس کار درستی نیست، حتی اگر آن معامله منجر به یک معاملهی سودآور شود. خروج با استاپلاس و در نتیجه داشتن یک معامله با ضرر، اگر در چارچوب قوانین برنامه معاملاتی قرار گیرد، همچنان معاملهی خوبی است. استفاده از استاپلاس به اطمینان از محدود شدن ضررها و خطرات کمک میکند.
۶-یک روش یا استراتژی معاملاتی را ایجاد کنید و آن را توسعه دهید
وقت گذاشتن برای توسعه یک روش معاملاتی مناسب ارزش تلاش بسیار را دارد و یک معامله گر سودآور اینگونه عمل میکند. واقعیتها، نه احساسات یا امید، باید الهامبخش توسعه یک برنامهی معاملاتی کارآمد باشند.
معاملهگران که برای یادگیری عجلهای ندارند، معمولاً راحتتر می توانند تمام اطلاعات موجود را مرور کنند. چنانچه قصد شروع یک شغل جدید را داشته باشیم به احتمال زیاد باید حداقل چند سال در دانشگاه تحصیل کنیم تا واجد این شرایط باشیم که برای موقعیتی در زمینه جدید درخواست دهیم.
یادگیری نحوهی معامله نیز حداقل به همان مقدار زمان و تحقیق و مطالعه مبتنی بر واقعیت نیاز دارد.
۷-هیجانات خود را در کنترل کنید
یک معامله گر سودآور هرگز نباید اجازه دهد هیجانات، معاملاتش را تحت تاثیر قرار دهد. باید بدانید که جایی برای عصبانیت، طمع و حتی وحشت در مورد یک معامله خاص وجود نخواهد داشت. به همین دلیل است که شما باید یک استراتژی برای کنترل هیجانات خود حین انجام معاملات پیدا کنید.
توصیه میشود با وجوه کمتری در حساب معاملاتی خود شروع کنید، بیشتر به این دلیل که مبتدیان بر اساس احساسات خود معامله میکنند و نه بر اساس استراتژی و برنامه معاملاتی.
احساسات کنترل شده به معنای تصمیمگیری بهتر است، بنابراین یاد بگیرید که چگونه آرامش خود را حفظ کنید، حتی اگر بخشی از سرمایهی خود را از دست بدهید.
۸-تنها آنچه را انجام دهید که به طور کامل درک میکنید
اگر نتوانید اصول اولیه یا پیشرفتهتر معاملات را درک کنید، نمیتوانید در این صنعت موفق شوید. به طور کلی برای تبدیل شدن به یک معامله گر سودآور، اگر چیزی را نمیدانید و متوجه نمیشوید نباید معامله را ادامه دهید.
علاوه بر این، هرگز بر اساس نظرات دیگران معامله نکنید، مگر اینکه کاملاً مطمئن باشید که همه چیز از جمله عواقب، نسبت ریسک-بازدهی، احتمال و … درک کردهاید.
۹-از تکنولوژی به نفع خود استفاده کنید
معاملهگری یک تجارت رقابتی است. به راحتی میتوان فرض کرد شخصی که در آن طرف معاملات نشسته و از تمام فناوریهای موجود به طور کامل استفاده میکند. به همین دلیل انتخاب یک بروکر مناسب و استفاده از بونس های آن بسیار تاثیر گذار میباشد. برای این منظور میتوان از بونس های ارائه شده توسط آمارکتس(AMarkets) بهره برد.
انواع مختلفی از روشها برای مشاهده و تحلیل بازارها وجود دارد. انواع نمودارها و ابزارهای معاملاتی، اطلاعات متفاوتی را برای معاملهگران فراهم میآورند. آزمایش مجدد یک ایدهی معاملاتی با استفاده از دادههای تاریخی، از گامهای اشتباه و پرهزینه جلوگیری میکند.
