ارزش ذاتی چیست؟ روش محاسبه ارزش ذاتی سهم
برای فعالیت در بازار سرمایه و خرید و فروش سهام در این بازار باید به یک سری ملاکها و معیارها مجهز باشید. در این بازار تحلیلگران همیشه به دنبال کشف فرصتها و ابزارهایی هستند که به راحتی بتوانند بهترین زمان خرید و فروش سهام را بیابند تا به کسب سود حداکثری دست پیدا کنند.
در این فرآیند تحلیلگران بنیادی اول از هر چیزی به دنبال این هستند که ارزش ذاتی سهم چیست و چه تفاوتهایی با قیمت بازار دارد! در گام بعدی بر اساس این تفاوتها و ارزیابیهایی که انجام میدهند، برای خرید و فروش سهام در بازار اقدام میکنند. این عمل بیشتر در بازه زمانی بلندمدت کاربرد دارد و بر این اساس ایده اصلی این است که قیمت هر سهم در نهایت به سمت میانگین ارزش ذاتی آن سهم حرکت خواهد کرد.
ارزش ذاتی سهام چیست؟
(Intrinsic value) به عنوان یکی از اصلاحات رایج بورسی شناخته میشود و از آن به عنوان معیاری برای معاملات اوراق بهادار استفاده میشود. ارزش ذاتی با استفاده از عوامل دیگر و فرمولهای مربوطه قابل دستیابی است. به منظور آشنایی بیشتر با ارزش ذاتی سهام ابتدا به این توضیحات دقت نمایید: در گام اول باید تفاوت میان ارزش و قیمت سهم مشخص شود. این دو مفهوم با یکدیگر فرق داشته و برای درک این موضوع به این مثال توجه کنید: در بازار خودرو ارزش واقعی ماشین پراید برای همه مشخص است اما قیمت آن بسیار بالاست! این به این معنی است که ارزش واقعی پراید در بازار خودرو ایران نسبت به قیمت آن بسیار پایینتر است.
در بازار بورس قیمت به مبلغی گفته میشود که سهم در آن قیمت مورد معامله یا خرید و فروش قرار میگیرد. کشف این قیمت با استفاده از عوامل متعددی امکانپذیر است برخی از این عوامل نظیر میزان عرضه و تقاضا، هیجانات موجود در بازار، شرایط سیاسی کشور و … است. از طرف دیگر ارزش ذاتی سهم اهمیت و سودمندی آن سهم را نمایش میدهد و دو عاملی که روی آن بسیار تاثیرگذارند عبارتند از: عامل سودآوری و چگونگی کسب سود. کارشناسان و تحلیلگران بازار به منظور تشخیص قدرت سودآوری یک سهم از ابزارهای متنوعی استفاده میکنند تا قابلیتهای سهم مدنظر را مشخص کنند. در این میان صورتهای مالی، شرایط رشد شرکت و امور مالی مربوط به آن در روند ارزیابی قرار میگیرند و با استفاده از آنها مشخص میشود که میزان سودآوری شرکت در آینده برچه اساس خواهد بود. به یاد داشته باشید که به منظور به دست آوردن ارزش ذاتی سهم، باید جریانها و صورتهای مالی شرکت در سالهای آینده پیشبینی شود.
ارزش ذاتی سهم در اصل به فاکتوری گفته میشود که در فرآیند تحلیل بنیادی و رویکردهای فاندامنتال در نظر گرفته میشود. اگر شما به عنوان یک سرمایهگذار قصد سرمایهگذاری بلندمدت را داشته باشید این عامل (ارزش ذاتی سهام) به عنوان یکی از مهمترین عوامل فرآیند سرمایهگذاری شما به حساب خواهد آمد. در ارزیابیهایی که از بازار بورس شده است به این اصل رسیدهایم که قیمت و ارزش یک سهم لزوما با هم برابر نیستند و اصل داستان بر این اساس است که قیمت سهم در گذر زمان به سمت ارزش سهم در حال حرکت است. برای آشنایی بیشتر در خصوص ارتباط بین ارزش ذاتی سهام و سرمایهگذاری به ادامه متن توجه نمایید.
سرمایهگذارانی که در بازار بورس با استفاده از ابزار تحلیل بنیادی حرکت میکنند و به معاملات نگاه میکنند، زمانی که قیمت یک سهم از ارزش ذاتیش کمتر باشد برای خرید آن سهم اقدام میکنند در این حالت به اصطلاح ارزش بازاری سهم نسبت به ارزش ذاتی سهم کمتر بوده است. پیشبینی میشود که در آینده این سهم در بازار به سمت ارزش ذاتی خود حرکت کرده و در این پروسه سهامدار به سودی که در نظر داشته است، خواهد رسید. حال در نقطه مقابل زمانی که قیمت یک سهم نسبت به ارزش ذاتی آن بیشتر باشد، سهامداران برای فروش آن سهم اقدام خواهند کرد چرا که در بازار این امکان وجود دارد که قیمت سهم به ارزش واقعی خود برگشته و سهامداران فرصت فروش را از دست بدهند.
با این تفاسیر متوجه شدید که تفاوت قیمت و ارزش ذاتی یک سهم چگونه فرصت مناسبی را برای سهامداران ایجاد میکند که بتوانند در نقطه مناسب برای خرید و فروش سهم مدنظر اقدام کنند. اصطلاح حباب بازار نیز از همین مغایرت قیمت بوجود آمده است. زمانی را تصور کنید که قیمت سهم بیشتر از ارزش ذاتی آن باشد، در این حالت حباب مثبت بوجود میآید و سهامداران بهتر است که برای فروش سهم اقدام کنند. برعکس، اگر قیمت سهم از ارزش ذاتی آن کمتر باشد، حباب منفی شکل گرفته و بهتر است که سرمایهگذاران برای خرید این سهم اقدام کنند.
نحوه محاسبه ارزش ذاتی سهام چگونه است؟
به دست آوردن ارزش ذاتی یک سهم یک کار پیچیده و تخصصی به شمار میآید که کارشناس یا تحلیلگر با استفاده از فرمولهای متعدد به ارزش ذاتی سهم دست پیدا میکند. این نکته را در نظر داشته باشید که تحلیل بنیادی به عنوان یک فرآیند ارزیابی سهم شناخته میشود که هر شخصی توانایی پرداختن به آن را ندارد. در همین راستا شرکتها و سازمانهای مرتبط بوجود آمدهاند که با استفاده از ارزیابی و تحلیلهایی که به عمل میآورند، خدمات مشاورهای را به علاقهمندان ارائه میدهند.
مدل گوردون به عنوان یکی از روشهای محاسبه ارزش ذاتی سهم است. مدلی که ارزش ذاتی سهام را، بر مبنای سود تقسیمی پیشبینیشده با نرخ ثابت، محاسبه میکند. در نظر داشته باشید که برای استفاده از این روش باید چندین شاخص را در فرمول قرار دهید تا بتوانید به ارزش واقعی سهام یک شرکت دست یابید. فرمول مدل گوردون برای به دست آوردن ارزش ذاتی سهم به شکل زیر است:
(Intrinsic value of stock = D÷(k-g
- D : سود تقسیمی مورد انتظار هر سهم.
- K : بازه مورد انتظار سرمایهگذار.
- G : نرخ رشد مورد انتظار سود تقسیمی سهام.
نحوه محاسبه ارزش داراییهای مالی شرکت
کارشناسان و تحلیلگران به منظور به دست آوردن ارزش ذاتی هر سهم، در گام اول باید ارزش دارییهای مالی آن شرکت را محاسبه نمایند و برای این پروسه رویکردهای متنوعی وجود دارد که در ادامه به آنها میپردازیم.
رویکرد ترازنامهای: در این رویکرد معمولا ارزش داراییهای شرکت چه از نوع مشهود و چه از نوع غیرمشهود، مورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرد. در همین راستا یکی از روشهای رایج در رویکرد ترازنامهای، بررسی و تحلیل ارزش خالص دارایی شرکت مدنظر است. در نظر داشته باشید که از NAV به عنوان یک فاکتور برای تعیین ارزشهای داراییهای یک شرکت استفاده میشود که در آن مجموع ذخیره کاهش ارزش داراییها، سود محقق شده بعد از تاریخ ترازنامه، ارزش افزوده پرتفوی غیر بورسی، ارزش افزوده پرتفوی بورسی و حقوق صاحبان سهام بر تعداد سهام شرکت تقسیم میشوند.
رویکرد نسبی: در این روش به اصطلاح ارزش واقعی یک شرکت در مقایسه با ارزش سایر شرکتهای مشابه تعیین میشود. در این رویکرد بیشتر از نسبت P/E استفاده میشود. برای درک بیشتر در این رویکرد، دو شرکت را درنظر داشته باشید که از لحاظ نرخ رشد، ریسک و … در شرایط یکسانی باشند. در این فرآیند اگر P/E یکی از این شرکتها در مقایسه با دیگری از مقدار کمتری برخوردار باشد، به این معنی است که سهام آن شرکت زیر قیمت و کمتر از ارزش واقعی آن در بازار مورد خرید و فروش قرار میگیرد و این سهم از نظر بنیادی برای سرمایهداران جای رشد دارد و به سودآوری منجر تفاوت کشف قیمت و قیمت واقعی خواهد شد. البته P/E تنها فاکتور مدنظر در این رویکرد نیست و بهتر است از سایر فاکتورها در ارزیابی شرکت استفاده شود.
رویکرد تنزیلی: از نظر کارشناسان و تحلیلگران بازار سرمایه، این روش به عنوان بهترین و دقیقترین روش برای ارزشگذاری سهام محسوب شده که با در نظر گرفتن جریانهای نقدی تولیدی شرکت مورد محاسبه قرار میگیرد. همچنین در رویکرد تنزیلی، جریانهای نقد آتی شرکت با توجه به یک نرخ مشخص، تنزیل میشوند و به این ترتیب، ارزش فعلی شرکت به دست میآید.
سخن آخر
در بازار سرمایه معیارها و ابزارهای متنوعی به منظور خرید و فروش سهام در نظر گرفته میشود. سرمایهگذارانی که با استفاده از علم بنیادی به بررسی و ارزیابی بازار و وضعیت شرکتهای بورسی میپردازند، قادر هستند که با به دست آوردن ارزش ذاتی سهام یک شرکت، نسبت به خرید و فروش آن تصمیمگیری نمایند. کارشناسان فعال در حوزه سرمایهگذاری در بازار سرمایه بر این عقیدهاند که با استفاده از تعیین ارزش ذاتی سهام یک شرکت میتوان به موقعیتهای عالی برای خرید و فروش آن اقدام کرد و از این رویکرد به سودآوری بسیاری در جریان سرمایهگذاری دست پیدا کرد.
دامنه نوسان مانعی جدی برای کشف قیمت
بازدهی مثبت عرضههای اولیه همواره برای سرمایهگذاران شیرین بوده است. اما آیا در بورسهای دیگر کشورها نیز پس از عرضه شدن اوراق یک شرکت در بورس، سهام آنها تا مدتها با رشد مواجه خواهد شد؟ علت بازدهی مثبت عرضههای اولیه چیست و کدام کشورها دارای بیشترین و کمترین بازدهیها در عرضههای اولیه هستند؟ در گزارش منتشر شده از سوی مرکز پژوهش، توسعه و مطالعات اسلامی سازمان بورس و اوراق بهادار، به این سوالات پاسخ داده شده و پیشنهاداتی نیز برای کشف قیمت عرضههای اولیه عنوان شده است. عنوان این گزارش «مقایسه میانگین بازدهی عرضه اولیه در روز عرضه در کشورهای منتخب» است که در ادامه خلاصهای از آن بیان میشود. در این گزارش میانگین بازده روز اول عرضههای اولیه در کشورهای مختلف مورد بررسی قرار گرفته و با مقایسه آن با میانگین بازده عرضههای اولیه در ایران به نتایج قابل توجهی دست یافته است. همچنین در این گزارش به شیوه قیمتگذاری و نحوه برخورد سرمایهگذاران با عرضههای اولیه اشاره میشود.
میانگین بازده عرضههای اولیه
میانگین بازده روز اول عرضههای اولیه در کشورهای مختلف به عنوان معیاری برای متناسب بودن ارزشگذاری عرضههای اولیه استفاده میشود. طبق بررسیها در بورسهای کشورهای در حال توسعه مانند چین، هند، اردن و مالزی میانگین بازدهی بالای عرضههای اولیه در روز عرضه، بیشتر از کشورهای توسعهیافته بروز میکند. این کشورها با قیمتگذاری کمتر از واقع عرضههای اولیه، سرمایهگذاران را به سرمایهگذاری ترغیب میکنند.