دریافت آپدیتهای بازار از طریق تلفنهای هوشمند و رایانه به ما این امکان را می دهد که معاملات را در هر نقطه و هر جا نظارت کنیم. اتصال به اینترنت پرسرعت، استفاده از پلتفرمهای به روز شده و بهرهمندی از ابزارهای معاملاتی مختلف میتواند عملکرد معاملات را تا حدی بهبود بخشد.
به علاوه انواع متفاوتی از اندیکاتورهای تکنیکال و فاندامنتال برای تحلیل بازار وجود دارند که پیشرفت تکنولوژی، اطلاعات بسیاری در مورد هرکدام از آنها و نحوهی به کارگیری آنها در اختیار ما قرار داده است.
۱۰-هرگز یادگیری را متوقف نکنید
جهان پیرامون ما به سرعت در حال تغییر است. به همین دلیل است که شما باید اطمینان حاصل کنید که هرگز از یادگیری در مورد کل صنعت و بیزنس معامله گری دست نمیکشید. مهمتر از همه باید تضمین کنید که در مورد تمام ترندها، نرمافزارها و استراتژیهای فعلی که میتوانید استفاده کنید به روز باشید.
معاملهگران باید هر روز بر یادگیری بیشتر تمرکز کنند. به خاطر داشته باشید که درک بازارها و همه پیچیدگیهای آنها یک فرایند مستمر و مادامالعمر است. تحقیقات بسیار مانند گزارشهای مختلف اقتصادی به معاملهگران این امکان را میدهد تا حقایق بازار را درک کنند. تمرکز و مشاهده به معاملهگران اجازه میدهد تا تفاوتهای ظریف را بیاموزند.
سیاست های جهانی، رویدادهای خبری، ترندهای اقتصادی و … همه بر بازارها تأثیر میگذارند. بازارها دائما در حال تغییرند. هرچه معاملهگران، بازارهای گذشته و کنونی را بیشتر درک کنند، آمادگی بیشتری برای مواجه شدن با آینده خواهند داشت.
اینترنت، بسیاری از کارها را برای ما آسان کرده است، به این معنی که شما در هر لحظه میتوانید به جدیدترین اخبار دنیای معاملات دسترسی داشته باشید. بنابراین مطمئن شوید که با تحقیق کافی، منابع موثقی را پیدا میکنید.
سخن آخر
یک معاملهی زیان آور نباید ما را شگفت زده کند. ضرر بخشی از دنیای معامله گری است. هنگامی که یک معاملهگر، سود و زیان را به عنوان بخشی از معاملات بپذیرد آنگاه هیجانات، تأثیر کمتری بر عملکرد او در اجرای معاملات خواهند داشت.
این بدان معنا نیست که ما نمیتوانیم از معاملهی سودآور هیجان زده باشیم، اما باید در نظر داشته باشیم که معاملهی متضرر هرگز از ما دور نیست.
تفکرات اشتباه در مورد پلن معامله گری
چند تفکر اشتباه در مورد پلن معامله گری وجود دارد که باعث می شوند ما در لزوم داشتن یک پلن تردید کنیم یا در طراحی پلن گمراه شویم. در این مقاله به مهمترین این عوامل پرداخته و در انتها میتوانید به ویدئویی که در این باره تهیه و تدوین شده توجه فرمایید.
پلن معامله گری فرمالیته و نمایشی است!
خیلی از معامله گران (مبتدی) می گویند برای موفقیت در بازارهای مالی نیازی به داشتن یک پلن نیست. در واقع اعتقاد دارند که اگر شما می خواهید مستمر در بازار موفق شوید و کسب درآمد کنید نیازی به داشتن پلن نیست. کافیست عضو کانال های سیگنال دهی شوید یا رانتی خرید و فروش کنید یا . . به چند دلیل این طرز فکر اشتباه است. ابتدا توضیح دهیم پلن چیست؟ پلن یعنی برنامه ریزی و طرح ریزی برای انجام یک کاری در آینده. در برنامه ریزی ها ما جوانب کار را می سنجیم، اهداف تعیین می کنیم، محدودیت ها را بررسی می کنیم، ریسک ها و پاداش های احتمالی را محاسبه می کنیم و . . هر کاری برای انجام درست نیاز به برنامه ریزی دارد ولو یک برنامه ریزی ذهنی که البته کارها و پروژه های بزرگتر و سنگین تر طبیعتا نیاز به یک پلن و برنامه ریزی مفصل و مکتوب دارند.