بررسی عرضه اولیههای سه سال گذشته نیز نشاندهنده استفاده از همین رویکرد در غالب عرضهها برای تشویق سرمایهگذاران به سرمایهگذاری است.
تفاوت عرضههای اولیه بورس تهران با سایر کشورها
با مطالعه بورسهای کشورهای مختلف در مییابیم که غالبا دامنه نوسان مقابل عرضه اولیه وجود ندارد و قیمت عرضه با سرعت بیشتری با ارزش ذاتی همگرایی پیدا میکند. حتی در بورسهایی مثل شنزن و شانگهای که دامنه نوسان ۱۰درصدی دارند برای سه روز کاری این دامنه برداشته میشود تا قیمت سهام سریعتر به ارزش ذاتی خود نزدیک شود. در بورس تهران به علت محدودیت دامنه نوسان قیمت عرضه اولیه در روز اول کشف نمیشود و تا مدتی قیمت پایانی و آخرین معامله با افزایش روبهرو میشود. چنانکه میانگین بازدهی عرضههای اولیه در یک دوره تقریبی در سالهای ۹۸ و ۹۹ بالای ۹۰ درصد بوده است. از علتهای بازدهی بالای عرضههای اولیه میتوان به قیمتگذاری کمتر از واقع توسط متعهد پذیرهنویسی، تقاضای بسیار زیاد سرمایهگذاران به دلیل عدم تقارن اطلاعات و ورود هیات پذیرش در موضوع ارزشگذاری و تلاش برای کاهش ارزش محاسبه شده اشاره کرد.
نقش قیمتگذاری
قیمتگذاری از مهمترین مسائل در فرآیند عرضه اولیه اوراق است. اگر قیمتگذاری پایینتر از ارزش ذاتی آن باشد، پدیده ارزشگذاری کمتر از واقع رخ میدهد. طبق بررسیها میانگین بازدهی عرضههای اولیه در تمام کشورها مثبت است و این نشانه ارزشگذاری کمتر از واقع در این بازارها است. اما وجه تمایز عرضههای اولیه در کشورهای مختلف میزان بازدهی مثبت است. به عنوان مثال میانگین بازدهی عرضههای اولیه در آمریکا به ندرت بالا ۲۰ درصد است در حالی که در چین این بازدهی بسیار بالاتر است.
عرضههای اولیه در آمریکا
بررسی عرضههای اولیه و میانگین بازدهی آنها در آمریکا برای بازه زمانی ۲۰۱۹-۱۹۸۰ نشان میدهد که به تفاوت کشف قیمت و قیمت واقعی جز شش سال میانگین بازدهی زیر ۲۰ درصد بوده است. از این رو میتوان گفت آمریکا با مساله ارزشگذاری کمتر از حد واقع مواجه نبوده و در اغلب موارد، قیمتگذاری مناسبی انجام شده است. در هر یک از سالهایی که میانگین بازدهی عرضههای اولیه مورد بررسی قرار گرفته، وجود بحرانهای مالی در آن زمان نیز مورد بررسی قرار گرفته است. طبق آمارها یک سال پس از وقوع یک بحران، علائم آن در میانگین بازدهی عرضههای اولیه منعکس شده است. به عنوان مثال، اثرات بحران سال ۱۹۸۰، در سالهای ۱۹۸۱ و ۱۹۸۲ مشهود شدهاند. بحران ۱۹۹۰-۱۹۹۱ یک بحران کوتاهمدت و مختصر بوده است که تاثیری بر میانگین بازدهی عرضههای اولیه در آن سالها نداشته است. بحران مالی ۲۰۰۰، بر میانگین بازدهی ۲۰۰۱ و بحران مالی ۲۰۰۷ بر میانگین بازدهی سالهای ۲۰۰۸- ۲۰۱۰ تاثیرگذار بوده است. آخرین بحرانی که کشورهای جهان از جمله آمریکا با آن مواجه بوده و هنوز تمام نشده است، بحران کووید ۱۹ است؛ اثراتی از این بحران در میانگین بازدهی ۲۰۲۰ قابل مشاهده نیست. با توجه به این روند، پیشبینی میشود این بحران بر میانگین بازدهی ۲۰۲۱ اثرگذار باشد.
بازدهی عرضههای اولیه در آسیا
همین بررسی در ژاپن برای بازه زمانی ۲۰۲۰-۱۹۹۷ نشان میدهد میانگین بازدهی عرضههای اولیه در اغلب سالها بیش از ۴۰ درصد بوده و تنها در سال ۱۹۹۷ این رقم به زیر ۱۰ درصد رسیده است. به این ترتیب مشاهده میشود که میانگین بازدهی در روز اول عرضه در بورس ژاپن در مقایسه با بورس آمریکا تفاوت معناداری دارد. همین بررسی در هند برای بازه زمانی ۲۰۲۰-۲۰۰۷ نشان میدهد میانگین بازدهی عرضههای اولیه در روز اول عرضه در بورس هند اغلب بالای پنج درصد و زیر ۵۰ درصد بوده است. همچنین طبق همین بررسی در بازه زمانی ۲۰۱۸-۱۹۸۴ میانگین بازدهی عرضه اولیه در استرالیا دارای نوسانات متعددی است و نمیتوان یک ویژگی مشترک به اغلب آنها نسبت داد. به گزارش اقتصادآنلاین، همین بررسی در چین برای بازه زمانی ۲۰۱۹-۱۹۹۱ نشان میدهد میانگین بازدهی عرضههای اولیه در این کشور قابل مقایسه با دیگر کشورها نیست چرا که در برخی سالها این میانگین بالای ۲۵۰ درصد بوده است. گفتنی است رکورد این بازدهی با ۹۳۲ درصد به سال ۱۹۹۱ بازمیگردد. بنابراین میتوان گفت که قیمتگذاری کمتر از حد واقع در این بورس به وضوح دیده میشود.
روند عرضه اولیه شرکتها در ایران
همین بررسی در ایران نیز برای سالهای ۹۷، ۹۸ و ۹۹ و تنها برای نمادهای درجشده در بورس تهران انجام شد. اما تفاوت محاسبه آن با سایر کشورها در وجود محدودیت نوسان و حجم مبنا در بورس تهران بود.