معامله گری چه نوع شغلی است؟ معامله گری شغلی است که شما در آن مشغول اتخاذ مهم ترین تصمیمات زندگی خود هستید یعنی تصمیمات اقتصادی. کسی که میخواهد سخت ترین تصمیمات زندگی خود را بگیرد قطعا خود را به سطح آمادگی بالایی می رساند امکانات متعددی برای خود فراهم می کند و سعی می کند با یک نقشه مدون و حسابشده اقدام به تصمیم گیری کند. حال بهتر می توانیم درک کنیم پلن معامله گری نمایشی نیست و بالعکس کاملا مهم و حیاتی است و عملا بدون داشتن پلن، کاری پیش نمی رود.
گاهی اوقات در برخی از بازارها (مانند بازار بورس یا رمزارزها) شرایطی فراهم می شود که به صورت کاملا یکطرفه بازار حرکت می کند و گویا اصلا نیازی به هیچ دانشی نیست! تا زمانی که شما در بازار زیان سنگینی نداشته اید ممکن است این تفکر اشتباه را داشته باشید اما وقتی یک زیان جبران ناپذیر و سخت داشته باشید در خلوت خود نیاز شدید به یک پلن معامله گری خیلی کامل را حس می کنید. البته ممکن است خیلی دیر شده باشد.
یک پلن ذهنی کافی است، نیازی به مکتوب کردن آن نیست
نوشتن به خودی خود معجزه می کند. این موضوعی است که بارها و بارها در مورد سبک زندگی و شیوه های دستیابی به موفقیت از سخنرانان مطرح انگیزشی شنیده ایم. نوشتن اهداف و آنچه که برای رسیدن به آنها نیاز است می تواند به دقت ریزترین و جزئیترین موضوعاتی که در حالت عادی نمی دانیم کجای ذهن ما هستند را مورد بررسی قرار دهد و به ما کمک کند شناخت بیشتری از خود داشته باشیم. همانطور که یک نقاش تخیلات و برداشت های خود را از محیط پیرامونش به زیبایی به تصویر می کشد یک معامله گر هم می تواند پس از نوشتن یک پلن به دقت و با جزئیات کامل یک شناخت عمیق از خود داشته باشد. موضوع دیگر این است که معامله گری شغلیست مملو از وسوسه و تصمیمات لحظه ای بدون برنامه و برای داشتن یک نقشه از پیش تعیین شده باید پلن مکتوب داشته باشیم. وقتی شما پلن ذهنی داشته باشید در لحظه تصمیم گیری، ذهن توانایی تفکیک بین آنچه در بازار می بیند و آنچه در پلن خود داشته است را ندارد و اسیر نوسانات لحظه ای بازار می شود.
فرض کنید شما در پلن خود امروز قصد خرید طلا را داشته اید به یکباره یک کندل قدرتمند نزولی می بینید و بلافاصله پشیمان از خرید می شوید و یک موقعیت فروش باز می کنید! پس از چند ساعت قیمت بر می گردد و در جهت صعودی حرکت می کند از آنجایی که شما برنامه ای هم برای فروش نداشته اید لذا حد زیان درستی هم نخواهید داشت و . ادامه ماجرا. این یعنی یک معامله خیلی بد و عصبی کننده و خیلی سخت می توانید خود را روش تدوین یک برنامه معاملاتی ببخشید.
پلن معامله گری یعنی یک سیستم معاملاتی عالی!