با توجه به این دو مورد آمار میانگین بازدهی عرضه اولیه در روز اول معتبر نیست، زیرا با وجود این دو محدودیت قیمت تعادلی در روز اول عرضه کشف نمیشود. وجود نوسان پنج درصدی در قیمت آخرین معامله و نوسان کمتر از پنج درصد در قیمت پایانی نیز گواه بر این مدعاست. از این رو برای ارائه میانگین بازدهی عرضه اولیه، به صورت تقریبی، بازدهی تمام روزهایی که قیمت پایانی عرضه اولیه مثبت باشد تا زمانی که نماد، اولین نوسان منفی بالا یک درصد را تجربه کند، مدنظر قرار گرفته است. به این ترتیب میانگین بازدهی اولیه نمادهای عرضه شده در بورس در سالهای ۹۷، ۹۸ و ۹۹ به ترتیب ۳۷، ۹۳ و ۹۷ درصد به دست آمد. میتوان گفت که میانگین بازدهی عرضه اولیه در ایران نسبت به بسیاری از کشورها بالاتر است.
جمعبندی
در بررسیهای انجامشده کشورهایی نظیر کانادا و اتریش دارای کمترین میانگین بازدهی و کشورهایی نظیر چین، هند و مالزی نیز دارای بیشترین میانگین بازدهی هستند. ادعایی وجود دارد مبنی بر اینکه بازدهی عرضه اولیه در بازارهای مالی در حال توسعه نسبت به بازارهای مالی توسعهیافته بسیار بالاتر است که در ادامه استدلالهای مرتبط با این مساله توضیح داده میشود. دلایلی که برای تفاوت بازدهی روز اول در بازارهای مالی توسعهیافته نسبت به بازارهای در حال ظهور ذکر میشود عبارتند از: یک- تقاضای غیرواقعی برای سهم به تفاوت کشف قیمت و قیمت واقعی دلیل وجود عدم تقارن اطلاعات، دو- قیمتگذاری کمتر از واقع به منظور تحقق یک بازدهی معقول (غالبا در بازارهای سرمایه کشورهای در حال توسعه تلاش میشود تا به اصطلاح عرضه اولیه برای سرمایهگذاران شیرین باشد)، در تمامی کشورها برای قیمتگذاری عرضههای اولیه بازدهی معقولی را برای آن در نظر میگیرند، به همین دلیل عرضه اولیه در حد معقولی کمتر از واقع در نظر گرفته میشود. همچنین میانگین بازده آن کمتر از ۲۰ درصد است. در بازارهای مالی در حال توسعه نیز به همین شکل بازدهی معقولی در نظر میگیرند اما دلیل اینکه در نهایت عرضههای اولیه در این بازارها بیش از حد قیمتگذاری میشوند، استقبال سرمایهگذاران است. در حالی که در کشورهایی که بازار سرمایه توسعهیافته دارند، اغلب سرمایهگذاران اطلاعات مناسبی در اختیار دارند و قیمت واقعی سهم را میدانند بنابراین قیمتهای بالایی برای خرید سهام پیشنهاد نمیدهند.
بازدهی بالای عرضههای اولیه در بورس تهران
سود بیش از ۹۰ درصدی عرضههای اولیه در سالهای ۹۸ و ۹۹ نشاندهنده بازدهی بالا عرضههای اولیه در بورس تهران است. دلیل این پدیده را میتوان قیمتگذاری بیش از واقع سرمایهگذاران به دلیل عدمتقارن اطلاعات و تا حدی قیمتگذاری کمتر از حد واقع توسط متعهد عرضه اولیه (یا امکان دخالت در قیمتگذاری و بیش از اندازه پایین نشان دادن قیمت عرضه اولیه در هیات پذیرش بورس) عنوان کرد. با توجه به عمق بازار سرمایه در ایران، روند مرسوم در قیمتگذاری عرضههای اولیه در کشورهای در حال توسعه آن است که از طریق قیمتگذاری کمتر از واقع، سرمایهگذاران را به سرمایهگذاری ترغیب کنند.
لازم به ذکر است که چین با وجود اعمال محدودیت نوسان در بورس شنزن و شانگهای(%۱۰±) این محدودیت را برای عرضههای اولیه در سه روز اول عرضه اعمال نمیکند. این خود نشاندهنده آن است که کشورهایی که محدودیت دامنه نوسان اعمال میکنند، در روز عرضه اولیه اوراق، استثنا قائل میشوند؛ زیرا هنوز قیمت کشف نشده است. در ایران نیز با توجه به اعمال دامنه نوسان در عرضههای اولیه بورس تهران و ایجاد وقفه در کشف قیمت آنها پیشنهاد میشود محدودیت نوسان عرضههای اولیه تا کشف قیمت حداقل برای یک روز اعمال نشود.
دیگنیتی در بورس کالا با چه قیمتی فروخته شد؟
چهارمین عرضه خودرو در بورس کالا امروز با موفقیت دنبال شد و تجربه این چهار عرضه اخیر به وضوح نشان می دهد که هم خریداران (مصرف کنندگان نهایی) و هم فروشندگان (خودروسازان) از شفافیت و رقابت عادلانه و شرایط برابر استقبال می کنند.
به گزارش صدای بورس، تجربه عرضه خودرو در بورس کالا یکبار دیگر ثابت کرد که بهترین شیوه برای حمایت از تولیدکننده و مصرف کننده، اعتماد به سازوکار بازار و شفافیت است چراکه عرضه خودرو در بورس کالا در همین مدت کوتاه چند مزیت بزرگ برای این حوزه به همراه داشته است.
نخست آنکه قیمت گذاری دستوری در خصوص محصولات عرضه شده کنار رفته، روند معاملات بدون کوچکترین ابهامی انجام می شود، خودروسازان در مقام فروشندگان به منافعشان از تولید می رسند و هم مصرف کنندگان نهایی در مقام خریدار نسبت به پایینتر بودن قیمتها نسبت به بازار آزاد و اطمینان از تحویل سریع خودرو رضایت دارند.
در همین زمینه بیوک علیمرادلو، مدیرعامل گروه بهمن پیش تر در خصوص اهمیت سازوکار بورس کالا برای خودروسازان گفته بود: با ورود به بورس کالا و کشف قیمت عادلانه در کنار مصرف کنندگان هستیم. جمشید ایمانی، رییس هیات مدیره گروه بهمن نیز در همین باره گفته بود، با آغاز عرضه ها در بورس کالا و کشف قیمت ها در سازوکار حراج، اختلاف زیاد قیمت های کارخانه و بازار از بین می رود و خودرو از کالایی سرمایه ای به مصرفی تبدیل می شود.