به جرئت می توان گفت 99 درصد معامله گران بازارهای مالی این تفکر اشتباه را دارند و در پاسخ به این پرسش که پلن معامله گری شما چیست؟ تنها به سیستم معاملاتی خود اشاره می کنند! تحلیلگران زیادی را دیده ام که به زعم خود حرفه ای هستند ولی در معامله گری و کسب سود از بازار ناتوان هستند. کسانی هستند که هزینه های زیادی بابت آموزش پرداخت می کنند و زمان زیادی را صرف می کنند ولی همچنان در معامله گری شکست می خورند. این اشخاص متاسفانه چون ضعف خود را در دانش تحلیلی می دانند همواره در پی کسب دانش و یادگیری مکاتب مختلف تحلیلی اعم از تکنیکال، بنیادی، بین بازاری یا طراحی اکسپرتها و فیلترها و . هستند و از این شاخه به آن شاخه در حال پرش هستند که باعث می شود در یک دور باطل قرار گیرند.
البته اهمیت سیستم معاملاتی بر هیچ معامله گری پوشیده نیست و می توانیم بگوییم یک پلن خوب سوار بر یک سیستم معاملاتی حرفه ای و آزموده شده است اما با مشاهده این مشکلات باید به این موضوع پی ببریم که تنها داشتن یک استراتژی معامله گری و مدیریت سرمایه، کسب موفقیت مستمر در بازارهای مالی را برای ما به ارمغان نمی آورد و باید به بخش های دیگر یک پلن معامله گری نیز توجه داشته باشیم.
6 سبک معاملاتی فارکس که باید با آنها آشنا شوید
شروع کردن معاملات فارکس بدون داشتن تجربه خاصی می تواند مشکلات زیادی را در زمان های چالش برانگیز برای معامله گر ایجاد کند.
به همین دلیل، باید بگوییم که برای رسیدن به موفقیت به تلاش، کسب آگاهی و زمان نیاز دارید.نحوه انجام معاملات تان به پیش بینی شما، میزان سود، بازده و ریسکی که می توانید انجام دهید وابسته است.
در نتیجه، می توانید با تدوین یک استراتژی قوی و رسیدن به اهداف تعیین شده ، سود مورد نظر خود را کسب کنید.توجه کنید که سبک های معاملاتی متنوعی وجود دارند که می توانید هر یک از آنها را براساس خصوصیات شخصیتی خود انتخاب کنید.
در زیر به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم:
1- معاملات روزانه
این دسته از معامله گران فارکس عمدتاً به شروع و کامل کردن برنامه معاملاتی خود در طول یک روز تأکید دارند.
این شمایید که ترجیح می دهید یک معامله را در طول یک روز باز کنید و در انتهای شب ببندید.
به طور کلی، معاملات روزانه به عنوان یک روش معاملاتی در بازه زمانی تعریف شده، به منظور کسب بازده از تغییرات کوچک قیمتی طبقه بندی می شود.
اگر فرد پرتلاش و با پشتکاری باشید می توانید با استفاده از این روش معاملاتی، سود خوبی بدست آورید.
معامله گران روزانه معمولاً به استفاده از استراتژی هایی که می توانند در صورت استفاده از آنها موفق شوند، پافشاری می کنند.
دیسیپلین: معامله گران روزانه می توانند برنامه و عملکرد خود را برای رسیدن به اهدافشان در معاملات، مدیریت کنند.
آنها برنامه مشخصی دارند که می توانند با استفاده از آن، بدون تجربه ضرر پیش بروند و در صورت مواجه با فرصت مناسب معاملاتی از آن استفاده کنند.
2- معاملات پوزیشن
تخصص این دسته از معامله گران، داشتن چشم اندازی بلند مدت است؛ حتی اگر این زمان، روزها، ماه ها و یا سال ها طول بکشد.
بنابراین، به عنوان یک استراتژی بلندمدت و متمرکز بر مبانی، شناخته می شوند.البته باید گفت که به کار بردن اصول تکنیکال برای این دسته از معاملات نیز، سودمند است.