تجربه عرضه های اخیر نشان می دهد که سازوکار بورس کالا می تواند بهترین و مطمئن ترین سازوکار را در اختیار بازار خودرو قرار دهد که هم بازار شفاف شود و هم اینکه با دادن سیگنال درست به سیاستگذار، مسیر سیاستگذاری برای بهبود و تعادل بخشی بازار خودو فراهم شود.
این در حالی بود که امروز، چهارشنبه هفته جاری (۳۰ شهریور) ۱۵۲ دستگاه خودرو دیگنیتی بهمن موتور در بورسکالا فروخته شد. ٣٨ خودروی دیگنیتی سفید (تریم مشکی)، ٣٨ خودروی دیگنیتی سفید (تریم قرمز)، ٣٨ خودروی دیگنیتی مشکی (تریم مشکی)، دیگنیتی مشکی (تریم قرمز) هر یک با قیمت پایه ٨٢١ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان ۳۰ شهریور روی تابلو رفتند.
جزییات معاملات امروز خودرو در بورس کالا به شرح زیر است:
۳۸ دستگاه دیگنیتی سفید (تریم قرمز) معامله شد
پس از ۱۵ دقیقه رقابت شفاف خریداران در تالار بورس کالای ایران، ٣٨ دستگاه خودروی دیگنیتی سفید (تریم قرمز) که با قیمت پایه ٨٢١ میلیون و ۵٠٠ هزار تومان عرضه و با تقاضای ۲۵۳ دستگاهی مواجه شد، با میانگین قیمتی یک میلیارد و ۳۵ میلیون و ۸۱۵ هزار تومان و رقابت ۲۶ درصدی معامله شد.
۳۸ دستگاه دیگنیتی سفید (تریم مشکی) هم معامله شد
ردیف دوم عرضه امروز بهمن موتور در بورس کالا به دیگنیتی سفید (تریم مشکی) اختصاص داشت که پس از ۱۴ دقیقه رقابت خریداران و ثبت تقاضای ۳۳۹ دستگاهی برای خرید ٣٨ دستگاه دیگنیتی سفید (تریم مشکی)، این محصول با میانگین قیمتی یک میلیارد و ۲۴ میلیون و ۵۵۲ هزار تومان و رقابت ۲۴.۷۲ درصدی معامله شد؛ قیمت پایه ٨٢١ میلیون و ۵٠٠ هزار تومان بود.
رقابت شانه به شانه برای خرید دیگنیتی مشکی (تریم مشکی)
ردیف سوم عرضه امروز بهمن موتور در بورس کالا به دیگنیتی مشکی (تریم مشکی) اختصاص داشت که تقاضای ثبت شده در تالار نشان می دهد دیگنیتی مشکی طرفداران بیشتری به نسبت رنگ سفید این خودرو دارد.
پس از ۲۵ دقیقه رقابت خریداران و ثبت تقاضای ۴۰۸ دستگاهی برای خرید ٣٨ دستگاه دیگنیتی مشکی (تریم مشکی)، این محصول با میانگین قیمتی یک میلیارد و ۶۶ میلیون و ۴۳۵ هزار تومان و رقابت ۲۹.۸۲ درصدی معامله شد؛ قیمت پایه ٨٢١ میلیون و ۵٠٠ هزار تومان بود.
معاملات دیگنیتی با موفقیت به اتمام رسید
ردیف چهارم عرضه امروز بهمن موتور در بورس کالا یعنی دیگنیتی مشکی (تریم قرمز) نیز پس از ۱۶ دقیقه رقابت خریداران و ثبت تقاضای ۴۹۹ دستگاهی برای خرید ٣٨ دستگاه دیگنیتی مشکی (تریم قرمز)، این محصول با میانگین قیمتی یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون و ۵۹۲ هزار تومان و رقابت ۳۳.۹۷ درصدی معامله شد؛ قیمت پایه ٨٢١ میلیون و ۵٠٠ هزار تومان بود.
بورس کالا کانون اصلی کشف قیمت واقعی سنگ آهن می شود
مدیر عامل بورس کالا:در حال حاضر هزینه ی سنگ آهنی ها ریالی است و با تورم ریال هم مواجه اند.اما محصول نهایی این زنجیره که فولاد است،همواره بر اساس قیمت های واقعی به فروش می رسد. بر این اساس نوساناتی که ایجاد می شود همواره سبب شده است که حاشیه سود سنگ آهنی ها نزولی باشد.
به گزارش ایلنا، مدیرعامل شرکت بورس کالای ایران در جمع رسانه های خبری، نقش بورس کالا در شفاف سازی قیمت سنگ آهن و در پیش گرفتن اقدامات عملی به منظور تحقق این مساله را منوط به حضور و پذیرش شرکت های سنگ آهنی در بورس کالا دانست و اظهار داشت: با توجه به تقویت پروسه قیمت گذاری سنگ آهن در بورس کالا طی دو- سه ماه اخیر به موجب ماده 37 قانون رفع موانع تولید، درخواست هایی از سوی شرکت های سنگ آهنی برای پذیرش محصولات در بورس کالای ایران ارایه شده است.
وی که سهم شرکت های متوسط و کوچک سنگ آهنی از این بازار را تنها 5 درصد می دانست، موفقیت بورس کالا در روند قیمت گذاری سنگ آهن را منوط به ورود شرکت های بزرگ سنگ آهنی در این بازار عنوان کرد که با توجه به اهمیت این مساله، بورس کالا در مذاکره با شرکت ها و تولید کنندگان بزرگ سنگ آهن تلاش دارد تا شرایط را برای پذیرش محصولات این شرکت ها به منظور تمرکز قیمت گذاری سنگ آهن در بورس کالای ایران تسهیل سازد.
وی یاد آور شد: دولتی بودن شرکت های سنگ آهنی و تفاوت کشف قیمت و قیمت واقعی فولادی در گذشته سبب شده بود تا این شرکت ها در خصوص قیمت گذاری سنگ آهن مشکلی نداشته باشند. اما اکنون با خصوصی شدن این شرکت ها نیاز به تغییر روش قیمت گذاری ضروری شده است و تنها نقطه ای که می توان قیمت سنگ آهن را بر مبنای مکانیسم عرضه و تقاضا کشف قیمت واقعی و معامله کرد،بورس کالای ایران است.