اگر می خواهید در زمینه معاملات پوزیشن وارد شوید بهتر است نسبت به درک خود در زمینه چگونگی تأثیر فاکتورهای اقتصادی بر بازار اطمینان کسب کنید و این موضوع را همیشه در نظر بگیرید که داشتن دید تکنیکال مهم تر از پیش بینی نتایج برنامه های معاملاتی است.
داشتن صبر و حوصله برای معامله گران این دسته از معاملات یک مزیت است زیرا در این روش معاملاتی، سود و بازده در مدت زمان کوتاه بدست نمی آید.
معاملات پوزیشن، بهترین گزینه برای کسانی است که قبلاً کار تمام وقت داشته اند و نمی خواهند هر روز نگران نوسانات قیمت باشند.هدف این معامله گران این است که در دراز مدت سود کسب کنند.
3- معاملات سویینگ
معامله گران سویینگ به معاملات به چشم یک فرصت استثنایی نگاه می کنند.
آنها منتظر کسب فرصت نیستند و مطمئنند که در صورت ورود به معاملات می توانند سود خوبی بدست آورند.این افراد، دید بلند مدتی نسبت به این نوع از معاملات دارند و با استفاده از آنالیزهای فاندامنتال میزان سودآوری معاملات را مشخص می کنند.
اگر شما فردی آرام و به فکر جمع آوری سود هستید، این سبک از معاملات برای شما مناسب است زیرا در صورت دور ماندن از سیستم و لپ تاپ شخصی خود و یا هر وسیله دیگری که با آن معاملات خود را انجام میدهید، می توانید آرامشتان را حفظ کنید.
معامله گران سویینگ باید بتوانند خونسردی خود را حفظ کنند و صبور باشند.این افراد معمولاً دقیق و محتاط هستند.
آنها مایلند معاملات کمتری انجام دهند اما ست آپ و استراتژی های مناسبی دارند و همراه با ترندهای بازار پیش می روند.
4- اسکالپینگ
سبک اسکالپینگ، از جمله معاملاتی است که معامله گران آن به دنبال استفاده از فرصت ها هستند.
این دسته از معامله گران به عنوان معامله گران چرخه ای نیز شناخته می شوند.اسکالپرها مانند معامله گران سویینگ به دنبال استفاده از فرصت ها هستند اما در شناسایی ترند ها و تغییرات قیمت ها سریع تر عمل می کنند.
هدف آنها، استفاده از موقعیت های کوچک است و می توانند به سرعت و دقیق تصمیم گیری کنند.
اگر شما جزو افرادی هستید که با ریسک کردن مشکل دارید، فرد خیال پردازی هستید و نمی توانید به سرعت تصمیم گیری کنید، بهتر است از این سبک معاملاتی دوری کنید.
5- معامله گران الگوریتمیک
این سبک معاملاتی نسبت به بقیه متفاوت است.این دسته از معامله گران در درجه اول بر فناوری، نرم افزار و ابزارهای تکنیکال تمرکز می کنند.
آنها اساساً مبانی معاملات را بررسی نمی کنند، بلکه سعی می کنند از قدرت محاسبات و مدل سازی های ریاضی استفاده کنند.
اگر شما جزو افراد مشاهده گر و بادقت هستید، بهتر است این سبک از معامله را انتخاب کنید.معامله گران الگوریتمیک می توانند با استفاده از مهارت هایشان، بازده معاملات خود را بهینه کنند.
یک معامله گر موفق، معمولاً به صورت متمرکز و واقع بینانه عمل می کند، به صورت حساب شده ریسک می کند و قبل از شروع معامله بعدی، قدم های خود را مشخص می کند.
رویکرد معامله گران الگوریتمیک نسبت به معاملات بر پایه عمل کردن است به گونه ای که به موقع از انجام معاملات نامناسب، اجتناب می کنند.
6- معامله براساس مومنتوم
این دسته از معامله گران با توجه به قدرت قیمت بازار، خرید و فروش خود را انجام می دهند.آنها اغلب به بازده معاملات توجه می کنند.هدف از این معاملات، پیدا کردن روندهای صعودی کوتاه مدت و فروش در زمان کاهش مومنتوم است.