وی با بیان این که قیمت گذاری سنگ آهن به دلیل تنوع فرآورده های سنگ آهنی و تعدد معاملات آن ها و همچنین محل تحویل محصول باید مورد بررسی دقیق قرار بگیرد،تاکید کرد:در جلساتی که با بزرگان صنعت سنگ آهن در حال برگزاری است در خصوص انواع و اقسام محصولات و روش های مختلف کشف قیمت آن ها به گفت و گو می پردازیم تفاوت کشف قیمت و قیمت واقعی و امیدوار هستیم که خروجی مناسبی از این جلسات بیرون بیاید.
وی از تفاوت در محاسبه هزینه های شرکت های سنگ آهنی و فولادی به عنوان یکی از گره های موجود در اقتصاد کشور نام برد و گفت: در حال حاضر هزینه ی سنگ آهنی ها ریالی است و با تورم ریال هم مواجه اند.اما محصول نهایی این زنجیره که فولاد است،همواره بر اساس قیمت های واقعی به فروش می رسد. بر این اساس نوساناتی که ایجاد می شود همواره سبب شده است که حاشیه سود سنگ آهنی ها نزولی باشد.
وی با تاکید بر این که باید ترتیبی قرار داده شود که هر دو صنعت سنگ آهن و فولاد از ارزش افزوده ای که ایجاد می کنند به تناسب فعالیتشان بهره مند شوند، تصریح کرد: براین اساس در پروسه قیمت گذاری سنگ آهن در ابتدا باید مشخص شود که در زنجیره تولید فولاد، کدام محصول با توجه به ترکیب سهامداری آن ها، می تواند از سوی بورس کالا قیمت گذاری شود، همچنین باید تمامی ذینفعان این زنجیره اعم از خریداران و فروشندگان و مناسبت های آن ها مشخص شود.
وی معتقد است که اگر در خصوص سنگ آهن مکانیزم بازار و قیمت گذاری آن به خوبی طراحی شود، در مورد دیگر اجزای زنجیره سنگ آهن مانند کنسانتره و گندله این مشکل وجود نخواهد داشت.
گفتنی است،قیمت سنگ آهن و فرآورده های آن در حالی در جهان قیمت های 90 دلاری را پشت سر گذاشته که این ماده با اهمیت معدنی در کشور به دلیل قیمت گذاری دولتی به صورت یارانه ای و با قیمت 40 دلار در هر تن به فولادسازان فروخته می شود.این شرایط سبب شده تا تولیدکنندگان صنعت سنگ آهن در مذاکراتی فشرده با وزارت صنعت،معدن و تجارت پایان قیمت گذاری دولتی را دنبال کنند و در نهایت این مذاکرات تا به اینجای کار به کشف قیمت واقعی این محصول در بورس کالا برای نزدیک شدن به قیمت های جهانی منتهی شده است.
سد محکم مخالفان آزادسازی در برابر واقعی کردن قیمت
قیمت به عنوان مهمترین رکن انجام یک معامله در سیستم عرضه و تقاضا و بازار آزاد همواره مهمترین سرفصل اخبار اقتصادی را به خود اختصاص میدهد. نفت و مشتقات آن، گاز، فولاد، مس، آلومینیوم، ذرت و گندم از مجموعه کالاهایی است که قیمت آنها در بازارهای جهانی هر روزه رصد میشود
گروه بورس امیرحسین تفاوت کشف قیمت و قیمت واقعی مرادیفخر
قیمت به عنوان مهمترین رکن انجام یک معامله در سیستم عرضه و تقاضا و بازار آزاد همواره مهمترین سرفصل اخبار اقتصادی را به خود اختصاص میدهد. نفت و مشتقات آن، گاز، فولاد، مس، آلومینیوم، ذرت و گندم از مجموعه کالاهایی است که قیمت آنها در بازارهای جهانی هر روزه رصد میشود و فعالان اقتصادی تغییرات این قیمتها را در بازارهای مختلف زیر ذرهبین قرار میدهند. در مبادلات جهانی آنچه بیشتر از همه نقش کشورهای مختلف را پررنگ میکند، مزیت آنها در تولید یا ایجاد بازاری منسجم با عمق بالا برای یک کالاست.
در بازارهای سنتی گذشته نیز کشورهایی که در تولید یک کالا سرآمد بقیه بودند در تعیین قیمت آن کالا در جهان نقشی اساسی داشتند. معمولا بزرگترین تولیدکنندگان آن کالا در آن کشور نقش بیشتری در قیمت آن کالا داشتند و معمولا کالاها تحت عنوان کشور سازنده آن شهرت مییافت. بطور مثال بازرگانان برای خرید کالایی مانند فرش که ایران تولیدکننده اصلی آن به شمار میرفت به این منطقه مراجعه میکردند و فرش را با نام ایران میشناختند که البته هنوز هم چنین شناختی نسبت به فرش ایران وجود دارد.
رفته رفته و با پیشرفت تکنولوژی و توسعه امکانات حمل و نقل، محصولات کشورهای مختلف و به ویژه مواد اولیه به کشورهای صنعتی بزرگ منتقل شد. نیاز کشورهای صنعتی به مواد اولیه سبب شد که بازارهای بزرگی در این کشورها شکل بگیرد که مبادلات مواد اولیه در آنجا انجام شود. در این میان قیمت، به عنوان پارامتر مهم مطرح شد، نخستین قدم برای توسعه بیشتر خرید با قیمت مناسب بود؛ هر چه کمتر بهتر. بنابراین با افزایش تعداد عرضهکنندگان که مواد اولیه را از کشورهای مستعمره به کشورهای اروپایی و امریکا منتقل میکردند، بازارهایی منسجم و مطرح شکل گرفت که در آنها مواد اولیه مورد نیاز برای توسعه هر چه بیشتر این کشورها عرضه میشد. بهتدریج بورسهایی برای مبادلات کالاهای مختلف شکل گرفت و با ایجاد نیاز برای یک بازار بزرگتر بورسهای بزرگتری تشکیل شد تا معاملات تفاوت کشف قیمت و قیمت واقعی در بستر آنها انجام شود.
به گزارش «تعادل»، امروزه بورسهای کالایی بزرگ دنیا مانند بورس فلزات لندن، بورس کالای شیکاگو، بورس کالای نیویورک، بورس کالای دالیان و بورس کالای توکیو و بورس کالای هند جزو بزرگترین بورسهای دنیا به شمار میروند. البته نمونههای آسیایی این بورسها قدمت کمتری نسبت به بورسهایی مانند شیکاگو و فلزات لندن دارند اما با درک این موضوع که نقش داشتن در تعیین قیمت یک کالا امری حیاتی برای ماندن در اقتصاد دنیا بهشمار میرود، با توجه بیشتر به بورسهای کالایی و با اهمیت دادن به آنها موجب رونق معاملات کالایی در این بورسها شدهاند.
بورس کالا محور کشف قیمت کالاهای اساسی
بورس کالای ایران که از مهر سال 86 با ادغام دو بورس کشاورزی و فلزات فعالیت خود را در بازار ایران آغاز کرد، طی این 10 سال توانسته بخشی از معاملات کالاهای مختلف را به این بازار هدایت کند. اما آنچه در این میان اهمیت بسزایی دارد، برنامهریزی برای نقش داشتن در کشف قیمت محصولات استراتژیک ایران از سوی این بورس است. در این میان بورس کالای ایران برای دستیابی به این درجه باید مراحلی را برای به بلوغ رسیدن طی کند. شاید نخستین مرحله داشتن این نقش برای کشف قیمت محصولات برای معاملات داخلی باشد؛ وقتی تمام فعالان اقتصادی و صنعتی کشور بورس را به عنوان محلی مناسب برای خرید محصولات مورد نیاز خود بشناسند و کشف قیمت در آن را عادلانه ارزیابی کنند، حجم مبادلات در آن افزایش خواهد یافت.
در حال حاضر محصولات کشاورزی مانند گندم، ذرت، جو، شکر، زعفران در بورس کالا ایران معامله میشود، حجم معامله این محصولات در این بورس از سالهای گذشته تاکنون به مرور افزایش پیدا کرده است بطوری که سال گذشته کل ذرت و جو تولیدشده در کشور در تالار کشاورزی بورس کالا عرضه و معامله شد.
هدایت معاملات به بورس با قیمت تضمینی
این اتفاق به واسطه قانون افزایش بهرهوری در بخش کشاورزی و منابع طبیعی رقم خورد و بر این اساس تفاوت کشف قیمت و قیمت واقعی به جای سیاست خرید تضمینی، قیمت تضمینی در مورد این 2 محصول اجرا شد. به این ترتیب ذرت و جو در بورس کالا یا با قیمت پایه یا در صورت رقابت برای خرید آن با قیمت بالاتری به فروش رفت، اگر قیمت انجام معامله از قیمت خرید تضمینی تعیین شده از سوی وزارت جهاد کشاورزی بالاتر بود که دولت از پرداخت پول معاف میشد و اگر پایینتر از آن بود فاصله قیمت معامله شده با قیمت تضمینی را پرداخت میکرد. در سال گذشته معاملات بورس حدود 70 درصد از قیمت تضمینی تعیین شده را پوشش داد، یعنی اگر قیمت تضمینی هزار تومان بود، کالا با قیمت 700 تومان فروش رفت.
اجرای این قانون یکی از راهکارها برای افزایش حجم معاملات بورس و اعتماد فعالان بازار به مکانیزم کشف قیمت از طریق عرضه و تقاضا بود، به این ترتیب کشاورز این موضوع را دریافت که 30 درصد از پول محصولش به صورت رایگان به او پرداخت میشود و ارزش محصول او در بازار ایران کمتر از حتی هزینهیی است که برای آن صرف کرده.
این اتفاق در صورت تداوم میتواند کیفیت و رقابتپذیری محصولات کشاورزی ایران را بالا برده تا بتوانند در آینده با افزایش راندمان تولید، قیمت محصولات خود را در سطح بازارهای جهانی رقابتی کنند. اما در مورد فرآوردههای نفتی باید گفت که غیر از نفت ایران که در اوپک به عنوان یکی از پارامترهای تاثیرگذار مطرح است تقریبا در هیچ یک از فرآوردههای نفتی در دنیا قیمت محصولات ایران در این بخش مورد توجه نیست. البته طی سالهای گذشته و با فعالیتهای بورس کالا قیمت قیر در این بورس در مجلههای بینالمللی اقتصادی مانند آرگس درج میشود که در جای خود قابل تقدیر است. اما ایران به غیر از قیر تولیدات بسیار با اهمیتی در حوزه فرآورده نفتی دارد، سال گذشته 14 میلیارد و 340 میلیون دلار محصولات پتروشیمی از ایران راهی بازارهای خارجی شد اما به ندرت نشانهیی از قیمت معامله این محصولات در نشریات بینالمللی یافت میشود.
دلیل اصلی این موضوع شاید نبودن محصولات پتروشیمی در بازار صادراتی بورس کالا باشد، چرا که معمولا برای بازتاب قیمتها نگاهها معطوف به معاملات بورسهای کالایی است اما محصولات پتروشیمی ایران معمولا بطور مستقیم از سوی شرکتها یا دلالان خارجی خریداری میشود. در این میان قیمت این محصولات برای عرضه در بازار داخلی نیز با استفاده از فرمولهایی برگرفته از تفاوت کشف قیمت و قیمت واقعی قیمت جهانی این محصولات و نرخ دلار آزاد محاسبه میشود. هر چند که مجتمعهای پتروشیمی مواد خام مورد نیاز خود را با نرخ دلار مبادلهیی دریافت میکنند.
در مورد محصولات صنعتی و معدنی مانند فولاد، مس، آهن و آلومینیوم نیز روند به همین ترتیب است و معمولا قیمتهای پایه برای مبادله در بازار داخلی از قیمتهای جهانی و نرخ دلار محاسبه میشود اما برای عرضه در بازارهای جهانی قیمت فروش بستگی به قیمتهای پیشنهادی طرف خارجی دارد. بهعبارتی ایران برای تعیین قیمت فروش محصولات خود نقش عمدهیی ندارد و بیشتر نگاه به بازارهای جهانی و تقاضای آنها دارد، این در حالی است که با عرضه این محصولات در تالار صادراتی بورس کالا میتوان علاوه بر ایجاد شفافیت در قیمتهای صادراتی، به تبدیل شدن ایران به مرجع قیمتگذاری در منطقه نیز کمک کرد. در عین حال محصولاتی که نیازمند واردات آنها هستیم عموما توسط بازرگانانی خاص وارد کشور شده که تمایلی نیز به مطرح شدن اسم خود ندارند. بهطور مثال در مورد واردات فولاد، گریدهایی وجود دارد که تولید آنها در داخل کشور صورت نمیگیرد و نیازمند واردات آن هستیم اما عمده این واردات توسط دلالان خریداری شده و با قیمت تعیین شده از سوی آنها به کارخانهها فروخته میشود. این در حالی است که اگر محصولات وارداتی به بورس کالا هدایت شود، با شفافیت در انجام معاملات از سودجویی این واسطهها جلوگیری و قیمتها واقعی خواهد شد. طی تمام این سالها این روند برقرار شده است بطوری که معمولا مجوز واردات به اشخاص خاصی داده میشود و از سوی دیگر روند قیمتگذاری برای این محصولات در داخل کشور نیز از مکانیسم خاصی پیروی نمیکند.