معمولاً معامله گران زمانی که قیمت ها پایین باشند، خرید می کنند و در زمان افزایش قیمت، آن را می فروشند اما این موضوع درباره معامله گران مومنتوم صادق نیست چرا که آنها در زمان بالا بودن قیمت ها خرید خود را انجام می دهند و در صورت بالاتر رفتن قیمت، آن را می فروشند.
در واقع می توان گفت که معامله گران مومنتوم بسیار متمرکز عمل می کنند و می توانند ترندهای بازار را به سرعت تشخیص دهند.
اگر فردی هستید که به راحتی دچار حواس پرتی می شوید، این سبک از معاملات برای شما مناسب نیست.
همچنین، این معامله گران اغلب به روز هستند و می توانند اطلاعات لازم را در کوتاه ترین زمان ممکن بدست روش تدوین یک برنامه معاملاتی آورند.
آنها دائماً در حال رصد و جستجوی نشانه هایی از تحرکات بازار و همچنین اطلاع از روندها و پیشرفت ها برای استفاده از تغییرات سودآور هستند.
همانطور که می بینید، سبک های معاملاتی بر اساس ویژگی ها و اهداف مالی افراد تنظیم می شوند.بنابراین، مهم است که بفهمید چه تیپ شخصیتی هستید و چه سبک هایی بیشتر برای شما مناسب است.
اگر نتوانسته اید سبک معاملاتی مورد نظر خود را در بین سبک های گفته شده پیدا کنید، ناامید نشوید زیرا تعداد سبک های معاملاتی بسیار زیاد است.
به یاد داشته باشید که آزمایش سبک های مختلف در یک حساب دمو می تواند به شما در پیدا کردن مسیر درست کمک کند.
طراحی سیستم معاملاتی مناسب
طراحی سیستم معاملاتی مناسب شاید یکی از بزرگترین دغدغه های سرمایه گذاران در بازار سرمایه به حساب آید و نکته جالب این است که بسیاری از سرمایه گذاران اصلا به این موضوع توجهی ندارند و شاید یکی از دلایل از دست دادن سرمایه در بورس صرفا به همین موضوع ختم شود.
یکی از الزامات معامله گری در بازار سرمایه اینه که شخص معامله گر دارای یک سیستم معاملاتی مناسب و مکتوب در بازار باشه و بر اساس اون سیستم معاملاتی، معاملاتش رو تنظیم کنه. عدم طراحی سیستم معاملاتی مناسب در بازار شبیه اینه که بدون اینکه شنا بلد باشید برید در یه جای عمیق شنا کنید. در این حالت احتمال از بین رفتن تقریبا 100% هست. در بازارهای مالی هم سرمایه گذار بدون طراحی یک سیستم معاملاتی مناسب قادر به حفظ سرمایش تو بازار نیست و هیجان بازار هم طوریه که ممکنه کل سرمایش رو به روش تدوین یک برنامه معاملاتی راحتی از دست بده. سیستم معاملاتی میتونه به کار سرمایه گذار نظم بده و جلوی هر عامل منفی اثرگذار در روحیه سرمایه گذار رو بگیره و به همین جهت معامله گر میتونه بدون استرس و هیجان تو بازار معامله کنه و در واقع با پیش آمدن هر وضعیتی بدونه که قدم بعدی چیه و باید چیکار کنه. پس طراحی سیستم معاملاتی به عنوان یک نیاز است و برای هر سرمایه گذاری لازم و ضروری می باشد.
مراحل طراحی سیستم معاملاتی
مرحله اول: بازه زمانی خاص خود را انتخاب کنید.