سود حاصل از واردات در جیب واسطهگران
در مورد شکر نیز تا حدودی همین مساله وجود دارد، شکر به عنوان یکی از پرمصرفترین مواد خوراکی که در صنایع غذایی از آن استفاده زیادی میشود بازاری بزرگ دارد. مصرف سالانه شکر در ایران بیش از 2 میلیون و 200 هزار تن است، حدود یک میلیون و 400 هزار تن آن از طریق تولید داخل تامین میشود و بین 600 تا 800 هزار تن واردات صورت میگیرد.
اما نکته قابل توجه آنست که واردات این محصول از یک کانال خاص و عمده عرضه این محصول در بازار داخل نیز از سوی شرکت بازرگانی دولتی انجام میشود. قیمت شکر در بازارهای جهانی حدود یک هزار و 500 تومان (با قیمت دلار تفاوت کشف قیمت و قیمت واقعی تفاوت کشف قیمت و قیمت واقعی 3 هزار و 800 تومانی) است که با احتساب هزینههای حملونقل به حدود یکهزار و 800 تومان میرسد. این در حالی است که در بورس کالای ایران این محصول با قیمت پایه 2 هزار و 520 تومان عرضه میشود. فاصله قیمت داخل با بازارهای جهانی شاید توجیههایی همچون پایین نگه داشتن نرخ ارز در کشور و جلوگیری از تورم و شاید حمایت از کشاورزان داشته باشد. برای نزدیک شدن قیمت محصولات به بازارهای جهانی باید یک تورم جهشی داشته باشیم، بر این اساس اگر یک تن شکر 390 دلار در بورسهای بزرگ دنیا معامله میشود، چنانچه بخواهیم هر کیلو گرم آن را 2 هزار و 500 تومان به فروش برسانیم باید نرخ دلار 6 هزار و 500تومان باشد یا باید قیمت شکر را پایینتر بیاوریم. این تفاوت بین قیمتهای جهانی با بازار داخلی ایران را تقریبا در تمام محصولات داخلی میتوان مشاهده کرد و باید اذعان کرد که پایین نگهداشتن نرخ دلار اینجا خود را نشان میدهد. همچنین باید بررسی کرد که سود حاصل از واردات به جیب چه کسانی میرود؟ فاصله ارزش واقعی دلار یعنی فاصله قیمت واقعی دلار با نرخ فعلی در مقابل خرید محصولات اساسی مانند شکر به کجا میرود؟ شاید عرضه محصولات در بورس کالا به شفافیت معاملات کمک کند اما فراتر از آن سیاستهای کلی حاکم بر اقتصاد است که به عنوان سدی بزرگ در مقابل یک بازار آزاد قدعلم کرده است.
دامنه نوسان و محدودیتهای خرید
در این ارتباط مدیر کالایی کارگزاری نهایت نگر با تاکید بر اینکه تعیین قیمت یکی از پیچیدهترین مباحث اقتصاد است، در گفتوگو با «تعادل» عنوان کرد: اینکه قیمت مربوط به کالا باشد یا اوراق بهادار وظیفه بورس این است که نرخ را به صورت نقطهیی که از برآیند عرضه و تقاضا حاصل میشود نزدیک کند. محمدمهدی رفیعی در ادامه گفت: نگاههای مختلفی برای تعیین قیمت وجود دارد که سادهترین تعریف آن به این صورت است که قیمت از بهای تمام شده کالا به علاوه درصدی از سود به دست میآید. وی اضافه کرد: اما نمیتوان تعیین قیمت برای کالاهای مختلف را به این نگاه محدود کرد، در برخی از موارد نوسانهای شدیدی به سمت بالا یا پایین به وجود میآید.
این کارشناس بازارهای کالایی با بیان اینکه در کشور ما نگاه مدرنی برای تعیین قیمت وجود ندارد، تصریح کرد: توجه کافی به مکانیسم بورس میتواند این نگاه را به وجود آورد، در بورس دو اهرم عرضه و تقاضا نقش اساسی در تعیین قیمت ایفا میکند اما به شرطی که این دو اهرم برای فعالیت خود کاملا آزادانه عمل کنند.
وی با اشاره به اینکه در بازارهای کالایی ایران معمولا انحصار وجود دارد، خاطرنشان کرد: در بورسهای کالایی دنیا متغیرهای تعدیلکننده قیمت به آسانی در اختیار نیست چون عمق بازار بالایی وجود دارد، بر این اساس وقتی عمده عرضه شکر در بورس کالا توسط شرکت بازرگانی دولتی انجام میشود، این شرکت میتواند با کم یا زیاد کردن حجم عرضه در قیمت تاثیر بگذارد، چنین شرایطی در بورس اوراق بهادار تهران هم مشاهده میشود و دلیل این موضوع انحصار است.
رفیعی با بیان اینکه از سوی دیگر تعیین دامنه نوسان برای خرید کالا از بورس و همچنین ایجاد سامانههایی برای تعیین خریدار در زمان تحریمها خاصیت کشف واقعی قیمت را از بورس کالا گرفت، تاکید کرد: درواقع نهادهای سیاستگذار، بورس را به یک ابزار ناکارآمد در کشف قیمت تبدیل کردند، هر چند که بورس کالای ایران طی سالهای گذشته تلاشهایی برای برداشتن دامنه نوسان داشته است اما تا زمانی که این نگاه به قیمت تغییر نکند باز هم در مقاطع مختلف شاهد دست بردن در قیمتهای واقعی از سوی دولت خواهیم بود.
این کارشناس کالایی اینگونه اقدامات را به پوشاندن لباس سوسیالیسم به تن یک ابزار لیبراسیم تشبیه کرد و افزود: اینگونه اقدامات جز ایجاد آشفتگی در بازارهای کالایی و صرف هزینه و زمان برای دست بردن در قیمتها عایدی دیگری ندارد، باید بازارها را به حال خود گذاشت تا قیمتها بر پایه نیاز مشخص شوند.
دیدگاه شما