اولین مرحله در طراحی سیستم معاملاتی انتخاب بازه زمانی برای معامله است. بازه زمانی به کار رفته در نرم افزارهای تحلیل تکنیکال بین 15دقیقه تا 1 ماه هست و هر معاملهگری هم میتونه بستگی به تجربهای که تو بازار داره و یا جنس معاملاتش (اینکه معامله گر ترجیح نمیده کوتاه مدت، میان مدت و یا بلند مدت معامله کنه)، یکی از بازههای زمانی رو به دلخواه انتخاب کنه. به عنوان مثال تحلیلگری که رو نمودارهای هفتگی کار میکنه نمیتونه طول مدت سرمایه گذاریش رو یک ماهه در نظر بگیره و کوتاه مدت معامله کنه و به همین دلیل هم نیاز نیست که هر روز بره سایت های بورسی رو چک کنه و ببینه قیمت سهمش چنده و بازار در مورد اون سهم چی میگه. پس اولین قدم اینه که شخص بازه زمانی سرمایه گذاری رو تعیین کنه.
مرحله دوم: روند را تشخیص دهید و از آن تایید بگیرید.
مرحله دوم در طراحی سیستم معاملاتی مناسب تشخیص شروع روند است. به نظر من تشخیص شروع یک روند کار نسبتا سختیه و صرفا با ابزارهایی که برای تحلیل تکنیکال استفاده میشه نمیشه شروع روند رو حدس زد. البته تو بحث امواج الیوت و شمارش موج ها میشه انتهای موج 5 رو همراه با مشاهده واگرایی ها تشخیص داد ولی ممکنه خطاهایی هم داشته باشه و از طرفی زمان زیادی هم برای شروع روند صرف بشه. پس بهتره که با همون شرایط رایجی که در خصوص تشکیل روند در بازار وجود داره (در روند صعودی: سقف ها بالاتر و کف ها بالاتر و در روند نزولی: سقف ها پایین تر و کف ها پایین تر) شروع روند رو حدس بزنیم. بزارید یه نکته رو در خصوص روند بگم. در کل دیدگاه معامله گرا مبنی بر اینکه یه روند غالب در بازار وجود داره موجب ایجاد نظم در معاملات میشه و همین هم موجب معاملات موفقتری در بازار می شه و در نهایت هم از معاملات هیجانی و استرس زا هم دوریم. البته در تشخیص شروع روند ممکنه قیمت ها بالاتر بره ولی روند تایید میشه و آدم با خیال راحت تری میتونه سهم رو بخره چون تشخیص یک روند شروع کار هست و بعد از اون باید قدم های بعدی برداشته بشه.
مرحله سوم: نسبت ریسک و ریوارد خود را تعیین کنید:
مرحله سوم در طراحی سیستم معاملاتی مناسب تعیین R/R درمعاملات است در مبحث ریسک به ریوارد توضیح دادیم که سرمایه گذار با چه نسبتی از حد سود و ضرر قادره یه معامله موفق در بازار داشته باشه. در بحث طراحی سیستم های معاملاتی هم باید میزان ریسک معامله ای که قراره توش بریم رو تعیین کنیم. حالا این میزان ریسک میتونه درصدی از حجم پول سرمایه گذاری باشه (دیدگاه عامیانه در بین سرمایه گذاران در خصوص تعیین میزان ریسک) و یا بر مبنای تحلیل تکنیکال و تعیین نسبت R/R باشه. به عبارت دیگه سرمایه گذار باید بدونه که با رسیدن به حد ضرر، قراره چه تصمیمی برای سرمایه گذاری بگیره و این موضوع رو از قبل به صورت مکتوب داشته باشه.
مرحله چهارم: مقدار سرمایه ای که قصد ورود به سهم را دارید تعیین کنید:
چهارمین مرحله در طراحی سیستم معاملاتی مناسب تعیین مقدار سرمایه لازم برای ورود به سهم است. در این مرحله لازمه تعیین کنیم که چه میزان سرمایه ای رو باید وارد سهم کنیم و از خودمون بپرسیم که قراره خرید رو یکباره انجام بدیم و یا برای اون هم برنامه ریزی داشته باشیم. یعنی خرید پله ای با معیار های موجود داشته باشیم و یا از روش های دیگه ای استفاده کنیم. یه نکته رو در این خصوص بهتون یادآور میشم که در خرید پله ای حتما پتانسیل های سهم رو هم مد نظر داشته باشید و بعد از اون میانگین قیمت خرید خودتون رو کاهش بدید. چون حس زیان گریزی موجب میشه که چون دوست ندارید زیان شناسایی کنید دست به خریدهای مجدد میزنید در صورتی که اون سهم اصلا سهم خوبی نیست و حساسیت بی مورد رو اون سهم دارید.
مرحله پنجم: نقاط ورود و خروجتان را مشخص کنید.
بعد از اینکه چهار مرحله اول رو با موفقیت پشت سر گذاشتید باید قادر به تشخیص محدوده مناسب برای ورود به سهم باشین. عموما افرادی که درگیر بازارند نقاط ورود به سهم رو با اندیکاتورها تعیین میکنند هر کسی هم به نوع خودش از یه ابزاری استفاده میکنه و به همین دلیل هم عموما فصل مشترکی بین همه سرمایه گذارا در تعیین نقطه ورود مناسب وجود نداره. به نظر من تعیین یه نقطه مناسب برای خرید سهم نباید صرفا با این روش صورت باشه و معامله گر در کنار این ابزارها باید روند حرکتی سهم و رفتار خریدارا و فروشنده ها رو هم در نظر گرفته و سپس تاییدی برای خرید سهم بگیره. اینجاست که میشه یک نقطه بهینه برای خرید سهم رو تشخیص داد. برای تعیین قیمت فروش هم میتونیم از مقاومت های استاتیک و داینامیک تو بازار استفاده کنیم. یعنی هر زمانی با یه مقاومت رو به رو هستیم ببینیم شرایط عرضه سهم توسط فروشندگان به چه صورت هست و سپس تصمیم درست رو بگیریم. عده ای هم هستند که در این شرایط خروج پله ای رو در نظر میگیرند تا بتونن حداکثر سود رو ببرند و از طرفی ریسک خودشون رو هم کاهش بدن و عده ای هم از تریل کردن استفاده میکنند.
مرحله ششم: از سیستمتان استفاده کنید و با آزمون و خطا کارایی آن را افزایش دهید.
آخرین مرحله از طراحی یک سیستم معاملاتی تست سیستم می باشد. در این مرحله عملیات سیستم رو مکتوب کنین و طبق اصول و ضوابطی که تعیین کردید جلو برید و هیچ وقت سعی نکنید اصول رو زیر پا بگذارید. سیستم معاملاتی که طراحی کردین رو چند بار تست کنید و هر بار سعی کنید که اون رو بهینه کرده و کارایی رو بالا ببرین. برای تست سریع تر هم میتونید از دیتاهای چند ماه گذشته استفاده کنید و فکر کنید که به صورت واقعی دارید معامله انجام میدین. به همین ترتیب قادرید سیستمی که طراحی کردید رو جلوتر تست بگیرید و مشکلاتی که داره رو تشخیص بدین و سیستم معاملاتیتون رو تقویت کنید.
ثبت معاملات ضامن داشتن یک سیستم معاملاتی خوب
خب تا به اینجای کار توضیح دادیم که چگونه باید یک سیستم معاملاتی خوب را طراحی کنیم و ملزومات داشتن یک سیستم معاملاتی خوب چیست اما نکته ای که باید در نظر داشت این است که آیا صرفا داشتن یک سیستم معاملاتی کافی است یا خیر. توصیه می شود که در کنار داشتن سیستم معاملاتی مناسب حتما کار ثبت معاملات را هم دنبال کنید. نوشتن برخی از پارامترها در هنگام سرمایه گذاری کمک میکند که معاملات خود را بهتر مدیریت کنید. در زیر برخی از مواردی که نیاز به ثبت است را با هم مرور میکنیم:
دیدگاه شما